نورنیوز- گروه سیاسی: در روزگاری که دیالوگ در صحنه سیاست ایران بیشتر به مونولوگهای متقابل شبیه شده، اعلام آمادگی رئیسجمهور برای گفتوگو با اپوزیسیون، جملهای تاریخی و نیازمند تأمل است. مسعود پزشکیان، با تأکید بر دو مفهوم بنیادین «انصاف» و «عدالت»، باب گفتمانی را گشوده که اگر جدی گرفته شود، میتواند ایران را از چرخه فرساینده تقابلهای صفر و یکی خارج کرده و وارد مرحلهای از «توافق سازی سیاسی» کند؛ مرحلهای که در آن، حتی مخالفان ساختار نیز سهمی در آینده کشور پیدا میکنند، نه لزوماً از طریق قدرت، بلکه دستکم در قالب شراکت در روندهای اصلاح.
رئیس جمهور در تازهترین دیدار خود با برخی از فعالان سیاسی اصلاح طلب گفته است: « اصلاحات فرآیندی زمانبر محسوب میشود و برخی تغییرات ممکن است یک دهه زمان نیاز داشته باشند.» او با این صراحت میخواهد فکر آنانی را تغییر دهد که انتظار تحولی آنی و همهجانبه دارند. این نگاه تدریجی، ضدافراط و در تراز عقلانیت حکومتی است؛ نه شعار، بلکه مسیر انتخابشدهای محتاطانه و مطابق با واقعیتهای پیچیده امروزایران.
پزشکیان در ادامه، از سرمایه اجتماعی حاصل از «رفتار آگاهانه مردم در جنگ ۱۲ روزه» یاد کرد و گفت که آن تجربه مبتنی بر «تعامل بود نه تقابل»؛ و اکنون دولت باید توانمندسازی مردم را در قالب احزاب، تشکلها و نهادهای مدنی سیاستگذاری کند. این جمله به وضوح میگوید که روند سیاستورزی از بالا به پایین بسته نیست؛ بلکه در دل ملت قرار دارد و «گفتمان ملی» باید در متن واقعیات اجتماعی شکل گیرد.
اما چه بسا مهم ترین و بدیع ترین فراز از سخنان پزشکیان آنجاست که پس از طرح ضرورتهای ناظر بر عقلانیت و حمایت مردمی، تأکید کرد دولت «حتی با اپوزیسیون هم آماده گفتوگوست.» این سخن نه واپسگرایانه است و نه اقتدارگرایانه؛ بلکه موضعی مبتنی بر انصاف، عدالت و عقل ملی است. دعوت از مخالفان، وقتی در چارچوب انصاف و قانون باشد، زمینه گفتوگویی را فراهم میسازد که خروجی آن، نه صرفاً برنده و بازنده، بلکه راهکاری میانه برای بحرانهای پارادایمی کشور خواهد بود.
چگونه میتوان با اپوزیسیون گفتوگو کرد؟
اپوزیسیون لزوماً به معنای «برانداز» نیست. طیف گستردهای از منتقدان، از اصلاحطلبان رادیکال درونمرزی تا مخالفان مدنی برونمرزی، در پی اصلاح ساختارها هستند؛ گاه با زبانی تند، اما با نیتی بازسازیگرانه. آنچه در نگاه نخستین باید پذیرفته شود، این است که بخش عمدهای از اپوزیسیون در پاسخ به ناکارآمدی، فساد، انسداد سیاسی و بحران اعتماد عمومی شکل گرفته و تداوم یافته است. گفتوگو با این بدنه، نه نشانه ضعف حاکمیت، بلکه نشان بلوغ و اعتماد به نفس آن است.
شاید این گفتوگو نیازمند مجموعهای از آداب و اقتضائات باشد که برخی از آنها از این قرار است:
۱. احترام به کرامت انسانی مخالف: نخستین شرط گفتوگو، پذیرش مشروعیت انسانی، فکری و حقوقی طرف مقابل است؛ حتی اگر او ساختار را نقد یا حتی رد کند. نادیدهانگاری، تخریب، توهین یا حذف فیزیکی و روانی مخالف، مسیر گفتوگو را مسدود میسازد.
۲. تفکیک جرم از نقد: بزرگترین مانع گفتوگو در ایران، مخلوط شدن «نقد ساختاری» با «اتهام امنیتی» است. باید میان براندازی با خشونت و نقد بنیادی قانون اساسی تمایز نهاد. گفتوگو تنها زمانی معنا مییابد که منتقد بتواند نقد کند، بیآنکه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی مواجه شود.
