نورنیوز- گروه فرهنگی: «بچه مردم» به کارگردانی محمود کریمی، را به جرأت میتوان از برجستهترین آثار سینمایی سالهای اخیر در ایران دانست که با ترکیب درام و کمدی، گامی شجاعانه در هنر هفتم این سرزمین برداشته است. این اثر نه تنها با پرداخت دقیق به روابط انسانی و موقعیتهای اجتماعی، بلکه با استفاده از سبکهای فانتزی و واقعگرایانه، توانسته است مخاطب را در تمام طول فیلم با خود همراه کند.
هویت در روابط انسانی و رفاقت
داستان «بچه مردم» داستانی پرکشش و بکر دارد، روایت نسلی که از پرورشگاه به جنگ رفتند و در تاریخ آن گم شدند. چهار نوجوان پرورشگاهی برای کشف گذشته خود، تصمیم میگیرند پروندههایشان را از اتاق مدیریت بدزدند، تصمیمی که سرنوشت آنها را تغییر میدهد. این اثر توانسته چهار مفهوم مهم در میان ایرانیان را در خود جای دهد: عشق، رفاقت، وطن و جنگ. با اینکه شاید این فیلم نتوانسته در این مفاهیم، به طور عمیق ژرف کاوی کند، اما تصویری جذاب از همگی آنها نمایش میدهد. در این فیلم مادر یا همان مهین خانم را میتوان تمثیلی از ایران دانست که همه را در کنار هم جمع کرده است، در واقع فارغ از کیفیت ساخت، قصهای از هویت ایرانی را روایت میکند.
«بچه مردم» یک طنز بیادعا و در عین حال تاثیرگذار است. برخلاف بسیاری از آثار مشابه که در دام افراط در احساسات میافتند و یا به شوخیهای بیدلیل و حتی سخیف متوسل میشوند، این فیلم از دل موقعیتها و روابط انسانی طنز خود را استخراج میکند. این ویژگی باعث شده که فیلم نه تنها از جذابیت طبیعی برخوردار باشد، بلکه بهطور عمیقتری به تاثیرات اجتماعی و انسانی دست یابد. کریمی توانسته در قالب طنز فانتزی، بهخوبی به ابعاد تلخ و شیرین زندگی پرداخته و مخاطب را با خود در یک سفر احساسی همراه کند، بدون آنکه احساسات او را به بازی بگیرد.
فیلم برای ایجاد احساسات در مخاطب، نیازی به درام کردن اغراقآمیزموقعیتها یا تلاش برای گرفتن اشک ندارد. «بچه مردم» زندگی را همانطور که هست به تصویر میکشد: تلخ و شیرین، مضحک و غمانگیز، واقعی و در عین حال سوررئال. این ویژگی بهویژه در بخشهایی که فیلم به رئالیسم اجتماعی گذار میکند، مشهود است. کریمی با دقت و حساسیت، فیلم را از مسیر درام شدن صرف دور میکند و در عوض از زندگی واقعی و عمیق شخصیتها بهره میبرد.
یکی از اصلیترین مفاهیم فیلم، جستوجوی هویت است. در «بچه مردم»، هویت نه فقط از خانواده یا نام پدر و مادر، بلکه از روابط انسانی و رفاقتها شکل میگیرد. فیلم این حقیقت را با ظرافت تمام و بدون نیاز به دیالوگهای فلسفی یا مونولوگهای تند، از دل داستان و روابط شخصیتها بیرون میآورد. رفاقت در فیلم نه تنها بهعنوان یک عنصر داستانی بلکه بهعنوان عامل اصلی در تعریف هویت شخصیتها قرار میگیرد. این فیلم به زیبایی نشان میدهد که چگونه انسانها از طریق روابطشان با دیگران به خودشان شکل میدهند.
