نورنیوز- گروه سیاسی: صحن علنی مجلس، روز گذشته بار دیگر صحنهی نطقهایی پرهیاهو از سوی برخی نمایندگان تندرو بود؛ نطقهایی که بهجای گرهگشایی، اتهامزنی و تهدید را به میدان آوردند. موضوع از بازگشت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران آغاز شد، اما به سرعت به محملی برای هجمههای سیاسی علیه دستگاه دیپلماسی و حتی نهادهای عالی امنیتی بدل گشت.
بر اساس قانونی که مجلس شورای اسلامی پس از تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران و بمباران تأسیسات هستهای کشورمان به تصویب رساند، سطح و نحوه همکاری و تعامل ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی کاهش پیدا کرد و اجرای این فرایند به شورای عالی امنیت ملی واگذار شد. ظرف روزهای اخیر، ایران تصمیم خود را برای پذیرش و بازگشت بازرسان آژانس اعلام کرد. این تصمیم مطابق با محتوای قانون مجلس بود و تخلفی در آن رخ نداده. علاوه بر این، بازرسان آژانس فعلا قرار است بر روند سوختگذاری در نیروگاه اتمی بوشهر نظارت کنند که روالی عادی و معمول است و ربطی به مراکز راهبردی هستهای که در خلال جنگ مورد حمله قرار گرفتند ندارد.
با اینحال، در اعتراض به این روال قانونی، نمایندگانی چون امیرحسین ثابتی با بهکار بردن عباراتی چون «جاسوسانی در پوشش آژانس» و یا کامران غضنفری با تهدید به اعلام جرم علیه رئیس شورای عالی امنیت ملی که شخص رئیس جمهور است، عملاً فضایی ایجاد کردند که بیشتر شبیه منازعهای جناحی بود تا گفتوگویی مسئولانه. اینگونه نطقها که بیشتر رنگ و بوی برخوردی سیاسی دارند، بهظاهر با دغدغهی «حفظ منافع ملی» بیان میشوند، اما در عمل خروجی آن چیزی جز تردید افکنی در افکار عمومی و تضعیف انسجام داخلی نیست.
در برابر این موج، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، کوشید با یادآوری اینکه همکاری با آژانس ذیل مصوبات شورای عالی امنیت ملی و طبق روال قانونی صورت گرفته است، فضا را آرام کند. او بهطور ضمنی هشدار داد که نباید تصمیمهای حساس کشور در موضوعی مانند پرونده هستهای قربانی شعارهای تند و مواضع هیجانی شود.
همزمان، علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز بر اهمیت پرهیز از اختلافافکنی و پررنگ کردن شکافهای داخلی تأکید کرد. او با صراحت هشدار داد که «برجستهسازی اختلافها در مقطع آتشبس خطای راهبردی است.» این سخن، بهخوبی نشان میدهد که بخشی از حاکمیت بهدرستی تشخیص داده است که کشور در بزنگاهی قرار دارد که هر خطای تاکتیکی میتواند تبعات استراتژیک سنگینی داشته باشد.
سیاستورزی هیجانی یا مدیریت مسئولانه؟
این تندرویها دقیقاً در لحظهای رخ میدهد که ایران با یک چالش دیپلماتیک مهم در سطح بینالملل مواجه است: احتمال فعال شدن مکانیسم «اسنپبک» یا همان بازگشت خودکار تحریمهای شورای امنیت از سوی اروپاییها. این مکانیسم، که در برجام پیشبینی شده بود، به کشورهای اروپایی امکان میدهد با استناد به «نقض تعهدات»، همهی تحریمهای پیشین سازمان ملل را بهصورت خودکار بازگردانند؛ حتی بدون نیاز به رأیگیری جدید در شورای امنیت.
چنین اقدامی میتواند نهتنها دستاوردهای محدود دیپلماتیک ایران در سالهای اخیر را بر باد دهد، بلکه کشور را در معرض انزوای مجدد بینالمللی و فشارهای اقتصادی شدیدتر قرار دهد. به همین دلیل دستگاه دیپلماسی کشور در هفتههای اخیر، با تمام توان در حال رایزنی و مذاکره برای جلوگیری از این سناریوی پرهزینه است.
در چنین شرایطی، طرح اتهاماتی چون «جاسوس بودن بازرسان آژانس» یا زیر سؤال بردن تصمیمات شورای عالی امنیت ملی، بیش از آنکه ضربهای به دشمنان خارجی باشد، تضعیف موضع مذاکرهکنندگان ایرانی است. چرا که پیام آن به پایتختهای اروپایی، نه انسجام ملی و تصمیم واحد، بلکه تشتت داخلی و فقدان وحدت استراتژیک خواهد بود.
رفتار اخیر برخی نمایندگان را باید در چارچوب «سیاستورزی هیجانی» تحلیل کرد؛ سیاستی که بهجای راهحلیابی، از بحران تغذیه میکند و از تنش برای دیدهشدن بهره میبرد. این سیاستورزی هرچند در کوتاهمدت ممکن است منجر به تیترهای پررنگ رسانهای شود، اما در بلندمدت هزینهای سنگین برای کشور به همراه خواهد داشت. تجربهی سالهای گذشته نشان داده است که شکافهای داخلی و جنجالهای جناحی در لحظات حساس بینالمللی، ابزار فشار بیشتری به دست مخالفان ایران در خارج داده است. از این منظر، اصرار بر تکرار همان خطا، نشاندهندهی نوعی غفلت یا بیتوجهی به درسهای تاریخ معاصر است.
نقش دوگانه مجلس؛ فرصت یا تهدید؟
مجلس شورای اسلامی میتواند در بزنگاههای ملی نقشی حمایتی و تقویتکننده برای دستگاه دیپلماسی ایفا کند. اما هنگامی که بخشی از نمایندگان بهجای نظارت عالمانه، به میدان شعار و تهدید روی میآورند، تریبون نمایندگی از یک فرصت به تهدید بدل میشود. در این نقطه است که مسئولیت سنگینتر بر دوش ریاست مجلس و عقلای جناحهای مختلف قرار میگیرد؛ مسئولیتی که قالیباف و چهرههایی چون لاریجانی تلاش کردهاند به آن عمل کنند، اما روشن است که کافی نیست.
ایران امروز در یکی از حساسترین پیچهای دیپلماتیک دههی اخیر قرار دارد. هر خطای تاکتیکی در داخل میتواند به باز شدن مسیرهای پرهزینه در خارج بینجامد. در چنین شرایطی، صدای عقلانیت و مسئولیتپذیری باید پررنگتر از همیشه شنیده شود.
تندروی در مجلس شاید برای برخی نمایندگان امتیاز سیاسی داخلی به همراه داشته باشد، اما در سطح کلان ملی، به معنای کاهش قدرت چانهزنی دیپلماتها و افزایش احتمال تنگناها و مشکلات جدید است. اینجاست که باید بار دیگر بر یک اصل بدیهی اما حیاتی تأکید کرد: سیاست خارجی میدان بازی جناحها نیست؛ میدان منافع ملی است.