نورنیوز – گروه سیاسی: در سحرگاهی کمسابقه در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، که آژیرهای حمله هوایی در تهران و چند شهر دیگر به صدا درآمدند، رسانهها از یک شبیخون سنگین تروریستی توسط رژیم صهیونیستی اسرائیلی خبر دادند که این بار نه در مرزهای سوریه و لبنان، بلکه در قلب پایتخت ایران طراحی و اجرا شده بود.
در این تجاوز ناجوانمردانه، یکی از اهداف، دریابان علی شمخانی بود؛ چهرهای اثرگذار و راهبردی که نزدیک به چهار دهه، در خط مقدم امنیت، دفاع، مقاومت و دیپلماسی جمهوری اسلامی قرار داشت.
چرا شمخانی هدف قرار گرفت؟
صبح روز جمعه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، رژیم صهیونیستی، عملیاتی فراگیر را علیه ایران آغاز کرد. این عملیات، مراکز حساس نظامی، هستهای و همچنین منازل و دفاتر چهرههای بلندپایه امنیتی را هدف گرفت. دریابان علی شمخانی، یکی از اهداف اصلی این حملهی تروریستی بود.
برای ناظران امنیتی و راهبردی، هدفگیری علی شمخانی شاید چندان غافلگیرکننده و دور از انتظار نبود. رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر، تمرکز خود را از حمله به نیروهای میدان مقاومت به «هستههای تصمیمگیری» در جمهوری اسلامی منتقل کرده است.
در این چارچوب، شمخانی نه فقط یک فرمانده نظامی، بلکه یک نهاد امنیتی متحرک محسوب میشد.
او در سالهای اخیر، هم در تنظیم روابط تهران با بغداد، آنکارا و ابوظبی نقش ایفا کرده و هم حلقه واسط در مذاکرات پنهانی با قدرتهای جهانی بوده است. به همین دلیل، برای صهیونیستها حذف یا تضعیف شمخانی، به معنای شکستن بخشی از ستون تصمیمسازی در حوزه امنیت ملی است.
در میان نخبگان امنیتی ایران، شمخانی به «تئوریسین موازنه» معروف است. او از منتقدان رویکردهای ماجراجویانه و بیتدبیر به شمار میآید و همواره بر ضرورت حفظ وزن ژئوپلیتیکی ایران از مسیر مذاکره و ائتلافهای هوشمند تأکید دارد.
شمخانی را باید به نوعی میراثدار مکتب دفاعی–امنیتی متوازن و همهجانبه، و در عین حال متأثر از الزامات نظم منطقهای دهه ۲۰۲۰ دانست.
کارنامهی شمخانی در مدیریت بحرانهای چندوجهی منطقهای، کارنامهای روشن و درخشان است. در این کارنامه، بر ای حفظ منافع و امنیت ملی، از تمام ابزارهای ممکن مثل دیپلماسی آشکار، مذاکرات بین المللی پشت پرده، تقویت بازوهای نفوذ منطقهای، مباتدلات و تفاهمات اقتصادی – امنیتی، همافزا کردن چشمههای قدرت ملی استفاده شد.
مجاهد در نظامیگری، مهندس در توازن منطقهای
علی شمخانی، متولد ۱۳۳۴ در اهواز، فرزند پدری عربتبار و از نخستین نیروهای سازماندهنده مقاومت در برابر ارتش متجاوز صدام حسین، دیکتاتور بغداد بود. سابقهی شمخانی در تأسیس سپاه خوزستان، حضور فعال در۸ سال دفاع مقدس به عنوان فرمانده نیروی زمینی ، قائم مقام فرمانده کل سپاه، معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل نیروهای مسلح و وزیر سپاه، تنها بخشی از شناسنامه نظامی اوست.
با پایان جنگ، شمخانی به اعتبار حضور تعیینکننده در تحولات دوران دفاع مقدس، به ردههای عالیرتبه نظامی جدیدی ارتقا یافت. فرماندهی نیروی دریایی ارتش و همزمان فرماندهی نیروی دریایی سپاه و فرماندهی قرارگاه دریایی خاتم الانبیاء(ص) را به دست گرفت او را به خاطر فعالیتها و برنامههای هوشمندانهاش در این دوران، معمار نوسازی مقتدرانهی نیروی دریایی راهبردی جمهوری اسلامی ایران لقب دادهاند. در دولت خاتمی، در قامت وزیر دفاع، چهرهای متفاوت از یک وزیر کارآمد را به نمایش گذاشت؛ مردی که هم با استراتژی نظامی آشنا بود و هم زبان دیپلماسی دفاعی را میفهمید و هم سطح و دانش فناوری را در مهمترین کانون تحقیق و توسعه صنعت دفاعی کشور را به صورت قابل ملاحظه ای ارتقاء داد.
