نورنیوز-گروه سیاسی:
۱) قرار نیست همفکر باشیم کافیست همدل باشیم. در هیاهوی گلولهها، صدای مهربانی را بلندتر کنیم. بگذاریم صدای مهربانی ما بیش از صدای گلوله ها باشد. اختلاف نظرهای سیاسی، جناحی، خانوادگی، فکری و عقیدتی را دست کم تا پس از جنگ کنار بگذاریم. انفجارها می توانند خانه ها، اماکن و تاسیسات ما را نابود کنند اما تا زمانی که انفجار در اتحاد ما رخ ندهد، اثرگذار نخواهد بود.
فراموش نکنیم وقتی گلوله فرقی میان ما نمیگذارد، ما چرا بگذاریم؟
۲) تاثیرگذاری از طریق نفر ششم! نظریه ای وجود دارد به نام شش درجه فاصله (که البته ترجمه معنادارتر و غیرلفظی آن می شود شش واسطه) و معتقد است که هر دو انسان روی زمین تنها با شش واسطه (یا کمتر) به هم متصلاند. به عبارت دیگر، شما میتوانید از طریق زنجیرهای متشکل از حداکثر شش نفر، با هر فرد دیگری در جهان ارتباط غیرمستقیم برقرار کنید. ظاهرا ریشه ایده به نویسنده مجارستانی فریگیس کارینتی در اواخر دهه ۱۹۲۰ برمیگردد. او در داستان کوتاهش به نام زنجیرها افزایش ارتباطات انسانی را با پیشرفت فناوری بررسی کرد.
سال ها بعد استنلی میلگرام، روانشناس معروف، در دهه ۱۹۶۰ آزمایشی با عنوان «جهان کوچک» طراحی کرد تا این فرضیه را آزمایش کند. او نامههایی را به طور تصادفی به افراد مختلف در یک شهر فرستاد و از آنها خواست تا نامه را به یک فرد مشخصی که آن ها نمی شناختند در شهر دیگری برسانند، به شرطی که فقط بتوانند آن را به کسی بدهند که شخصاً میشناسند. نتایج این آزمایش نشان داد که به طور متوسط، نامهها پس از حدود ۵ تا ۶ واسطه به مقصد میرسیدند.
هر چند نقدهایی به این نظریه وارد است از جمله بی توجهی به کیفیت پیوندها. چه اینکه همه ارتباطات انسانی از نظر اعتماد، نفوذ یا صمیمیت یکسان نیستند. اما این نظریه همچنان الهام بخش است.
با ظهور شبکههای اجتماعی آنلاین مانند فیسبوک، لینکدین و... مطالعات جدیدی انجام شده است. به عنوان مثال، مطالعهای در مایکروسافت در سال ۲۰۰۸ و مطالعهای در فیسبوک در سال ۲۰۱۱ نشان داد که میانگین درجه جدایی حتی کمتر از شش درجه است (حدود ۴.۷ یا حتی ۳.۵). این موضوع نشان میدهد که با وجود فناوری، دنیا کوچکتر شده است.
این را گفتم که یادآوری کنم هر کدام از ما باید پیام هایی به جهانیان (نفر اولی که می شناسیم ارسال کنیم) تا برسد به نفر ششم. نفر ششم کیست؟ روسای جمهور جهان، رهبران مذهبی جهان، پاپ اعظم، نمایندگان پارلمان کشورهای اروپایی، احزاب سیاسی با نفوذ در کشورها. آن ها انسانند و تحت تاثیر دوستان، خانواده، افکار عمومی. در جهانی که افکار عمومی بی اطلاع یا بی تفاوت است نمی توان به پایان جنگ امیدوار بود. هر کدام از ما یک دیپلمات است، یک رسانه است و حلقه اول یک زنجیره شش تایی و یا حتی کمتر. فراموش نکنیم فقط شش واسطه میان ماست!
۳) امیدوارم این جنگی که می توانست اصلا شروع نشود به زودی خاتمه پیدا کند، اما عقل حکم می کند که خود را آماده کنیم برای شرایط بدتر از این. آموزش های بقا در زمان جنگ و بحران رو بیاموزیم به چند تایش اشاره می کنم (برخی از این نکات فقط برای شهرهای خاص هست نه کل کشور):
◽️در شرایط جنگی، شایعه و اطلاعات جعلی میتواند از بمب هم خطرناکتر باشد. اطلاعات فقط از منابع رسمی.
◽️تهیه کوله اضطراری از مواد موجود در خانه برای ۷۲ ساعت حاوی آب، غذا، دارو، مدارک مهم، چراغقوه، پول نقد، پاوربانک، لوازم بهداشتی و لباس اضافه
◽️شناسایی محل های امن خانه و راه های فرار و همچنین پناهگاههای شهری
◽️آمادگی برای قطع برق، آب، گاز و اینترنت.
◽️عدم ارسال تصویر مناطق آسیب دیده در شبکه های اجتماعی این رسما یعنی خبرچینی برای دشمن
◽️برنامه ریزی ارتباط اضطراری شامل تعیین نقاط ملاقات در صورت قطع ارتباط و شماره تماسهای جایگزین
◽️یادگیری مهارتهای ابتدایی بقا و کمکهای اولیه: پانسمان، خاموشی آتش، قطع گاز و ...
این ها را نگفتم که بترسیم! ترس، خود ابزار جنگ روانی است. مدیریت هیجانات و حفظ خونسردی، اولین خط دفاع روانی ماست. دلهای ما سنگر واقعی این سرزمیناند. این سنگر را نباید به دشمن داد. گفتم که هشیارتر و آماده تر باشیم.
امیدوارم هیچ گاه لازم نباشد نکات زندگی در شرایط جنگی را به کار بگیریم و خداوند حافظ و نگاه دار ایران و ایرانیان باشد.