نورنیوز- گروه سیاسی: سخنان اخیر رئیس مجلس شورای اسلامی در در دومین اجلاسیه خانواده، آینده و پیوندهای پایدار، بار دیگر جایگاه زنان و خانواده در پیشرفت کشور را در مرکز توجه قرار داد. تأکید محمدباقر قالیباف بر این نکته که ایران قوی و پیشرفته نیازمند «هوش زنانه از خانه تا میدان» است، فراتر از ادبیات کلیشهای و شعارگونه است و نشانهای از رویکردی نو و آیندهنگر در حکمرانی به شمار میآید. این نگاه، زنان را نه تنها در نقشهای سنتی خانوادگی، بلکه به عنوان عاملیتهای راهبردی در سیاست، اقتصاد، علم، فرهنگ و ورزش معرفی میکند و ضرورت حضور فعال آنان در جامعه را برجسته میکند.
همسو با یک تجربه موفق جهانی
رویکرد مطرح شده همسو با نگرش جهانی به زنانه شدن مدیریتهاست؛ تجربه بینالمللی نشان داده است سازمانها و جوامعی که سبکهای مدیریتی زنانه، مبتنی بر همدلی، تدبیر و مشارکت را پذیرفتهاند، بهرهوری و تابآوری بیشتری دارند. مفهومی که در سخنان رئیس مجلس برجسته شد، این است که توسعه پایدار و جامعه پیشرفته بدون حضور فعال زنان، از خانه تا عرصه عمومی، امکانپذیر نیست و نقش آنان در هر حوزهای از زندگی اجتماعی، عامل اساسی پیشرفت و تابآوری ملی است.
تجربه تاریخی نیز اهمیت این نگاه را تایید میکند. از نقش زنان در دوران دفاع مقدس و مشارکت آنان در مقابله با تهدیدهای امنیتی و اجتماعی گرفته تا حضور فعال در نهاد خانواده، روشن شد که مشارکت بلکه مدیریت زنانه نه تنها یک ضرورت اخلاقی و انسانی، بلکه یک عامل راهبردی برای تقویت تابآوری ملی است. امروز، این نقش با تغییرات اجتماعی ملموس همراه شده است؛ افزایش حضور دختران در دانشگاهها، موفقیتهای چشمگیر آنان در المپیادهای علمی، فعالیتهای ورزشی و هنری، و نقشآفرینی آنان در حوزههای فرهنگی و اقتصادی، نشان میدهد که جایگاه زن ایرانی به طور واقعی متحول شده است و تصویر او از نقش سنتی به عاملیت فعال و راهبردی در جامعه ارتقا یافته است.
یکی دیگر از نکات کلیدی سخنان قالیباف، بازتعریف ارزش زن بر اساس زیست خانوادگی و اثرگذاری اجتماعی-تمدنی بود. برخلاف برخی مدلها که برابری جنسیتی را به قیمت تضعیف بنیان خانواده دنبال کردند، این نگاه بر عدالت جنسیتی تاکید دارد؛ به این معنا که زن میتواند هم محور خانواده باشد و هم در جامعه نقشآفرینی کند، بدون آنکه کرامت و ویژگیهای زنانهاش فدای حضور اجتماعی شود. این رویکرد نشان میدهد که عدالت جنسیتی واقعی، نه الزاما تقلید از الگوهای غربی، بلکه تلفیق کرامت، حق و نقش اجتماعی زن با خانوادهمحوری است.
برنامه هفتم توسعه، خانوادهمحوری را به عنوان زیربنای سیاستها و برنامههای کلان کشور مطرح کرده است. اصلاح قوانین کار، توسعه دورکاری و ایجاد مهدکودکهای سازمانی، نه لطفی به زنان بلکه ابزارهای ضروری حکمرانی برای کاهش تعارض میان نقشهای زنانه در خانواده و جامعه هستند. این اقدامات تضمین میکند که زنان کنشگر مجبور به ترک میدان رشد و خدمت نباشند و مادری، به عنوان قله پیشرفت و نه تله توسعه، بتواند همزمان نقش تربیتی و اجتماعی خود را ایفا کند.
