نورنیوز- گروه فرهنگی: فقط تا ۹ مهر ۱۴۰۴ (۱ اکتبر) فرصت باقی است تا نماینده ایران برای بخش «فیلم بینالمللی» به آکادمی اسکار معرفی شود. طبق قواعد، اثر منتخب باید در بازه ۱۰ مهر ۱۴۰۳ تا ۸ مهر ۱۴۰۴ حداقل هفت روز در کشور مبدأ اکران عمومی داشته باشد. این «پنجره زمانی» بهظاهر فنی، در واقع مرز میان یک حضور نمادین و یک حضور مؤثر است: هر تعلل، شانس را میسوزاند؛ هر شتابزدگی، مسیر را عقیم میکند.
کمیته انتخاب در خانه سینما دوباره شکل گرفته و اکثریت آن را نمایندگان صنوف تشکیل میدهند؛ در کنار نمایندگان بخش دولتی. این بازگشت، صرفاً یک جابهجایی نهادی نیست؛ فرصتیست برای بازسازی اعتماد، ارتقای شفافیت و تبدیل «انتخاب اسکار» از یک تصمیم سلیقهای به فرایندی حرفهای، مستند و پاسخگو.
ایران از اواخر دهه ۱۳۷۰ بهطور پیوسته در این بخش حضور داشته است: نخستین نامزدی با «بچههای آسمان» رقم خورد و دو بار نیز با «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» به مجسمه رسید. درس روشن این مسیر این است: هر زمان روایت جهانفهم، کیفیت تولید و کمپین حرفهای کنار هم نشستهاند، شانس دیدهشدن جهشی شده است.
صف نامزدهای بالقوه
همزمان با تشکیل کمیته، گمانهزنیها داغ است و چند فیلم داستانی بلند، شرایط حضور را دارند:
-« پیر پسر» (اکتای براهنی): با ترکیبی از حضورهای جشنوارهای (روتردام، ترانسیلوانیا، گالوی) و جوایز بینالمللی، از منظر استانداردهای فنی و بازیهای پیشبرنده، گزینهای «کمپینپذیر» محسوب میشود.
- « زن و بچه» (سعید روستایی): حضور در بخش اصلی کن ۲۰۲۵ توجه رسانهها و بازار را جلب کرد؛ امتیازی مهم برای ورود به مسیر تبلیغاتی اسکار و گفتوگو با مخاطب جهانی.
-«ناتور دشت» (سیدمحمدرضا خردمندان): اگر روایت و جهان اثر بتواند از مرزهای فرهنگی عبور کند، ظرفیت «برندینگ روایی» در کمپین بینالملل را دارد.
- «غریزه» (سیاوش اسعدی): ترکیب جوایز کارگردانی و بازیگری در چند جشنواره معتبر، نشانهای از استحکام اجرا و قابلیت برجستهسازی در کارزار رسانهای است.
- « علت مرگ، نامعلوم» (علی زرنگار): جوایز تماشاگران و افتخارات تخصصی (از فیلمبرداری تا انتخاب در بخشهای رقابتی اروپا) مزیتی دوگانه میسازد: همدلی مخاطب و پشتوانه فنی.
گرچه معمولاً فیلمهای داستانی در این بخش دست بالا را دارند، تجربه جهانی نشان داده است که مستندهای بلند برجسته نیز میتوانند همزمان در رقابت «بینالمللی» بدرخشند، اگر روایت و اجرا ظرفیت جذب رأی را داشته باشد.
در همین بزنگاه دو خطر واقعی وجود دارد: اول، فشار زمان به این معنی که هر روز تأخیر، از ظرفیت کمپین میکاهد. به این ترتیب از برنامهریزی نمایشهای لُسآنجلسی برای اعضای آکادمی تا هماهنگیهای رسانهای، دچار مشکل میشود. دوم ، جنبوجوش سطحیگرا به این معنی که انتخابِ متکی بر دیدگاه داخلی یا صرفاً فهرست جوایز، بدون سنجش «خوانایی جهانی» و «قابلیت کمپین»، اغلب به ناکامی میانجامد.
معیارهای انتخابِ هوشمندانه
برای نتیجهگرفتن در اسکار، صرف «فیلم خوب بودن» کافی نیست؛ باید «فیلم درست» را برای این میدان برگزید. چند سنجه کلیدی در این زمینه تعیین کننده است:
- خوانایی جهانی و وضوح روایی: داستانی که بدون پیشزمینه فرهنگیِ مفصل، اثر بگذارد.
- نیروی بازیگری و کارگردانیِ قابل روایت در رسانهها: چهرهها و نکات تولیدی که سوژه گفتوگو شوند.
- رد پای بینالمللیِ سنجشپذیر: انتخابها و جوایزی که برای رأیدهنده اسکار معنا دارد، نه صرفاً برای بازار داخلی.
- آمادگی لجستیکی برای کمپین: فروشنده بینالمللی، پخش آمریکایی، مشاور رسانهای، بودجه مشخص برای نمایشها.
- انطباق کامل با قواعد: از شرط هفتروز اکران تا نسخه و مدارک فنی—بینقص و بهموقع.
دیپلماسی اسکار و ضرورت حضور جهانی ایران
سینما در جهان امروز تنها یک هنر سرگرمکننده نیست، بلکه زبانی جهانی و ابزاری قدرتمند برای دیپلماسی عمومی است. حضور در رویدادهایی چون اسکار میتواند فراتر از کسب یک جایزه هنری، به معنای بازنمایی تصویری متفاوت از ایران در ذهن افکار عمومی جهان باشد. در شرایط پساجنگ و در زمانی که قدرتهای رسانهای میکوشند تصویری یکسویه و امنیتی از ایران ارائه دهند، سینما میتواند روایتی انسانی، فرهنگی و صلحجویانه از جامعه ایرانی را بازتاب دهد.
تجربه موفق فیلمهایی همچون جدایی نادر از سیمین نشان داد که یک روایت صادقانه میتواند مرزهای سیاست را درنوردد و گفتوگویی تازه میان ایران و جهان بگشاید. از این منظر، دیپلماسی اسکار نه صرفاً رقابتی سینمایی، بلکه بخشی از راهبرد فرهنگی برای احیای حضور ایران در عرصه جهانی است؛ حضوری که نیازمند حمایت نظاممند از فیلمسازان، توجه به ترجمان جهانی روایتهای بومی، و پیوند هوشمندانه هنر و سیاست خارجی کشور است.
نورنیوز