نورنیوز-گروه بینالملل: نشست ترامپ و زلنسکی در شرایطی برگزار شد که رئیسجمهور آمریکا در پایان سال ۲۰۲۵ با کارنامهای متزلزل در سیاست داخلی و خارجی مواجه است. ناکامی در تحقق وعدههای اقتصادی، شکست سیاستهای مهاجرتی و افت شدید محبوبیت اقتصادی، ترامپ را به سمت استفاده ابزاری از پروندههای خارجی سوق داده است. در عرصه بینالمللی نیز فاصلهگرفتن متحدان سنتی آمریکا، هشدار اندیشمندانی چون میرشایمر درباره افول جایگاه جهانی واشنگتن و شکست پروژههای ادعایی صلحجویانه، موقعیت ترامپ را شکننده کرده است. از غزه تا پرونده هستهای ایران، از تقابل پرهزینه با چین تا ناکامی در ونزوئلا و سوریه، هیچیک به دستاوردی پایدار منجر نشدهاند. در چنین فضایی، پرونده اوکراین به ابزاری برای پر کردن خلأ کارنامه سیاسی ترامپ بدل شده است؛ ابزاری تبلیغاتی برای سخنرانیهای سال نو، نه طرحی راهبردی برای صلح.
ابهام راهبردی در رفتار و گفتار ترامپ
ترامپ پس از دیدار با زلنسکی تلاش کرد خود را تنها بازیگر تعیینکننده صلح معرفی کند و نقش رئیسجمهور اوکراین را به حاشیه براند. تأکید او بر اینکه بدون تأیید شخصیاش هیچ توافقی شکل نمیگیرد، نشاندهنده نگاه شخصمحور و خودشیفتهگونه به دیپلماسی است. در عین حال، او با انعطافهای گفتاری و وعده تضمینهای امنیتی، سعی دارد نزد افکار عمومی تصویر نزدیکی صلح را القا کند؛ در حالی که خود اذعان دارد هیچ ضربالاجلی برای توافق وجود ندارد. این تناقض زمانی پررنگتر میشود که همزمان با ادعای صلح، در بودجه نظامی ۹۰۰ میلیارد دلاری آمریکا، صدها میلیون دلار برای تسلیح اوکراین اختصاص مییابد و فروش گسترده تسلیحات به ناتو ادامه دارد. این دوگانگی رفتاری، صلح ادعایی ترامپ را فاقد صداقت راهبردی و ضمانت اجرایی میسازد.
زلنسکی، مسکو و بنبست واقعیتهای میدانی
در سوی دیگر معادله، زلنسکی همچنان ژستهای میهنپرستانه را ابزار بقای سیاسی میداند. او عقبنشینی را منوط به اقدام متقابل روسیه، ایجاد مناطق غیرنظامی و دریافت تضمینهای امنیتی شفاف از غرب کرده و حتی از حضور نظامی اروپا سخن میگوید. طرح همهپرسی درباره سرزمینهای تحت کنترل روسیه نیز تلاشی دیرهنگام برای مشروعیتبخشی مردمی به تصمیماتی است که در آغاز جنگ بدون رجوع به افکار عمومی اتخاذ شد. در مقابل، روسیه با اتکا به دستاوردهای میدانی، حاضر به امتیازدهی اساسی نیست. مسکو در عین همراهی ظاهری با پیشنهادهای آمریکا برای تحریک خودشیفتگی ترامپ، صراحتاً بر تحقق اهدافش با توسل به زور—تأکید دارد. هشدارهای پوتین نشان میدهد که کرملین صلح را نه در میز مذاکره، بلکه در توازن قدرت میدانی تعریف میکند.
اروپا؛ ضلع مغفول اما تعیینکننده جنگ
ضلع سوم این معادله، اروپا است؛ بازیگری که هزینههای سنگین مالی و امنیتی جنگ را پرداخت کرده و در عین حال، از تحقیر راهبردی ترامپ در چارچوب سیاستهای امنیت ملی آمریکا رنج میبرد. فرانسه، آلمان، انگلیس و اتحادیه اروپا آشکارا بر ضرورت تضمینهای امنیتی قوی برای اوکراین تأکید دارند و صلح شتابزده را مغایر منافع خود میدانند. استمرار نشستها، تماسهای دیپلماتیک و حمایتهای مالی و نظامی اروپا نشان میدهد که این قاره حاضر نیست در چارچوب صلح نمایشی و غیرقابل اعتماد ترامپ بازی کند. تجربه یکساله رفتارهای متناقض رئیسجمهور آمریکا، تسلیح رژیم صهیونیستی در میانه آتشبس غزه تا بیاعتنایی به متحدان، اعتماد اروپاییها را به حداقل رسانده است. در چنین شرایطی، سه ضلع جنگ اوکراین عملاً خارج از معادلات صلح ترامپ قرار دارند.
نورنیوز