در بخشهایی از فیلم، شخصیتها بهویژه از طریق رفاقتها و پیوندهای دوستانه خود، معنای جدیدی از خانواده و وابستگی پیدا میکنند. بهخصوص زمانی که فیلم رفاقت را جایگزین خانواده میکند، مخاطب با یک نگاه جدید به مفهوم تعلق و وابستگی مواجه میشود. اما نکته تلخ و شگفتانگیز این است که برخی افراد هرچقدر هم که در روابط انسانی محبت و عشق بیابند، هیچچیز نمیتواند جایگزین آن پدر و مادر واقعی شود. این حقیقت تلخ در فیلم بدون هیچگونه شعارزدگی یا دراماتیزه کردن، به شکل طبیعی و ملموس بیان میشود.
ساختار روایی طنز و تغییر لحن فیلم
در ابتدا، فیلم با یک رویکرد فانتزی و پر از شوخیهای ظریف آغاز میشود. این فضای کمدی با موقعیتهای تاریخی و سیاسی از اوایل انقلاب پیوند میخورد و باعث میشود که فیلم در فاز ابتدایی خود، جذابیت زیادی برای مخاطب ایجاد کند. لباسها، گفتوگوها، و موقعیتهای سیاسی، با طنزی لطیف به تصویر کشیده میشوند که نه تنها به جذابیت فیلم میافزایند بلکه با پرداخت دقیق به زمانه، آن را به مخاطب نزدیکتر میکنند.
اما با پیشرفت فیلم و ورود به دوران جنگ و تحولات سیاسی ایران، فاز قصه البته تغییر میکند. این تغییر در لحن، اگرچه در ابتدا جذاب است، اما در نهایت باعث افت ریتم فیلم و خروج از فضای فانتزی میشود. نقطه ضعف اصلی فیلم، در حذف ناگهانی شخصیت مصطفی است که نقش کلیدی در داستان دارد. این حذف، که بهطور سرسری توضیح داده میشود، باعث میشود که مخاطب ارتباط عمیق خود با یکی از شخصیتهای اصلی را از دست بدهد. اگر این شخصیت بهطور دقیقتری در مسیر فیلم قرار میگرفت، داستان میتوانست به شکلی منسجمتر و تاثیرگذارتر پیش برود.
یکی از نقاط قوت فیلم، بازیهای طبیعی و روان بازیگران است. بازیگران فرعی نیز بهخوبی در جایگاه خود قرار دارند و هیچکدام درگیر اغراقسازی نمیشوند. این ویژگی به فیلم اجازه میدهد تا روابط انسانی و احساسات درونی شخصیتها را بهخوبی به تصویر بکشد. بازی گوهر خیراندیش در نقش مامان مهین، یکی از نقاط برجسته فیلم است که توانسته بهخوبی از احساسات پیچیده شخصیت خود بهرهبرداری کند.
موسیقی فیلم نیز در کنار سکانسها و فضای داستان، بهشکل هوشمندانهای استفاده شده است. انتخاب موسیقی در این فیلم بسیار دقیق بوده و بهطور کامل در خدمت فضای احساسی و روایی آن قرار میگیرد. این استفاده معقول از موسیقی، به فیلم ریتم درست و قابلقبولی میبخشد که در طول داستان همراهی مخاطب را تضمین میکند.
بچه مردم فیلمی است که نه تنها با نگاهی متفاوت به روابط انسانی و تاریخ میپردازد، بلکه با ترکیب سبکهای سینمایی متفاوت، اثری جدید و نوآورانه در سینمای ایران بهوجود میآورد. این فیلم با پرداخت دقیق به موضوعات هویت، رفاقت و خانواده، توانسته است مخاطب را درگیر خود کند و در عین حال با طنزی ظریف و درامی هوشمند، تجربهای لذتبخش و اندیشمندانه ارائه دهد. با وجود برخی نقصها در پرداخت به شخصیتها، «بچه مردم» نقطه امیدی در سینمای ایران است که میتواند بهعنوان الگویی برای ساخت آثار جدید و متفاوت در سینمای کشور مورد توجه قرار گیرد.