سخنان رئیس مجلس همچنین به ضرورت عملیاتی شدن شعارها و تبدیل آنها به سیاستهای ملموس اشاره دارد. خانواده و زنان نباید صرفاً موضوع بررسی انتزاعی یا ادبیات شعاری باشند؛ بلکه باید در قوانین و برنامهها جایگاه واقعی داشته باشند. تجربه جهانی نشان داده است که موفقترین مدلهای اقتصادی، بر پایه انسجام نهاد خانواده شکل گرفتهاند و استفاده از ظرفیتهای زنانه در اقتصاد و تولید سرمایه اجتماعی، میتواند ستون اقتصاد مقاوم یک کشور باشد.
واقعیتهایی از تحولات اجتماعی
تحولات اجتماعی اخیر نیز اهمیت این رویکرد را تایید میکند. حضور دختران و زنان در دانشگاهها و موفقیتهای آنان در المپیادهای علمی، فعالیتهای ورزشی، هنری و فرهنگی، نشان میدهد که زمینه تحول واقعی فراهم شده و آینده کشور به شکل مستقیم به نحوه و میزان مشارکت زنان وابسته است. این تغییر نقش، پیامد طبیعی بازنگری در سیاستها، برنامهریزیها و فراهم آوردن فرصتهای آموزشی، علمی و اجتماعی است و ضرورت دارد که این روند با حمایتهای قانونی و ساختاری مستمر شود.
چالش اصلی اما فاصله میان شعار و عمل است. هرگونه فاصله میان ادبیات زیبا و سیاستهای اجرایی، ظرفیتهای زنان و خانواده را هدر میدهد و نهاد خانواده را از نقش محوری خود در تابآوری و پیشرفت کشور دور میکند. حکمرانی موفق، آن است که زن محور خانواده بتواند نقش اجتماعی خود را بدون تعارض و محدودیت ایفا کند و خانواده، به عنوان زیرساخت اجتماعی و اقتصادی، تقویت شود.
بازمهندسی نقشها، اصلاح قوانین و سیاستها، و ایجاد ساختارهای اجتماعی و اقتصادی برای زنان، از دیگر الزامات این رویکرد است. جامعهای که در آن دختران و زنان بتوانند در دانشگاهها، ورزشگاهها، المپیادها و عرصههای مختلف علمی و هنری بدرخشند، نشان میدهد که زمینه تحول اجتماعی فراهم شده است. اما استمرار این مسیر نیازمند اقدامات عملی، قوانین حمایتی و برنامهریزیهای هدفمند است تا زنان بتوانند همزمان در خانه و جامعه ایفای نقش کنند، بدون اینکه مجبور به قربانی کردن هویت زنانه یا نقش خانوادگی خود شوند.
پیام روشن این رویکرد، پیوند زن، خانواده و حکمرانی نوین است. زن ایرانی، محور خانواده و معمار تمدن است؛ خانواده، پایه تابآوری اجتماعی و اقتصادی کشور؛ و حکمرانی موفق، آن است که این نقش را به رسمیت بشناسد و زمینههای قانونی، اجتماعی و اقتصادی آن را فراهم کند. هرچه سریعتر نهادینه کردن این نگاه در قوانین و برنامهها، تنها راه تحقق ایران قوی و پیشرفته است، نه تکرار شعارهایی که در عمل خالی از اثر هستند.
سخنان دیروز محمدباقر قالیباف، تاکید بر این است که توسعه و پیشرفت ملی بدون مشارکت واقعی زنان، از خانه تا میدان عمومی، ناممکن است. همسو با نگرش جهانی به زنانه شدن مدیریتها و با بهرهگیری از تحولات اجتماعی ملموس، ایران میتواند از ظرفیتهای انسانی و اجتماعی زنان به عنوان عاملی استراتژیک برای تابآوری، توسعه و پیشرفت پایدار بهره ببرد.