نورنیوز-گروه بینالملل: جاناتان کوک، نویسنده و تحلیلگر انگلیسی در مقالهای، ترامپ را متهم کرده که صلح در غزه را به یک کسب و کار حفاظتی بیرحمانه استعماری تبدیل کرده است.
این پژوهشگر که تا که تاکنون سه کتاب با موضوع مناقشه دولت یهودی با فلسطینیان نگاشته است، در این مقاله به تحلیل و محکومیت نقش غرب، به ویژه ایالات متحده و اسرائیل، در نابودی غزه پرداخته است و قطعنامه اخیر آمریکا در سازمان ملل و آثار طرح صلح دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا را بررسی می کند.
نویسنده این رویداد را نشانهای از فروپاشی کامل نظم حقوقی بینالمللی میداند که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از فجایع بشری ایجاد شد.
وی در ابتدا به مفاد اصلی قطعنامه آمریکا اشاره کرده است؛ بر اساس قطعنامه ۲۸۰۳ شورای امنیت سازمان ملل متحد، یک «هیئت صلح» تحت رهبری دونالد ترامپ تشکیل میشود که برای حداقل دو سال بر سرنوشت غزه حاکم خواهد بود. این هیئت که فلسطینیان در آن جایگاهی ندارند، در مورد حکومت، مرزها، بازسازی و اقتصاد غزه تصمیمگیری خواهد کرد. این امر در عمل اشغال رسمی غزه از سوی آمریکا و اسرائیل است.
شورای امنیت با رأی مثبت ۱۳ کشور (و رأی ممتنع روسیه و چین) به این طرح مشروعیت بخشیده است. این اقدام به معنای تأیید بینالمللی کنترل استعماری اسرائیل بر فلسطین است که پیش از این توسط دیوان بینالمللی دادگستری غیرقانونی اعلام شده بود. صداهای مخالف، مانند دیوان کیفری بینالمللی و کارشناسان حقوقی سازمان ملل، منزوی و تحریم شدهاند.
به جای نیروهای حافظ صلح سازمان ملل، یک «نیروی ثباتبخش بینالمللی» تحت نظارت هیئت صلح (یعنی آمریکا و پنتاگون) در غزه مستقر خواهد شد. مأموریت اصلی این نیرو، «خلع سلاح حماس» عنوان شده که نویسنده آن را نقض بیطرفی و تبدیل این نیرو به طرفی درگیر در کنار اشغالگر میداند.
هیچ کشور اروپایی مایل به اعزام نیرو به این محیط پرخطر نیست و کشورهای عربی نیز متأسفانه به دلیل همکاری خاموش آمریکا در نسلکشی، تمایلی به مشارکت در خلع سلاحِ تنها نیروی مقاومت در برابر اسرائیل آن ندارند.
تقسیم غزه به مناطق سبز و قرمز؛ این طرح پیشبینی میکند که حدود ۵۸ درصد از غزه به عنوان یک «منطقه سبز» تحت کنترل اسرائیل باقی بماند. سایر مناطق (منطقه قرمز) به صورت ویرانه رها خواهد شد.
یک «خط زرد» مرگبار این دو منطقه را جدا میکند و هر فلسطینی که به آن نزدیک شود، کشته خواهد شد. «جامعههای امن (مناطق مسکونی امن) جایگزین» در منطقه سبز برای اسکان موقت فلسطینیانی ساخته خواهد شد که بتوانند ثابت کنند هیچ ارتباطی با حماس ندارند.
این امر جمعیت زیادی را از پناهندگی محروم میکند و به اسرائیل بهانه میدهد تا به بمباران منطقه قرمز به عنوان سنگر حماس ادامه دهد.
ادامه محاصره و نقش باندهای جنایتکار؛ رژیم صهیونیستی همچنان ورود غذا، دارو و مسکن را به غزه مسدود میکند. این نویسنده استدلال میکند که اسرائیل در طول سال گذشته، باندهای جنایتکار فلسطینی در غزه را مسلح کرده تا کمکهای انسانی اندک واردشده را غارت کنند و سپس حماس را مقصر قحطی جلوه دهند.
اتحاد میان رژیم صهیونیستی و باندهای جنایتکار غزه، اکنون پیچیدهتر شده و این باندها در منطقه سبز آموزش دیده و با پشتیبانی هوایی اسرائیل برای جنگ با حماس به منطقه قرمز اعزام خواهند شد.
عدم بازسازی واقعی؛ آمریکا تنها متعهد به بازسازی منطقه سبز شده و منطقه قرمز را به حال خود رها کرده است. مسئولیت بازسازی بر عهده آمریکا نیست و کشورهای دیگر باید هزینه آن را بپردازند. این امر بازگشت آوارگان به خانههای ویران شده را غیرممکن میسازد.
بیمعنی شدن حقوق بینالملل؛ جاناتان کوک استدلال میکند که نابودی غزه تنها با خالی کردن کامل محتوای حقوق بینالملل ممکن شده است. وی طرح ترامپ را معادل گذاشتن یک «کودکآزار زنجیرهای محکوم شده به عنوان مدیر یک دبستان» توصیف کرده است.
این طرح نه یک راهحل واقعی، بلکه ابزاری برای توجیه ادامه رنج مردم غزه تحت پوشش صلح دانسته شده است. طرح ریاکارانه و دروغین ترامپ به غرب اجازه میدهد تا با نمایش جامعههای امن در منطقه سبز، همکاری خود را با نسلکشی در غزه لاپوشانی کند. در حالی که اکثریت قریب به اتفاق فلسطینیان در منطقه قرمز تحت بمباران و بدون سرپناه، بیمارستان و مدرسه رها شدهاند.
یک تکرار تاریخی تلخ؛ نویسنده شباهتهایی بین این طرح و اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ ترسیم میکند. هیئت صلح و نیروی ثباتبخش یادآور حکومت ائتلاف موقت به رهبری آمریکا در عراق هستند. منطقه سبز در غزه نیز مشابه منطقه امنیتی در بغداد است که نیروهای خارجی در آن پناه گرفته بودند.
این پژوهشگر انتصاب آریه لایتصون (از افراد نزدیک به ترامپ) برای مدیریت مرکز جدید هماهنگی امور غیرنظامی و نظامی در غزه، او را به «پل برمر» جدید (حاکم آمریکایی عراق پس از اشغال) تشبیه کرده است.
علاوه بر این، نویسنده اشاره میکند که ذخایر نفت و گاز کشفنشده در سواحل غزه، میتواند انگیزه دیگری برای آمریکا و اسرائیل در کنترل این سرزمین باشد.
جان کوک در انتها نتیجه میگیرد که این طرح نه تنها صلح به ارمغان نمیآورد، بلکه جهنمی را برای مردم غزه تداوم میبخشد. این طرح به اسرائیل اجازه میدهد تا با ایجاد یک سیستم اخاذی تحت رهبری آمریکا، کنترل خود را بر فلسطینیان از طریق ایجاد جنگ داخلی، استخدام همکاران و تشویق به جاسوسی برای دشمن، تحکیم کند.
در نهایت، این طرح هیچگاه به طور معناداری عملیاتی نخواهد شد، زیرا هدف اصلی آن، مشروعیتبخشیدن به اشغال مداوم و بیثبات کردن دائمی غزه برای جلوگیری از تشکیل یک دولت فلسطینی است.