نورنیوز-گروه سیاسی: خبر کوتاه و تلخ بود؛ «احمد بالدی» جوان اهوازی در اعتراض به گرفتن محل کسب خود توسط شهرداری، دست به خودسوزی زد و بر اثر سوختگی ۷۰ درصدی به بیمارستان آیتالله طالقانی اهواز منتقل شد و متاسفانه برغم تلاش کادر درمان، ۲۰ آبان ماه درگذشت. رسانهای شدن خبر مذکور، واکنش گسترده برخی از کنشگران سیاسی و رسانهای را به همراه داشت. اما ماجرا از آنجا وارد فاز دیگری شد که شخص رئیسجمهور برای حمایت و دفاع از حقوق شهروندی پای کار آمد و دستور مهمی صادر کرد. مسعود پزشکیان به وزیر کشور دستور داد: ضمن ابلاغ پیام تسلیت و ابراز همدردی وی به خانواده بالدی، هر چه سریعتر کمیتهای ویژه برای بررسی دقیق ابعاد ماجرا و پیگیری برخورد قاطع با خاطیان تشکیل شود.
در پی دستور شخص دوم کشور، اسکندر مومنی وزیر کشور کمیته ویژهای را مأمور رسیدگی دقیق به ابعاد ماجرای حادثه اهواز کرد. سه شنبه دستور داده شد و چهارشنبه خبربرکناری شهردار اهواز اعلام شد. محمد گلزاری دبیر شورای اطلاع رسانی دولت ضمن بیان این مطلب در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت:«نشست شورای تأمین استان خوزستان برگزار و شهردار استعفا داد. معاون خدمات شهری، شهردار منطقه ۳، معاون شهردار منطقه ۳ و مسئول اجرائیات شهردار اهواز نیز برکنار شدند.» در فهرست نیروهای برکنار شده باید به عبدالعظیم شمخانی سرپرست فرمانداری اهواز نیز اشاره کرد. اما در این بین، اقدامِ به موقع رئیس قوه مجریه جهت رسیدگی سریع برای درگذشت جوان اهوازی از دو منظر قابل توجه است:
۱- پیشقدم شدن رئیس دولت در اجرای حقوق شهروندی
نخستین موضوع که باید آن را مورد توجه قرار داد، نقش رئیسجمهور در دفاع از حقوق شهروندی است. رعایت و حمایت از حقوق شهروندی در کنار حقوق بشر در بندهای (۷)، (۸)، (۱۲) و (۱۴) اصل سوم قانون اساسی لحاظ شده است. این وظایف بین قوای سهگانه با توجه به صلاحیتهای هر یک توزیع شده، اما در این میان نقش رئیسجمهور با توجه به سوگندی که در اصل (۱۲۱) قانون اساسی یاد میکند و اعلام میدارد که «از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنم» بیشتر است.به همین جهت پزشکیان باوجود همه مشکلات و مسائلی که دولتِ چهاردهم با آن دست و پنجه نرم میکند و در زمانی که نهاد قانونگذاری کشور در حال بررسی عملکرد دستگاهها و وزارتخانهها در سال اول برنامه هفتم توسعه بود، دست به کار شد و خواهان رسیدگی برای آنچه در اهواز گذشت، شد و این یعنی او نه در شعار بلکه در عمل در اجرای حقوق شهروندی پیش قدم شد.
از منظر دیگر، دستورِ پزشیکان برای پیگیری موضوع، سناریوی رسانههای اپوزیسیون را به هم زد. آنها بعد از وقوع حادثه، به خط شدند تا القا کنند، مسئولان اجرایی (دولتیها) نه تنها صدای مردم و جوانان را نمیشنوند بلکه هیچ عکس العملی نسبت به حوادث صورت گرفته نشان نمیدهند و برایشان مطالبات مردم «هیچ» است، اما پزشکیان پا به صحنه نهاد تا بگوید: ایران و ایرانیان برای او و دولتش اهمیت دارد و به عنوان یک مسئول بلندپایه کشور نمیتواند از کنار آن بگذرد. حال میتوان پی برد چرا از همان ابتدا جماعت ضد انقلاب، با دروغ پراکنیهایشان مبنی بر «استعفای رئیسجمهور» میخواستند «جامعه ایرانی» را نسبت به او بدبین کنند. هدف یک چیز بود: رئیس جمهور از کار و تلاش خسته شده، اما دستور اخیرش حاکی از آن است، پزشکیان هم اولویتهای اصلی کشورداری را مدنظر دارد و هم نمیتواند در پاسداری از حقوق شهروندی چشمهایش را ببندند، چنانچه ۲۷ مرداد ماه سال ۱۴۰۳ در هرم سبز بهارستان و در دفاع از وزرای پیشنهادی گفته بود: «امروز فرصت خلق امید و وفاق برای عبور از تنگناهای پیش روست؛ فرصت برآمده از انتخابات میدان جدید همراهی و همکاری ملی درون حکومت، بین حکومت و جامعه و درون جامعه است. دولتی که امروز به مجلس معرفی شده، دولت وفاق ملی است. این دولت خود را دولت همه ملت ایران میداند و موظف به تأمین حقوق شهروندی ایرانیان و ملتزم به اولویت منافع ملی است.»
