نورنیوز-گروه بین الملل: اسرائیل در انتظار نشست امروز کابینه امنیتی خود برای موافقت نهایی با توافق است، اما حماس طی بیانیهای ضمن تشکر از میانجیگران و رئیس جمهور آمریکا تاکید کرد که این توافق مبتنی بر پایان جنگ، عقب نشینی اسرائیل از غزه و ورود کمکها و تبادل اسراست.
هنوز جزئیات این توافق منتشر نشده است؛ اما برخی آن را توافق درباره مرحله نخست طرح ترامپ اعلام کردهاند و در عین حال مشخصا درباره ماهیت مراحل بعدی فعلا چیزی گفته نشده است. آنچه فعلا روشن است این که توافق به دست آمده اشارهای به دو موضوع چالشی خلع سلاح حماس و آینده نوار غزه ندارد. اکنون پرسش این است که اگر مرحله نخست توافق شامل پایان جنگ غزه در مقابل آزادی گروگانهاست، توافق درباره مراحل بعدی طرح ترامپ با شمول خلع سلاح حماس و آینده نوار غزه با چه اهرم فشاری به دست میآید؟ آیا از اهرم بازسازی غزه و ورود کمکها و عقبنشینی از غزه و غیره استفاده میشود؟ در نهایت بسیار بعید است که حماس خلع سلاح را بپذیرد.
پرسشها و چالشهای زیادی وجود دارد که مهمترین آن میزان پایبندی نتانیاهو به اجرای توافق و آمادگی ترامپ برای فشار بر او در فضای آکنده از بدبینی است. اما آنچه در این میان روشن است این که نسل کشی و پاکسازی نژادی به شکلی که در این دو سال رخ داد، متوقف خواهد شد و این در حد خود مهمترین دستاورد این توافق است. اما بعید است که اسرائیل کاملا حملات خود را متوقف کند.
غزه در این دو سال جنگ هزینههای بسیار سنگینی داد که پیامدهای آن بعد از توقف جنگ بزرگترین چالش حماس است؛ از تلفات انسانی و از دست دادن بیشتر رهبران کلیدی خود گرفته تا نابودی زیرساختها و شهرها و در کل با خاک یکسان شدن بخش اعظم این منطقه. هیچ کسی این سطح واکنش افسارگسیخته از اسرائیل آن هم در قرن 21 را پیشبینی نمیکرد و میتوان گفت که اگر طراحان حمله هفتم اکتبر چنین وضعیت ویرانگری در غزه را در هنگام طراحی حمله تصور میکردند، چه بسا این تصمیم را نمیگرفتند. اگر هم فرضا این واکنش را پیشبینی میکردند، احتمالا تحلیل این بوده است که «طوفان الاقصی» طوفانی در منطقه عربی و اسلامی برای تکمیل کار علیه اسرائیل به دنبال خواهد داشت، اما این «محاسبات امتی» حماس اشتباه از آب درآمد.
اما سخت اشتباه است که صرفا وضعیت نوار غزه را مبنای داوری قرار داد و بدون توجه به بهای سنگین و تاریخی طرف اسرائیلی حکم کرد. هر چند طرف اسرائیلی موفق به خلق این تصور و تصویر شده است که بهای سنگینی را بر طرفهای مقابل خود تحمیل میکند؛ اما نگاهی به وضعیت جامعه اسرائیل و همچنین آرای نظریهپردازان آن بیانگر این است که تحمیل این بها به غزه با وجود بقای حماس جبران کننده حمله حیثیتی هفتم اکتبر و بُرد جنگ یا ترمیم کننده شکاف عمیقی نیست که دیواره نظام امنیتی اسرائیل به عنوان مهمترین مولفه بقای آن برداشت. بماند که روایت و تصویر آن در جهان سقوط کرد و این تحول بزرگ در افکار عمومی در آینده برگردانهای مهمی در تصمیمگیریها در اروپا و حتی آمریکا خواهد داشت و فعلا درک ریشه مشکل یعنی اشغالگری و تشکیل نشدن کشور فلسطین یکی از ابعاد آن است.
در وهله نخست، صرفِ پایان یافتن ویرانگرترین جنگ معاصر جهان، آنهم از مسیر توافق سیاسی و دیپلماتیک، خود حامل این پیام راهبردی است که راهحل نظامی، راهکار نهایی و تعیین کننده نیست و این جنگ با وجود سطح بیسابقهای از ویرانگری و نسلکشی در دستیابی به اهدافش شکست خورده است؛ بنابراین راهچاره در توافقی دوجانبه، دستکم برای تحقق یکی از دو هدف اصلی جنگ یعنی آزادی گروگانها، جستوجو شود. اما درباره هدف دوم، یعنی نابودی حماس، صرف حضور این سازمان بهعنوان طرف مذاکره و توافق، معنایی جز بقای آن تا پایان جنگ و پس از آن ندارد.
در منطق نظامی، حماس به عنوان یک گروه نمیبایست در یک منطقه بسیار کوچک با جغرافیای نظامی ضعیف و محاصره شده و بدون هیچ گونه کمک لجستیکی از بیرون در مقابل مدرنترین ارتش خاورمیانه و چهارمین در جهان و تحت حمایت همه جانبه ابرقدرت جهان یعنی آمریکا و برخی دول اروپایی دوام میآورد.
در کل، پایان جنگ غزه به معنای پایان پیامدهای آن، توقف نهایی حملات اسرائیل و برقراری صلح در خاورمیانه نیست. به نظرم درباره نتایج و آثار حمله هفتم اکتبر حتی بعد از دو سال از وقوع آن به علت تداوم تحولات مربوطه فعلا نمیتوان برآوردی نهایی داشت و چه بسا دستکم یک دهه زمان نیاز است تا تصویری روشنتر و برآوردی منطقیتر درباره نتایج هفتم اکتبر و جنگ غزه در سطح منطقه و جهان ارائه داد.
در این میان اما ادامه حیات سیاسی نتانیاهو با تنش و بحران عجین است و باید دید در سطح منطقه برای کنترل تبعات داخلی پایان جنگ غزه چکار خواهد کرد.
کانال تلگرامی گل عنبری