نورنیوز-گروه سیاسی: در حالی که افکار عمومی جهان بیش از هر زمان دیگری نسبت به جنایات آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران و نقض آشکار قوانین بینالمللی حساس شده و انسجام ملی و اقتدار دفاعی ایران در پاسخ به این تجاوزات تحسین جهانیان را برانگیخته است، رسانههای غربی به ناگاه با ادعای دلسوزی برای مردم ایران وارد میدان شدهاند.
اشک تمساح رسانههای غربی و نهادهای موسوم به حقوق بشری، این بار با تکرار ادعاهای نخنما درباره بازداشت افراد، سرکوب مخالفان و ایجاد فضای امنیتی در ایران کلید خورده است.
این رسانهها به نقل از منابع مشکوک مدعی هستند که در بسیاری از شهرهای ایران ایستهای بازرسی ایجاد شده و مأموران امنیتی به بازرسی تصادفی و بررسی تلفنهای همراه میپردازند؛ موضوعی که آن را به فضای دهه ۱۳۶۰ تشبیه کردهاند.
اما آنچه این رسانهها عمداً نادیده میگیرند، شرایط ویژه دهه ۱۳۶۰ است؛ زمانی که کشور با توطئه گروهکهای تروریستی و تجزیهطلبی مواجه بود؛ همان گروههایی که با حمایت مستقیم بیگانگان به کشتار مردم مشغول بودند. این سناریو امروز نیز با شکل و ظاهری جدید و در سایه تجاوزات آمریکا و رژیم صهیونیستی بازتولید شده است.
ابزار حقوق بشر؛ حمله به انسجام ملی
نکته مهم در این هجمههای تبلیغاتی آن است که دشمنان ایران به خوبی دریافتهاند موفقیت جمهوری اسلامی در خنثیسازی تجاوزات اخیر، نه تنها محصول توان نظامی بلکه نتیجه انسجام ملی و حمایت مردم است.
همین همبستگی ملی، ضربه سنگینی به طراحان جنگ ترکیبی وارد کرده و اکنون تلاش دارند با طرح ادعاهای حقوق بشری، وحدت ملی و اعتماد مردم به نظام را هدف قرار دهند.
موضوعاتی مانند «سرکوب مخالفان»، «ابهام در جانشینی» و «فشارهای امنیتی» بخشی از یک جنگ شناختی گسترده است که هدف آن دلسرد کردن جامعه، بهویژه نسل جوان و آمادهسازی زمینه برای ناامنیهای داخلی است.
ایجاد حاشیه برای تجاوزی جدید
تجربه نشان داده رژیم صهیونیستی و آمریکا هیچگاه به توافقات و آتشبسها پایبند نبودهاند و همیشه از این فرصتها برای بازسازی نظامی خود بهره بردهاند. نشانههای روشن این موضوع در اظهارات مقامات آمریکایی از جمله ترامپ درباره احتمال حمله در صورت ادامه غنیسازی اورانیوم و همچنین تهدیدات مکرر مقامات رژیم صهیونیستی علیه مقامات ارشد ایران بهوضوح قابل مشاهده است.
در چنین شرایطی، رسانههای غربی با تمرکز بر ادعاهای حقوق بشری، بهدنبال مشغول کردن ایران با حاشیهسازیهای امنیتی هستند تا در سایه این فضا، پروژه سوریهایسازی ایران را دنبال کنند.
اشک برای مردم یا پروژه نجات تروریستها؟
مرور عملکرد رسانههای غربی نشان میدهد که هر زمان نیروهای امنیتی ایران موفق به دستگیری عوامل نفوذی، تروریستها و جاسوسان وابسته به غرب شدهاند، این رسانهها و نهادهای بهاصطلاح حقوق بشری بلافاصله برای حمایت از این افراد وارد عمل شدهاند.
در ماجرای ۱۲ روز دفاع مقدس اخیر نیز کشف صدها عامل نفوذی و تجهیزات خرابکاری بخشی از توطئههای خنثیشده بود که با همراهی گسترده مردم با نیروهای امنیتی به نتیجه رسید؛ اما اکنون دشمن میکوشد با فشار رسانهای، این موفقیت را زیر سؤال ببرد.
ادعای افزایش نقض حقوق بشر در ایران پس از آغاز جنگ با رژیم صهیونیستی، در واقع تلاشی است برای تضعیف عملیاتهای امنیتی ایران و باز کردن فضا برای فعالیتهای تروریستی.
روایت وارونه؛ سکوت در برابر جنایت، فریاد برای تروریستها
نکته تأسفبار آن است که همین مدعیان حقوق بشر، در برابر ۲۰ ماه نسلکشی مردم غزه سکوت اختیار کردند و حتی با تحریف روایتها، به تطهیر رژیم صهیونیستی پرداختند.
در تجاوز ۱۲ روزه اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز نه تنها جنایات را محکوم نکردند، بلکه با انتشار گزارشهای یکطرفه، نقش رسانهای تجاوز را ایفا کردند.
نمونه آشکار این رویکرد دوگانه، واکنش فرانسه در ماجرای بمباران زندان اوین بود. فرانسه که با رژیم صهیونیستی در رهگیری موشکهای ایرانی همکاری کرده، تنها زمانی این حمله را محکوم کرد که جان یک تبعه فرانسوی در میان بود.
این همان استاندارد دوگانهای است که حتی گزارشگران حقوق بشر مانند خانم ساتو نیز به آن گرفتار شدهاند؛ افرادی که هرگز جنایات آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران را محکوم نکردهاند اما نسبت به انتقال یک زندانی، جنجال به راه میاندازند.
هوشیاری ملی، رمز عبور از توطئه
سناریوی جدید رسانههای غربی و صهیونیستی، ادامه همان فشار حداکثری شکستخورده است؛ سناریویی که اکنون در قالب جنگ روانی حقوق بشری دنبال میشود. هدف نهایی آنان، ایجاد فاصله میان مردم و نظام و باز کردن مسیر برای تجزیه ایران است؛ اما تجربه نشان داده است که بیداری ملی، همراهی مردم با نیروهای امنیتی و اعتماد به رهبری انقلاب، همچنان سدی مستحکم در برابر این توطئهها خواهد بود.