۲- پزشکیان و شنیدن صدای بی صدایان
وقتی ردای نامزد انتخابات ریاست جمهوری را برتن کرد. دو شعار اساسی داشت. اول از وفاق و همگرایی در داخل کشور سخن میگفت و در بیشتر برنامههای انتخاباتیش یک حرف را تَکرار میکرد «صدای بی صدایان» خواهم بود. برای آنکه موضوع دقیقتر تببین شود، تقویم سیاسی را مقداری ورق میزنیم و به ایام انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری میرسیم. ۲۶ خردادماه پزشکیان نامزد انتخابات ریاست جمهوری در اجتماع حامیان خود در شهرستان بهارستان که در استادیوم ورزشی قائم(عج) برگزار شد، با بیان اینکه قول میدهم صدای همه مردم باشم، گفت: اگر به ریاست جمهوری انتخاب شوم، میایستم و صدای اقوام خواهم بود، صدای کارگران خواهم بود، صدای دختران و زنان خواهم بود، صدای فرودستان و حاشیهنشینان خواهم بود
در هر دو مرحله انتخابات و یا زمانی که در مناظرهها حضور مییافت بیشتر برهمین دو کلیدواژه تاکید میکرد. معتقد بود: با وفاق و نه دعوا و درگیری میتوانیم مشکلات را برطرف کنیم. ریاست جمهوری را سنگری برای پاسداری از حقوق مردم میدانست و ۹ تیرماه (پس از پایان مرحله اول) در بیانیهای ضمن تشکر از حضور مردم در انتخابات خطاب به آنها آورد: من پزشکِ مردم و وزیر دولتِ اصلاحات و نماینده صریح مردم، هم صدای بیصدایان و خاک پای ملت ایران هستم. از شما میخواهم که در ورای هر نگرش و نقد سیاسی فرصت انتخاب پیش رو را از دست ندهیم و کار را ناتمام نگذاریم.
انتخابات پایان یافت و او تا به اینجای کار ـ به وقت آبان ماه ۱۴۰۳ ـ برغم همه مشکلات و بحران ها اعم از داخلی و خارجی در یکسال گذشته سعی خود را برای آنکه صدای مردم شنیده شود به کار برده است. علی شکوریراد عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملی به مناست هفته دولت در گفتوگویی که با ایرنا، داشت گفته بود: یکی از شعارهای اصلی دولت آقای دکتر پزشکیان این بود که «صدای بیصدایان» خواهد بود. امروز مردم بازتاب صدای خود را در عملکرد دولت میبینند و همین مسئله باعث شده است که دولت ایشان برای مردم امیدآفرین باشد.
نتیجهگیری...
آنچه در کلام این فعال سیاسی و سایر کنشگران سیاسی دیگر در این یک سال و اندی بیان شد، مُهر تاییدیست بر اینکه پزشکیان حرف مردم را شنیده و برای حل مشکلات مردم پای کار است. واکنش او به درگذشت جوان اهوازی، گواهی بر همین ادعا است. بنابراین هرچند او مسئول اول قوه مجریه شناخته میشود اما همان پزشکیانی ست که در دوره تصدی وزارت بهداشت و یا جلوس بر کرسی نمایندگی مردم در مجلس با صداقت و شفافیت با صاحبان انقلاب (مردم) صحبت میکرد و اکنون که بار سنگین مدیریت اجرایی کشور برعهدهاش گذشته شده، سعی میکند با حفاظت و صیانت از حقوق شهروندی، همچنان «برای ایران» در کنار مردم باشد.
ایرنا