نورنیوز- گروه فرهنگی: در روزهایی که جامعه ایران بیش از هر زمان دیگر نیازمند همدلی، گفتوگو و بازسازی اعتماد اجتماعی است، خبر لغو مراسم نکوداشت دکتر هادی خانیکی در زادگاهش گناباد، نگرانیهایی فراتر از یک تصمیم محلی را برانگیخته است. دکتر خانیکی، استاد ارتباطات و یکی از چهرههای شناختهشده حوزه رسانه و فرهنگ، قرار بود در مراسمی مردمی مورد تقدیر قرار گیرد، اما این مراسم با فشار گروهی از معترضان منتفی شد.
طبق اعلام منابع محلی، گروهی کمتر از ۱۰۰ نفر با برگزاری تجمعی اعتراضی در محل برگزاری همایش، سبب شدند برگزارکنندگان، در فضایی متأثر از نگرانی و فشار، تصمیم به لغو مراسم بگیرند. فرمانداری گناباد نقش مستقیمی در لغو نداشته اما با پذیرش مسئولیت فضای عمومی، از تصمیم لغو "داوطلبانه" برگزارکنندگان دفاع کرده است. دکتر هادی خانیکی، چهرهای فراتر از گرایشهای سیاسی است. چه بهعنوان استاد دانشگاه و چه بهعنوان چهرهای اهل گفتوگو، نقش مهمی در ترویج گفتمان "همزیستی فرهنگی" ایفا کرده است. او همواره در فضای رسانهای ایران مدافع رواداری، شنیدن صدای دیگری و پرهیز از خشونت نمادین بوده است.
لغو مراسم نکوداشت او، بدون هیچ عنوان قضایی یا مستند رسمی، این پیام تلخ را به جامعه مخابره نمود که حتی گفتوگوکنندگان نیز نزد افراطگرایان مجالی برای پذیرش ندارند. این اتفاق تنها یک رخداد محلی یا فرهنگی نیست؛ بلکه نمادی است از تنش دائمی میان خواست عمومی برای تنوع فرهنگی و سلطهگرایی اقلیتهای پرصدا. در حالی که کشور نیازمند انسجام و وفاق ملی است، پرسش اینجاست که چگونه میتوان با پذیرش یکدیگر، مسیر گفتوگو و همبستگی اجتماعی را هموار کرد؟
مشابه چنین رفتار تنگ نظرانه ای را میتوان در هجوم رسانهای افراطگرایان به خطیب و واعظ محبوب و مردمی، شیخ حسین انصاریان، به خاطر دیدار با رئیس دولت اصلاحات هم شاهد بود. حجم این تعرضها تا جایی بود که حجت الاسلام انصاریان، گلایههای تلخی بر زبان آورد و از رواج این رویکرد زشت به شدت انتقاد کرد.
الگوی تکرارشونده ممانعت فرهنگی
لغو برنامههای فرهنگی با فشار گروههای تندرو موضوع تازهای نیست. در سالهای اخیر، کنسرتهای موسیقی، نشستهای دانشگاهی و حتی نمایشگاههای هنری، بارها به همین شیوه متوقف شدهاند. از لغو کنسرت سیروان خسروی در اهواز تا ممانعت از سخنرانی استادان دانشگاه در مشهد و قم، فهرستی بلندبالا از اقدامات سلیقهای در برابر قانون و مجوز رسمی وجود دارد. نکته نگرانکننده این است که این اقدامات نهتنها بدون مجازات، بلکه بعضاً با نوعی تأیید ضمنی برخی از افراد و نهادهای مسئول ادامه یافتهاند؛ گویی اراده اقلیت پرسروصدا توانسته اراده عمومی را به محاق ببرد. چنین رویکردهایی تهدیدی مستقیم برای مفهوم «دولت مدنی» و «وفاق اجتماعی» است که دولت جدید بر آن تأکید دارد.
اگرچه ممکن است لغو یک برنامه فرهنگی در نگاه اول اتفاقی گذرا بهنظر برسد، اما پیامدهای عمیقتری در پی دارد:
-تضعیف سرمایه اجتماعی: اعتماد میان مردم و نهادهای رسمی زمانی بازسازی میشود که جامعه احساس کند صدایش شنیده میشود و قانون بر فریاد غلبه دارد.
- افزایش مهاجرت نخبگان: وقتی فضای فعالیت فرهنگی تنگ میشود، بسیاری از چهرههای علمی و فرهنگی یا به سکوت پناه میبرند یا مهاجرت را برمیگزینند.
- تشدید قطبیسازی جامعه: حذف صداهای میانهرو، میدان را برای افراطیگری باز میگذارد و جامعه را به دو قطب «ممانعتگر» و «معترض» تقسیم میکند.
- ضربه به اقتصاد فرهنگی: لغو مکرر برنامهها، آسیب مستقیم به مشاغل فرهنگی، برگزارکنندگان، نویسندگان، موزیسینها و حتی گردشگری شهری وارد میکند.
فرصتی برای دولت چهاردهم
دولت چهاردهم، شعار وفاق، همدلی و شنیدن صدای جامعه را سرلوحه خود قرار داده است. اگر قرار باشد این شعار از سطح گفتمان به سطح کنش سیاسی و مدیریتی ارتقا یابد، لازم است که دولت بهطور جدی از حقوق فرهنگی و قانونی شهروندان دفاع کند. در همین راستا، لغو مراسم قانونی با فشار اقلیت، آزمونی بزرگ برای اراده دولت در دفاع از گفتوگو است. اگر چنین رویدادهایی بیپاسخ بمانند، عملاً ساختارهای رسمی، استقلال خود را در برابر تهدیدهای غیردموکراتیک از دست خواهند داد.
در روزگاری که جامعه ایرانی با زخمهای اقتصادی، روانی و اجتماعی مواجه است، فعالیتهای فرهنگی و چهرههایی چون دکتر خانیکی میتوانند پلهای ارتباطی را ترمیم و بازسازی کنند. خاموشکردن صدای فرهنگ، خاموشکردن نور امید در تاریکیهای انباشته جامعه است. لغو مراسم گناباد، فقط حذف یک نکوداشت نبود؛ حذف مجدد یکی از نمادهای گفتوگو، صلح و عقلانیت در جامعهای است که بیش از هر چیز به این سه عنصر نیاز دارد.
جامعهای که نتواند با تنوع فکری و فرهنگی کنار بیاید، راهی جز انسداد و انفجار پیش رو نخواهد داشت. دموکراسی، نه در صندوق رأی، بلکه در تحمل همدیگر محک میخورد. دولت باید نشان دهد که طرف قانون، فرهنگ، و گفتوگو است. و جامعه مدنی نیز باید بداند که عقبنشینی در برابر فریاد، آغاز زوال تدریجی است. در روزگاری که امید، کمیابترین کالا شده، نگذاریم صدای گفتوگو قربانی هیاهو شود.
نورنیوز