نورنیوز-گروه بینالملل: تصمیم ترامپ برای متوقف کردن ارسال تاماهاوکها را نمیتوان صرفاً عقبنشینی یا تمایل به صلح دانست؛ بلکه تلاشی است برای بازتعریف نقش آمریکا در جنگی که طولانی شدن آن هزینههای اقتصادی، تسلیحاتی و اجتماعی سنگینی برای غرب داشته است. دو سال از درگیری گذشته و هنوز چشمانداز روشنی برای پایان بحران وجود ندارد. در چنین شرایطی، تحلیلگران معتقدند که واشنگتن با ارزیابی دوباره توان عملیاتی خود، به این نتیجه رسیده که افزایش ارسال تسلیحات دیگر تغییری راهبردی ایجاد نمیکند و صرفاً موجب فرسایش منابع خواهد شد. واقعیت میدانی نشان میدهد که نه روسیه قادر به پیروزی سریع است و نه غرب میتواند شکست قاطع تحمیل کند. از اینرو، عقبنشینی از وعدههای نمادین تسلیحاتی بیش از هر چیز نشانه بازگشت به محاسبهگری عقلانی در واشنگتن و تلاش برای کنترل هزینههای سیاسی در برابر افکار عمومی داخلی آمریکاست.
زلنسکی در میانه نیاز امنیتی و نمایش رسانهای
زلنسکی که حیات سیاسی خود را به تداوم حمایت غرب گره زده، با وعده دریافت تاماهاوک کوشید تا روحیه داخلی و حمایت خارجی را تقویت کند. اما ناتوانی فنی اوکراین در بهرهگیری از این موشکها و نبود زیرساختهای لازم این سناریو را ناکام گذاشت. تاماهاوک موشکی دریایی است که نیازمند ناوگان پیشرفته برای پرتاب است و اوکراین عملاً چنین ظرفیتی ندارد. کارشناسان نظامی هشدار دادهاند که انتقال فناوری این موشکها به اوکراین، به معنای مداخله مستقیم آمریکا در جنگ تلقی میشود؛ موضوعی که میتواند دامنه بحران را گسترش دهد و واکنش متقابل روسیه را در پی داشته باشد. از این منظر، تصمیم ترامپ نه صرفاً یک عقبنشینی سیاسی بلکه اقدامی احتیاطی برای پرهیز از درگیر شدن مستقیم در میدانی پرخطر است. این وضعیت بار دیگر نشان داد که جنگ اوکراین بیش از آنکه صحنه رقابت نظامی باشد، عرصهای برای نمایش رسانهای و نبرد روایتهاست.
اروپا در تنگنای تصمیمهای پرهزینه
بحران اوکراین برای اروپا بیش از هر منطقهای پیامد داشته است. افزایش تورم، وابستگی به انرژی گرانتر و فشار مالی بر بودجههای دفاعی، شکافهای عمیقی میان اعضای اتحادیه اروپا پدید آورده است. تصمیم پارلمان اروپا برای قطع واردات انرژی روسیه از سال ۲۰۲۶ و اختصاص میلیاردها یورو برای افزایش توان نظامی، در واقع گامی است برای حفظ همگرایی در برابر تهدیدات احتمالی، اما در عمل موجب افزایش وابستگی امنیتی این قاره به آمریکا شده است. از نگاه برخی تحلیلگران، ترامپ با طرح موضوع تاماهاوک و وعدههای مشابه، بیش از آنکه بهدنبال تقویت جبهه اوکراین باشد، میکوشد بازار تسلیحاتی آمریکا را حفظ کرده و از وابستگی اروپا به منابع انرژی آمریکایی بهرهبرداری اقتصادی کند. در سوی دیگر، اروپا نیز ناچار است میان امنیت جمعی و منافع اقتصادی خود توازن برقرار کند؛ چالشی که هر روز پیچیدهتر میشود و به نوعی بحران هویت در سیاست خارجی اروپا دامن زده است.
از شرمالشیخ تا بوداپست؛ آزمون دیپلماسی و واقعیت
گفتوگوی اخیر ترامپ با پوتین و تأکید او بر «اولویت دیپلماسی» را میتوان در چارچوب تمایل واشنگتن برای مدیریت بحران و نه حل نهایی آن تفسیر کرد. این رویکرد یادآور تلاشهای دورههای پیشین است که آمریکا در آن با طرح ابتکارهای صلحجویانه، بهدنبال کسب موقعیت سیاسی جدید در نظام بینالملل بود. همزمان برخی منابع غربی از تلاش واشنگتن برای تمرکز بر آمریکای لاتین و مهار نفوذ چین در ونزوئلا سخن میگویند. اگر چنین تحلیلی درست باشد، توقف ارسال تاماهاوک نه پایان سیاست قدرت، بلکه جابهجایی اولویتها در چارچوب نظم جدید جهانی است. آینده بحران اوکراین در گروی آن است که آیا اروپا میتواند استقلال تصمیمگیری خود را بازیابد یا همچنان در مدار سیاستهای پرنوسان واشنگتن باقی خواهد ماند؛ آیندهای که احتمالاً مسیر دیپلماسی بوداپست آن را آشکار خواهد کرد.