حضور مبتکرانه و میانجیگرانهی شمخانی در خلال اتفاقات سال ۸۸، به اقرار فعالان سیاسی جریانات گوناگون، نمونهای متوازن از برخورد با بحرانهای داخلی به شمار میآید. او در این موقعیت بحرانی و بسیار پرتنش، منادی وحدت و امنیت بود و جریانات افراطی از دو اردوی متقابل را به رعایت منافع و مصالح ملی دعوت کرد.
اتخاذ چنان موضع متعادل و میهندوستانهای در آن شرایط حاد سیاسی، حکایت از دوراندیشی و مصلحت شناسی شمخانی به شمار آمد؛ موضعی که جریانات تندرو از دو جبهه به آن هجوم آوردند و نشان دادند حریف اصلیشان، منافع ملی و توازن است. همین رویکرد در ناآرامی های سالهای ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ نیز دنبال شد.
بزرگترین بازگشت دریابان شمخانی به کانون تصمیمگیری در نظام جمهوری اسلامی ایران، اما در سال ۱۳۹۲ با انتخابش به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی رقم خورد. این پست، او را به یکی از سه چهره محوری و تعیینکنندهی امنیت ملی کشور تبدیل کرد.
شمخانی در این جایگاه، با طراحی نگاهی نو به مقولهی امنیت ملی، دوران تازهای را در موقعیت راهبردی ایران در منطقه و جهان رقم زد. نقشی که شمخانی در بازتعریف روابط منطقهای ایران ایفا کرد، فراتر از جلسات پشت درهای بسته بود. او از معماران اصلی توافق امنیتی ایران و عربستان در سال ۱۴۰۱ بود؛ توافقی که پس از هفت سال قطع روابط دیپلماتیک، با میانجیگری چین در پکن به امضا رسید و به ابتکار و پیگیری شخصی او یکی از اصلیترین بنبستها و گرهگاههای امنیتی و دیپلماتیک ایران، از پیش پای نظام برداشته شد.
شمخانی در این مقطع، به چهرهای تبدیل شد که در سایهی اعتماد و مقبولیت نزد رهبرمعظم انقلاب، خطوط اصلی نقشآفرینی ایران در تحولات منطقهای بویژه سیاست همسایگی و همچنین روابط متوازن جهانی را ترسیم و طراحی کرد.
واگذاری مدیریت کلان پروندهی مذاکرات هستهای در دولتهای شهید رئیسی و پزشکیان به وی در شرایطی که از مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی کنارهگیری کرده بود نشان داد که توانمندیهای این شخصیت راهبردی و خدوم نظام، فارغ از جایگاه مسئولیت رسمی و سازمانی او، همواره مورد توجه مقام معظم رهبری و نهادهای فرادستی نظام بوده است.
نگاهی به فضای رسانهای کشور طی ماههای اخیر نشان میدهد که هرگونه اظهار نظر یا واکنش سیاسی او بلافاصله با حساسیت محافل سیاسی داخلی و خصوصا خارجی مواجه میشد و مورد تحلیل و گمانهزنی های فراگیر قرار می گرفت. چنین واقعیتی، به خودی خود حکایت از محوری بودن و گاه تعیینکننده بودن واکنشهای دریابان شمخانی در بزنگاههای سیاسی و امنیتی است.
این فرزند مجاهد ایران، که عمری را در مسیر حفظ تمامیت ارضی و امنیت و اقتدار ملی سپری کرده، اکنون با سوءقصد تروریستی صهیونیستها با تنی مجروح، زخمی بر زخمهای سالهای دفاع مقدس بر پیکرش افزون شده و در حال مداواست. بیگمان دعای مردم و مخلصان و مؤمنان بدرقهی راه اوست تا با اذن حق تعالی شفا و عافیت، سرنوشت او باشد و فرصتی دوباره پیدا کند برای خدمت به ایران و ایرانیان.