2.برخورد حقوقی به جای امنیتی: بخشی از اپوزیسیون امروز، نتیجه سالها برخورد امنیتی با مطالبهگران حقوقی و مدنی است. بازتعریف این مواجهه از طریق نهادهای مدنی و قضایی مستقل، کلید احیای گفتوگوست.
3. میدان دادن به رسانههای مستقل: گفتوگو بدون تریبون آزاد، به رسمیت شناخته نمیشود. رسانههایی که هم دولت و هم اپوزیسیون بتوانند در آن اظهار نظر کنند، لازمه گفتوگوی ملیاند. سانسور، اتهامزنی و فضای تکصدایی گفتوگو را بیاعتبار میسازد.
4.پذیرش تنوع در روایت ملی: یکی از اصول جمهوریت، پذیرش «روایتهای متکثر» از ایران است. گفتوگو با اپوزیسیون باید در بستری صورت گیرد که وجود روایتهای متضاد از انقلاب، دین، ملیت و عدالت را به رسمیت میشناسد.
5. امکان بازگشتِ امن برای منتقدان و نخبگان مطرود:صدها فعال فرهنگی، رسانهای، دانشگاهی و سیاسی از ایران مهاجرت کردهاند و بسیاری از آنها خواهان اصلاح، نه فروپاشی کشورند. اگر دولت واقعاً خواهان گفتوگوست، باید زمینهای برای بازگشت داوطلبانه، امن و آبرومند آنها فراهم شود.
6.توانمندسازی جامعه به جای سرکوبگری دولت: مواجهه با اپوزیسیون، اگر در بستر «توانمندسازی اجتماعی» شکل بگیرد، محصولش بازسازی اعتماد عمومی خواهد بود. توانمندسازی یعنی تقویت مشارکت، تشکلیابی، آزادی بیان و تضمین حقوق اقلیتها.
7.برنامهمحوری، نه شعارگرایی: هر گفتوگویی برای اثربخشی، باید بر پایه موضوعات مشخص باشد: اصلاح نظام انتخابات، مقابله با فساد، افزایش شفافیت بودجه، تضمین حقوق زنان، آزادی زندانیان سیاسی، یا اصلاح نظام رسانهای. شعار «گفتوگو» بدون نقشه راه، به ابزار تبلیغاتی بدل میشود.
اصلاحطلبی اصیل: گفتوگو به جای تقابل
با تمام این اوصاف، از الزاماتی که متوجه اپوزیسیون است تا روند گفت و گو با دولت مستقر شکل بگیرد نباید غافل بود. ریشه اندیشه اصلاحطلبی، جایگزینی گفتوگو به جای تقابل، مشارکت به جای انحصار، و فهم متقابل به جای طرد یکجانبه و البته تن دادن به روند تدریجی اصلاحات است. پرهیز از تندرویها و افراطگراییها و دمیدن در کورهی سرخ مطالبات حداکثری، قهراً با روحیه و روند اصلاحگری سازگار نیست. دههها شکاف، مخالفت، بیاعتمادی و ناکارآمدی، جامعه ایران را به نقطه خطرناکی رسانده است. فرصت تاریخی دولت چهاردهم آن است که با جسارت، گشودگی، و انصاف، دریچهای نو بگشاید. اگر دولت، اپوزیسیون را نه دشمن، که شریک اصلاح بداند، میتوان به عبور از بحرانهای خطرناک امید بست.
پزشکیان تأکید کرده است که «کوتاه آمدن هر دو طرف در موضوعات اختلافزا به معنای نزدیک شدن به یک راهحل واقعی است.» این جمله گویای آن است که اصلاح واقعی در ایران، نه با چند شعار تند و بلند، که با قدمهای کوچک در دل توافق شکل میگیرد و گفتوگو در آن، نه لغو یا طرد دیگری، بلکه قبول تمام تفاوتها ذیل مفاهیم محوری ملیت و منافع جمعی ایرانیان است.
دعوت پزشکیان به گفتوگو و تأکید بر اصلاح تدریجی، تبیین قاعدهای است که میتواند راه حل خروج از چرخه تکرار بحرانها باشد. اکنون پرسش این است: آیا جامعه مدنی و نخبگان سیاسی از این دعوت استقبال میکنند؟ و آیا مخاطبان رادیکال و دوگانهپرداز از هردو جناح، این گفتمان میانهرو را خواهند پذیرفت؟ و البته آیا ساختار کلی حکومت – از قوه قضائیه گرفته تا نیرویهای امنیتی و مجلس – مسیر این گفتوگو را تصدیق خواهند کرد؟
نورنیوز