نورنیوز-گروه بینالملل: میزبانی کییر استارمر از زلنسکی، مرتس و مکرون و همزمانی این نشست با جلسه مجازی ائتلاف مشتاقان نشانهای روشن از اضطراب اروپا در برابر معادلات جدید جنگ اوکراین بود. اروپا زیر بار تحقیرهای پیدرپی آمریکا خم شده، اما در عین حال توان فاصله گرفتن از واشنگتن را ندارد؛ بنابراین بهترین راه را در استمرار جنگ میبیند، نه پایان آن.
ادعای تعیینکنندگی اروپا در آینده اوکراین بیش از آنکه مبتنی بر واقعیت باشد، نوعی مقاومت روانی و تبلیغاتی است. سران اروپا بهخوبی میدانند پایان جنگ بدون دستاورد یعنی رسماً اعتراف به شکست چهار سال هزینهسازی و فروپاشی سیاسی دولتهایی که بقای خود را با تداوم بحران گره زدهاند. از همین رو جنگ نه فقط میدان نبرد، که سپری برای پوشاندن ضعفهای ساختاری آنهاست.
تاوان جنگی که برایش آماده نبودند
اروپا جنگ اوکراین را با اعتمادبهنفس آغاز کرد و گمان برد روسیه در برابر تحریمها فروخواهد ریخت؛ اما میدان واقعی خلاف این محاسبه را ثابت کرد. اکنون که طرح ۲۸ مادهای ترامپ سایه پایان جنگ را بر سر اروپا انداخته، سران اروپایی با پرسشی سخت روبهرو هستند: چگونه خروج از جنگ را توضیح دهند وقتی صدها میلیارد یورو هزینه تنها به از دست رفتن اراضی اوکراین و قطع روابط اقتصادی با روسیه انجامیده است؟ در جهانی که قدرتهای نوظهور نظم چندجانبه را تقویت میکنند، شکست در اوکراین یعنی حذف تدریجی اروپا از معادلات جهانی. این همان کابوسی است که اروپاییها از آن میگریزند؛ شکست نه در برابر روسیه، که در برابر تاریخ.
سند امنیت ملی آمریکا؛ قطع امید نهایی
انتشار راهبرد امنیت ملی آمریکا آب پاکی را بر دستان اروپا ریخت. واشنگتن نه تنها استقلالی برای اروپا قائل نیست بلکه تعیین سرنوشت سیاسی و امنیتی اتحادیه را حق خود میداند. هشدار آمریکا درباره افزایش سهم ناتو، تأکید بر اولویت چین و روسیه و نادیدهگرفتن نقش بروکسل در طرح صلح اوکراین، اروپا را از متحد به تابع تقلیل داده است. اعتراضهای مقامات اروپایی ـ از کاستا تا مرتس ـ بیشتر شبیه واکنشی ناشی از خفگی سیاسی است تا قدرتنمایی. اروپا تلاش میکند با نشستهای تند، تأکید بر تأمین مالی جنگ و ادعای حضور در میز مذاکره، خود را هنوز بازیگر بداند. اما واقعیت این است که آمریکا بدون مشورت با اروپا طرح صلح را مینویسد و تصمیم نهایی را میگیرد. اروپا فقط تماشاچی قدرتمندان جدید جهان شده است.
بازی آخر: آتشافروزی برای زندهماندن
اروپا هرچند تلاش میکند با حمله لفظی به واشنگتن و نمایش استقلال، نقش تاریخی خود را بازسازی کند اما در نهایت به وابستگی راهبردی خود اذعان دارد. تأکید لندن بر رهبری آمریکا در صلح، اظهارات دوحه و پافشاری بر پیوند ناتو همه نشان میدهد استقلال اروپایی بیش از هر چیز یک شعار مصرف داخلی است. اروپا امروز در نقطهای ایستاده که جنگ برایش سپر بقاست. هر میزان شعلهها را بیشتر کند، چند ماه بیشتر نفس میکشد؛ اما این قمار بزرگ میتواند پایان خودخواسته یک تمدن نیز باشد. قارهای که از ترس مرگ، خود را در آتش میاندازد شاید در کوتاهمدت پیروز جلوه کند، اما آینده، صحنهای برای فرار از واقعیت نخواهد بود.