نورنیوز-گروه بینالملل: بررسی دقیق مواضع اعلامی و رفتار عملی آمریکا و رژیم صهیونیستی پس از دیدار ترامپ و نتانیاهو نشان میدهد که ادعای حرکت بهسوی مرحله دوم آتشبس غزه، بیش از آنکه نشانه تغییر راهبرد باشد، بخشی از عملیات فریب برای تثبیت اشغالگری است. سخنان ترامپ درباره خلع سلاح حماس، تحمیل شروط امنیتی بر مدیریت آینده غزه و همزمانی آن با قرارداد ۸.۶ میلیارد دلاری فروش جنگندههای اف-۱۵ به اسرائیل، گواهی روشن بر تداوم منطق نظامیسازی بحران است. در این چارچوب، آتشبس نه ابزاری برای پایان کشتار، بلکه فرصتی برای بازآرایی صحنه اشغال تلقی میشود. سکوت معنادار آمریکا نسبت به فاجعه انسانی غزه، بهویژه در شرایط بحرانی زمستان، و تمرکز صرف بر ملاحظات امنیتی اسرائیل، نشان میدهد که نسلکشی همچنان در محاسبات راهبردی واشینگتن و تلآویو جایگاه محوری دارد.
خاورمیانه جدید؛ پروژه قدیمی با ادبیات تازه
ترامپ اگرچه در ظاهر از کاهش تمرکز آمریکا بر غرب آسیا سخن میگوید، اما رفتار میدانی و مواضع سیاسی او حاکی از اصرار بر اجرای نسخهای بهروزشده از پروژه «خاورمیانه جدید» است؛ پروژهای که بر کوچکسازی کشورها، خلع سلاح مقاومت و تحمیل سازش یکطرفه استوار است. تهدید لبنان با محور خلع سلاح حزبالله، فشار بر سوریه برای حرکت بهسوی سازش با اسرائیل و تداوم سیاست «زمین در برابر صلح» همگی مؤید آن است که آمریکا نهتنها قصد مهار تجاوزگری اسرائیل را ندارد، بلکه آن را ستون نظم مطلوب خود میداند. دیدار ترامپ و نتانیاهو نشان داد که این پروژه همچنان با قدرت پیگیری میشود و هدف نهایی آن، تثبیت هژمونی صهیونیستی در منطقه است.
ایران؛ از فریب مذاکره تا تهدید عریان
ایران یکی از محورهای اصلی این دیدار بود؛ محوری که با لایهای از ادبیات فریبکارانه درباره مذاکره پوشانده شد، اما در عمل به تهدید صریح نظامی انجامید. اظهارات ترامپ درباره حمایت از حمله به ایران در صورت توسعه برنامه موشکی یا هستهای، و تأکید مکرر او بر واکنش «سریع»، نشاندهنده ماهیت واقعی رویکرد واشینگتن است. همزمان، فضاسازی رسانهای غرب برای القای عدم تمایل آمریکا به تغییر نظام یا تجزیه ایران، در برابر این مواضع عریان فرو میریزد. این رفتارها در کنار تلاش برای بهرهبرداری از فشارهای اقتصادی و اجتماعی، نشان میدهد که پروژه تسلیمسازی و حتی تجزیه ایران همچنان روی میز است؛ پروژهای که در قالب جنگ ادراکی و مداخلهجویانه دنبال میشود.
تنها گزینه؛ بازدارندگی فعال و همگرایی منطقهای
جمعبندی دیدار ترامپ و نتانیاهو یک پیام روشن دارد: تصور صلحجویی آمریکا سرابی بیش نیست. واشینگتن همچنان با تکیه بر رژیم صهیونیستی، بهدنبال مدیریت بحران از مسیر ناامنسازی است؛ مسیری که همه کشورهای منطقه را در بر میگیرد. در چنین شرایطی، سکوت و انفعال تنها به افزایش اعتمادبهنفس کاذب طراحان بحران میانجامد. تجربه جنگ ۱۲روزه نشان داد که در دکترین دفاعی ایران، پاسخ به تجاوز نه یک احتمال، بلکه یک قاعده است. توان موشکی و دفاعی ایران نه قابل مهار است و نه نیازمند اجازه؛ و هر تجاوزی با پاسخی سخت، فوری و فراتر از محاسبات طراحان مواجه خواهد شد. همگرایی منطقهای و مسئولیتپذیری جمعی، تنها مسیر مهار این چرخه خطرناک است.