نورنیوز-گروه سیاسی: رسانههای غربی بار دیگر در مسیری همراستا با منافع صهیونیسم جهانی گام برداشتهاند. بازخوانی روایتهای گذشته از زندان اوین نه ضرورتی رسانهای دارد و نه تناسبی با تحولات جاری. این بازخوانی در حالی صورت میگیرد که جهان شاهد تداوم کشتار در غزه، حمله به کاروان دریایی امدادرسانی و نقض آشکار قوانین بینالمللی توسط تلآویو است. در چنین شرایطی برجستهسازی داستانهای کهنه تنها یک معنا دارد: انحراف افکار عمومی جهانی و انتقال تمرکز از جنایات واقعی به موضوعات حاشیهای. در پس این پروژه، اهدافی چون تضعیف مشروعیت جمهوری اسلامی، تخریب وجهه دستگاه قضایی و تحریک افکار عمومی برای بازتولید آشوبهای اجتماعی نهفته است.
گزینش حقیقت و داستانسرایی احساسی
برای تحقق این اهداف، رسانههایی چون بیبیسی از سه تکنیک اصلی بهره میگیرند. نخست، گزینش و ترکیب بخشی از واقعیت با حجم زیادی از دروغ و بزرگنمایی، بهگونهای که روایت کلی معتبر بهنظر برسد. دوم، استفاده از منابع بیهویت یا افراد معلومالحال که هیچ جایگاهی در اسناد معتبر ندارند، اما بهعنوان شاهدان کلیدی معرفی میشوند. سوم، بهرهگیری از شهادتهای احساسی و شخصیتمحور؛ روایاتی که بر زنان یا زندانیان سیاسی متمرکز میشود تا مخاطب عام را تحتتأثیر قرار دهد. این روشها پیشتر نیز در عملیات رسانهای غرب علیه ایران استفاده شده و اکنون در ماجرای اوین با هدف تحریک دوباره افکار عمومی تکرار میشود. نقطه ضعف چنین روایتهایی این است که با اندکی شفافسازی بهراحتی بیاعتبار میشوند؛ از همین رو سرعت واکنش دستگاههای مسئول اهمیتی دوچندان دارد.
پوشاندن جنایت و توجیه فشار
بهطور طبیعی، نتیجه چنین عملیات رسانهای صرفاً خدشهدار کردن وجهه ایران نیست، بلکه ابعاد راهبردی گستردهتری دارد. از یکسو، سفیدشویی جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در غزه و حمله به زندانها—که طبق قوانین بینالمللی مصداق جنایت جنگی است—در دستور کار قرار میگیرد. از سوی دیگر، این روایتها بستری برای مشروعسازی اقدامات غیرقانونی غرب از جمله فعالسازی اسنپبک فراهم میکند. در حقیقت، روایتهای حقوق بشری بخشی از پازل بزرگتر جنگ ترکیبی هستند که با فشارهای اقتصادی، تحریمها و تحرکات نظامی آمریکا در منطقه تکمیل میشوند. هدف اصلی نیز کاهش تابآوری اجتماعی و ایجاد گسست ملی در ایران است؛ هدفی که از طریق برجستهسازی اختلافات قومی و اجتماعی دنبال میشود.
پاسخ ایران: شفافیت، هوشیاری و دیپلماسی فعال
مقابله با چنین طراحی پیچیدهای نیازمند پاسخ چندبعدی است. نخست، دستگاههای قضایی و اجرایی باید با شفافسازی سریع، مستند و اطلاعرسانی دقیق، خلأ خبری را پر کنند تا روایتهای ساختگی جای خالی حقیقت را پر نکند. دوم، ارتقای سواد رسانهای جامعه اهمیت حیاتی دارد؛ شهروندان باید قادر باشند دروغپردازی و روایتسازی را تشخیص دهند. سوم، دیپلماسی فعال میتواند نقش مهمی ایفا کند؛ ایران باید جنایات رژیم صهیونیستی و رفتارهای غیرقانونی غرب را در مجامع بینالمللی با استناد به قوانین و مستندات پیگیری کند. در کنار این اقدامات، آمادهسازی نیروهای دفاعی و مدیریت هوشمندانه پیامدهای اقتصادی تحریمها میتواند ضامن حفظ انسجام ملی باشد. نهایتاً، هوشیاری مردم ایران و پیوند میان رسانههای مستقل و نهادهای مدنی سپری مستحکم در برابر فاز جدید جنگ ترکیبی خواهد بود.