نورنیوز- گروه فرهنگی: در فرهنگ اسلامی، یکی از چهرههایی که مفهوم «رضا» را نه تنها در نام بلکه در سلوک فردی و اجتماعی-سیاسی خود تبلور بخشیده، امام علیبنموسیالرضا (علیهالسلام) است. بازخوانی زندگی امام هشتم میتواند چراغی باشد برای یافتن پاسخ این پرسش بنیادین که چگونه میتوان بدون دست شستن از وظایف و مسئولیتهای عینی سیاسی و اجتماعی، اهل رضایتمندی بود؟
مرز رضایتمندی و عدم رضایت سیاسی
رضایتمندی در منطق رضوی، به معنای گشودگی در برابر دیگران، پذیرش تفاوتها، و برقراری ارتباطی همدلانه و محترمانه با اطرافیان است. در جامعهای که خشونت کلامی، قضاوتهای عجولانه و رقابتهای فرساینده فراگیر شده، بازگشت به منطق رضوی، ما را به فضایی آرامتر، انسانیتر و عادلانهتر رهنمون میسازد. رضایتمندی، به معنای پذیرش بیقید و شرط واقعیتهای تلخ نیست. امام رضا(ع) در عین برخورداری از روحیه رضای الهی، هیچگاه در برابر ظلم سکوت نکرد. در برابر حاکمان غاصب، با حفظ کرامت، جایگاه امامت را حفظ کرد و حتی در مناظرههای علمی و سیاسی، جرأت دفاع از حق و حقیقت را از دست نداد. چهرهی اهل رضا، چهرهای منفعل نیست؛ بلکه انسانی است که از آرامش درونی برای ایستادگی خردمندانه در برابر تحمیل نارضایتی بیرونی استفاده میکند. این نکته مهم است: رضایتمندی با سرسپردگی یا بیعدالتیپذیری تفاوت دارد. در واقع، فردی که درونش آرام است، بهتر میتواند با ظلم مقابله کند، چرا که هیجانات مزاحم را کنار زده و از موضعی عاقلانهتر عمل میکند.
نخستین و اساسیترین مفهوم در رضایتمندی، رضایت از مشیت الهی است. امام رضا(ع) با پذیرش ولایتعهدی مأمون عباسی ـ که برای برخی از شیعیان شبهاتی داشت ـ نشان داد رضای الهی بالاتر از راحتی شخصی یا نگاههای سیاسی روزمره است. در اینجاست که درس نخست رضایتمندی آشکار میشود: رضایت از زندگی به معنای تسلیم در برابر ظلم یا انفعال در برابر آن نیست، بلکه به معنای دیدن افق بلندتر و قرار گرفتن در مسیر حکمت الهی است. فرد اهل رضا کسی است که هر حادثهای را نه پایان راه، بلکه مرحلهای از امتحان الهی میداند و با نگاهی توحیدی، آرامش درون را حفظ میکند.
سیاست به مثابه مسئولیت الهی
سیره سیاسی حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) یکی از پیچیدهترین و عمیقترین تجلیات سیاست اسلامی در بستر یک نظام استبدادی است. پذیرش مشروط ولایتعهدی مأمون عباسی، مواجهه فعال با جریانات فکری و نحوه دفاع از حقانیت اهل بیت، جلوههایی از عقلانیت سیاسی، حفظ استقلال فکری و تلاش برای اصلاح در درون قدرت است. این نکته در حیات سیاسی رضوی بسیار مهم است: رضایتمندی با سرسپردگی یا بیعدالتیپذیری تفاوت دارد. در واقع، فردی که درونش آرام است، بهتر میتواند با ظلم مقابله کند، چرا که هیجانات مزاحم را کنار زده و از موضعی عاقلانهتر عمل میکند.
در اندیشه تشیع، سیاست امری قدسی و مبتنی بر هدف اقامه قسط است، نه بازی قدرت به هر قیمت. پیشوایان شیعه(ع)، علیرغم محدودیتهای تاریخی، هیچگاه از کنشگری در عرصه عمومی و سیاستورزی بالمعنی الاعم دست نکشیدند؛ بلکه همواره با روشهای مختلف، حقیقت را آشکار و مسیر آینده را ترسیم کردند. امام رضا(ع) نیز در یکی از حساسترین برهههای تاریخ اسلامی، با سیاستورزی خردمندانه خود الگویی پایدار برای تعامل مؤثر با قدرت در عین حفظ استقلال ارائه کرد.
مأمون عباسی پس از قتل برادرش امین در سال ۱۹۸ هجری قمری، با بحران شدید مشروعیت و نارضایتی گسترده از سوی علویان، شیعیان، و حتی برخی بنیعباس مواجه شد. او برای تقویت پایههای خلافت خود و آرامسازی فضای اجتماعی، به سیاست نزدیکی با اهل بیت روی آورد و امام رضا(ع) را ـ برخلاف میل ایشان ـ از مدینه به مرو فراخواند و پیشنهاد ولایتعهدی داد. این اقدام مأمون، نه از روی ارادت به اهل بیت، بلکه از سر محاسبه سیاسی برای کنترل جریان شیعی و بهرهبرداری از محبوبیت امام بود. امام رضا(ع) با درک کامل از این نیت، ضمن امتناع اولیه، نهایتاً با شروطی سختگیرانه و بدون پذیرش مسئولیت حکومتی، ولایتعهدی را پذیرفت.
