نورنیوز-گروه بین الملل: اخیراً علی لاریجانی، مشاور رهبر انقلاب، هشدار داده که در صورت حمله به ایران، ممکن است سیاست هستهای این کشور تغییر کند. این پیام مستقیماً به غرب ارسال شده است: “اگر موجودیت ما را تهدید کنید، ممکن است مسیر کره شمالی را در پیش بگیریم.” این فقط یک هشدار نیست، بلکه نتیجه منطقی سیاستهای غربی است که همواره ایران را به دفاع از خود وادار کرده است.
تاریخ نشان داده که هرگاه ایران تحت فشار شدید قرار گرفته، نهتنها عقبنشینی نکرده، بلکه استقلال خود را بیشازپیش تقویت کرده و تهدیدها را به فرصت تبدیل نموده است. سیاست “فشار حداکثری” آمریکا که ابتدا توسط ترامپ آغاز شد و بایدن آن را ادامه داد و سپس ترامپ در آغاز دوره دوم ریاستجمهوریاش آن را تشدید کرد، نهتنها نتیجهای نداشت، بلکه موجب شد ایران برنامه هستهای صلحآمیز خود را با سرعت بیشتری توسعه دهد. حالا سؤال این است: آیا آمریکا آماده است که یک اشتباه استراتژیک بزرگتر را مرتکب شود؟
در این میان، رژیم صهیونیستی که همواره سعی کرده از ایالات متحده بهعنوان ابزار فشار علیه ایران استفاده کند، اکنون بیش از هر زمان دیگری احساس تهدید وجودی میکند. عملیات طوفان الاقصی که توسط مقاومت فلسطین اجرا شد، همراه با حملات یمن به اهداف صهیونیستی در عمق سرزمینهای اشغالی، و همچنین حمایت گسترده مردمی در جهان از محور مقاومت، همگی نشاندهنده تغییر معادلات منطقهای است. اکنون، این رژیم در هراس از فروپاشی داخلی، تلاش دارد غرب را به سمت جنگی مستقیم با ایران بکشاند. اما آنچه که رهبران این رژیم نامشروع درک نمیکنند، این است که هرگونه ماجراجویی نظامی علیه ایران، نهتنها محدود به مرزهای این کشور نخواهد ماند، بلکه به یک جنگ منطقهای تمامعیار تبدیل خواهد شد که همهچیز را ویران خواهد کرد.
ایران برای سالهای طولانی سیاست “صبر استراتژیک” را در پیش گرفته، اما این به معنای ضعف نیست. تهران بارها ثابت کرده که به راهحلهای دیپلماتیک باور دارد، اما درعینحال حاضر نیست این مذاکرات تحت تهدید و فشار انجام شود. اگر غرب واقعاً به دنبال گفتوگو است، باید درک کند که سیاست تهدید تنها ایران را به سمت گزینههای سختگیرانهتر سوق خواهد داد.
برخی در غرب، بهویژه در ایالات متحده، بر این باورند که میتوانند ایران را با همان روشهایی که علیه برخی کشورهای منطقهای به کار بردهاند، یعنی از طریق تحریمهای اقتصادی و فشارهای سنگین، به زانو درآورند. اما آنها این حقیقت را نادیده میگیرند که ایران یک کشور وابسته نیست، بلکه یک قدرت مستقل است که نشان داده حتی در سختترین شرایط نیز میتواند مقاومت کند و خود را بازسازی نماید. و این همان واقعیتی است که دشمنان ایران نمیخواهند به آن اعتراف کنند.
هرگونه تجاوز به ایران نهتنها باعث ایجاد یک رویارویی گسترده خواهد شد، بلکه ثبات کل منطقه را نیز به خطر خواهد انداخت. کشورهای عربی که تصور کردهاند از طریق ائتلاف با رژیم صهیونیستی میتوانند امنیت خود را تضمین کنند، نخستین قربانیان هرگونه اشتباه استراتژیک خواهند بود. علاوه بر این، پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه، ناوهای هواپیمابر در آبهای گرم، و حتی خود رژیم صهیونیستی نیز در تیررس پاسخ قاطع ایران قرار خواهند گرفت. سؤال اینجاست: آیا ایالات متحده و متحدانش آماده پرداخت چنین بهایی سنگین هستند؟
ایران بارها تأکید کرده که به دنبال جنگ نیست، اما در صورت هرگونه تجاوز، در پاسخ قاطع هیچ تردیدی به خود راه نخواهد داد. این فقط شعار نیست، بلکه یک راهبرد اثباتشده است که طی سالیان متمادی کارایی خود را نشان داده است. دشمنان ایران باید درک کنند که تنها راه رسیدن به صلح این است که ایران را بهعنوان یک قدرت منطقهای مستقل به رسمیت بشناسند و نه اینکه تلاش کنند اراده خود را بر آن تحمیل کنند.
در نهایت، تصمیم با غرب است. آنها یا مسیر گفتوگو بر اساس احترام متقابل را انتخاب خواهند کرد، یا با واقعیتی جدید روبهرو خواهند شد که ممکن است آمادگی لازم برای مواجهه با آن را نداشته باشند؛ واقعیتی که در آن ایران دیگر به سیاستهای بازدارندگی پیشین پایبند نخواهد بود. آینده منطقه به تصمیمی بستگی دارد که قدرتهای جهانی خواهند گرفت. آیا آنها از درسهای تاریخ عبرت خواهند گرفت، یا در شرف تکرار اشتباهی هستند که ممکن است بهایی جبرانناپذیر برای همه داشته باشد؟
* روزنامهنگار تحقیقی متخصص در امور ایران و منطقه