نورنیوز – گروه سیاسی: سحرگاه یکشنبه، بمبها و موشکهایی که از جنگندهها و ناوهای آمریکایی بر سر تاسیسات هستهای ایران فرود آمدند، تنها از جنس آهن و باروت نبودند؛ حامل پیامی بودند عمیقتر و نگرانکنندهتر: در دنیای امروز، دیگر نه مجوز سازمان ملل معنایی دارد، نه رأی کنگرهای لازم است، و نه اعتبار توافقنامهای باقی مانده است. در جهانی که سیاستمدارانش خودسرتر از همیشه عمل میکنند، اعتماد، مفهومی فراموششده و مظلوم است.
حمله نظامی اخیر آمریکا به ایران، نه با مجوز شورای امنیت انجام شد، نه از کنگره آمریکا تأیید گرفت، و نه حتی ذیل بندهای دفاع پیشدستانه قابل توجیه است. این تجاوز، یکجانبه، خودسرانه، و آشکارا مغایر با منشور ملل متحد بود. اگر چنین عملی از سوی کشوری مانند ایران رخ میداد، بیدرنگ با موج محکومیت، تحریم، و تهدید مواجه میشد. اما چون عامل آن یک قدرت جهانی با زرادخانه رسانهای و دیپلماتیک است، صدای جهانیان در گلو خفه شد و برخی رسانههای غربی حتی آن را "اقدامی ضروری" توصیف کردند!
فروپاشی اخلاق سیاسی؛ ماکیاولیسم جدید جهانی
رفتار دونالد ترامپ در این پرونده، نشاندهنده بازگشت صریح و بیپرده به سیاست ماکیاولیستی است. سیاستی که در آن، "قدرت" بر "حق"، و "منافع شخصی" بر "ارزشهای جهانی" اولویت دارد. خروج بیدلیل از برجام در سال ۲۰۱۸، ترور یک فرمانده رسمی ایران در خاک کشور ثالث، و حالا حمله به سایتهای تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، همه و همه، گواه آن است که ترامپ، همچون ماکیاولی، باور دارد که هدف، وسیله را توجیه میکند.
در این نگاه، جهان به جنگلی بدل شده که در آن، هر کس زور بیشتری دارد، قانونگذار است؛ بیآنکه پاسخگو باشد یا حتی تظاهر به اخلاق کند. در برابر چنین حملاتی، سازمان ملل، آژانس بین المللی انرژی اتمی، شورای امنیت و حتی دادگاه لاهه سکوت کردهاند. این سکوت، فقط انفعال نیست؛ شکست بزرگ نهادهایی است که قرار بود حافظ صلح و عدالت جهانی باشند.
وقتی یک عضو دائم شورای امنیت، بدون مجوز همان شورا به کشوری دیگر حمله میکند، دیگر چه اعتباری برای منشور ملل متحد باقی میماند؟ این واقعیت تلخ، پیام روشنی دارد: نهادهای بینالمللی، اگر از اراده و حمایت قدرتهای جهانی تهی شوند، به پوستهای بیمحتوا تبدیل میشوند. و این واقعیت تلخ معنایی ندارد جز اینکه روح ماکیاولیسم سیاسی در مناسبات و روابط بین الملل حلول کرده است.
اعتماد مرده است؛ اما حقیقت زنده خواهد ماند
مهمترین اثر چنین رفتارهایی، گسترش بیاعتمادی ساختاری در نظام بینالملل است. کشورها درمییابند که هیچ تضمینی در کار نیست: توافقها، در یک امضا ممکن است پاره شوند. پادمانها، حتی اگر رعایت شوند، مانع حمله نمیشوند. عضویت در انپیتی یا همکاری با آژانس، مصونیت ایجاد نمیکند. در چنین شرایطی، هر کشوری ناگزیر به تقویت ابزارهای بازدارندگی خود خواهد بود. نتیجه؟ افزایش رقابت تسلیحاتی، تشدید درگیریهای منطقهای، و بیثباتی دائمی در نظم جهانی.
ایران، بهدرستی، سالها کوشید تا از طریق تعامل با آژانس و مذاکره با ۵+۱، جایگاه مشروع بینالمللی خود را تقویت کند.
اما پاسخ این مسیر، امروز با حمله نظامی داده شد. اکنون پرسش این است: در جهانی که قانون، بیاثر شده و اخلاق کنار رفته، امنیت را باید چگونه ساخت؟ شاید زمان آن فرا رسیده که کشورهای مستقل و مظلوم، بهجای اعتماد به وعدههای پوشالی، به سازوکارهای منطقهای و بومی برای حفظ امنیت متوسل شوند. بهجای دلخوشی به قطعنامهها، باید به ظرفیتهای همپیمانان واقعی، و ابزارهای بازدارندگی ملی اتکا کرد.
حمله اخیر آمریکا به ایران، فقط یک عملیات نظامی نبود؛ اعلام مرگ اعتماد در مناسبات جهانی بود.
و مرگ اعتماد، دیر یا زود، همه بازیگران را خواهد بلعید؛ حتی آنها که امروز در ظاهر دست بالا را دارند. در جهانی که اخلاق تضعیف شود و ماکیاولیسم غلبه کند، دیر یا زود، همه کشورها، در وضعیتی خواهند بود که امروز ایران در آن ایستاده است: تنها، زیر آتش، و بیپناه. اما این بار، ایرانی که ایستاده است، از خاکستر این بیعدالتی، حقیقت را فریاد خواهد زد.
نورنیوز