یکی از مهمترین کنشهای سیاسی امام رضا(ع) پذیرش «مشروط» ولایتعهدی است. حضرت در بیانی صریح میفرماید: «من این مقام را به اکراه و اجبار پذیرفتهام و در هیچ یک از امور حکومت دخالت نخواهم کرد.» (عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق) با این موضعگیری، امام ضمن دفع خطر جانی و سوءاستفاده مأمون، توانست به صورت رسمی وارد فضای حاکمیت شود اما استقلال فکری خود را حفظ کند. این مدل از سیاستورزی، نمونهای از اصلاحگری درونساختاری است: نفوذ در قدرت برای تعدیل آن، بدون اضمحلال در آن.
احیای گفتمان اهل بیت در بستر رسمی
امام رضا(ع) با بهرهگیری از موقعیت سیاسی جدید، گفتمان امامت، توحید و عدالت اهل بیت را در معرض افکار عمومی و نخبگان قرار داد. مناظرههای گستردهای با متکلمان زرتشتی، مسیحی، یهودی و اهل تسنن برگزار کرد که در آنها از عقلانیت دینی، فلسفه توحیدی و ولایت اهل بیت دفاع نمود. این مناظرات که در دربار مأمون انجام شد، گفتمان اهل بیت را از انزوا خارج کرد و به شکلی رسمی، در قالبی علمی و استدلالی مطرح ساخت. چنین رویکردی درس بزرگی برای فضای فکری امروز ما دارد: برای تأثیرگذاری باید هم وارد فضای عمومی شد، هم زبان منطق و برهان را تقویت کرد.
امام رضا(ع) علیرغم حضور در ساختار خلافت عباسی، هیچگاه به مهره تبلیغاتی مأمون تبدیل نشد. حتی در نماز عید فطر، وقتی مأمون خواست با حضور امام برای خود مشروعیتسازی کند، امام خطبهای کوبنده آغاز کرد که بلافاصله با دستور مأمون متوقف شد. سیاستورزی رضوی، سیاست مصالحه نیست، بلکه سیاست مقاومت نرم و حفظ مرزهای هویتی در دل قدرت است. امام نشان داد که میتوان در ساختار بود ولی در ساختار بلعیده نشد؛ میتوان اهل رضا و تعامل بود ولی ابزار دست نشد.
از مجموع رفتار سیاسی امام رضا(ع)، میتوان آموزههایی اساسی برای فضای سیاستورزی امروز جامعه ایران و جهان اسلام استخراج کرد:
۱. تفکیک قدرت و حقانیت: حضور در ساختار قدرت باید با حفظ اصول و مرزهای اعتقادی و اخلاقی باشد. سیاست رضوی، سیاست مبتنی بر ارزشهاست، نه صرفاً منافع.
۲. تعامل فعال و هدفمند با قدرت: امام رضا(ع) نشان داد که حتی در درون نظامی ناعادلانه نیز میتوان با هوشمندی، گفتمان دینی و حقطلبی را زنده نگه داشت.
۳. اولویت اصلاح از درون بر تقابل بیرونی: گاهی برای تغییرات پایدار، باید از درون ساختار وارد شد؛ اما بدون آنکه استقلال و هویت دینی فدای مصلحتگرایی شود.
۴. گفتوگو به جای انزوا: امام با گفتوگوی علمی و بیندینی، مرزهای فکری را شکست و آموزههای اهل بیت را به زبان روز برای همگان تبیین کرد. این الگو در برابر فضای قطبیشده و پرتنش امروز، بسیار راهگشاست.
۵. پرهیز از ابزارشدن در دست قدرتها: اگر چه تعامل با حکومت لازم است، اما تبدیل شدن به ابزار مشروعیتبخشی یا تبلیغاتی برای قدرتهای غیردینی، خط قرمز سیره رضوی است.
سیره سیاسی امام رضا(ع) الگویی ممتاز از عقلانیت، تدبیر و مقاومت مؤمنانه در بسترهای دشوار سیاسی است. آن حضرت با بهرهگیری از فرصتها، بدون عدول از اصول، توانست هم استقلال شیعه را حفظ کند و هم گفتمان امامت را در قلب خلافت عباسی احیا کند. در دنیای امروز که دینداری و سیاستورزی در معرض سوءتفاهمهای جدی است، بازخوانی سیره سیاسی امام رضا(ع) میتواند نقشه راهی باشد برای سیاستورزی اخلاقی، مستقل و مؤثر؛ سیاستی که هم به عدالت میاندیشد، هم به اصلاح، هم به هویت.
زندگی امام رضا(ع) الگویی کامل برای زیست رضایتمندانه در بستر چالشهای فردی و اجتماعی هم هست. رضایتمندی او نه در بیخبری از رنجها، که در نوع مواجهه با آنهاست. او نه تنها تسلیم اراده الهی بود، بلکه این تسلیم را به بستر تحول فردی و اصلاح اجتماعی تبدیل کرد. امروز که بسیاری از انسانها در گرداب نارضایتی، اضطراب و فرسودگی عاطفی گرفتارند، نیاز به بازخوانی چنین الگویی بیش از هر زمان احساس میشود. اگر بخواهیم جامعهای سالم، امیدوار و پویا داشته باشیم، باید از فرهنگ رضوی، فرهنگ رضایتمندی آگاهانه، توأم با عقل، اخلاق و معنویت بهره بگیریم؛ فرهنگی که در آن، انسان نه با فرار از مشکلات، بلکه با شناخت هدف زندگی، به آرامشی عمیق و پایدار دست مییابد.