نورنیوز - گروه حوادث : رسیدگی به این جنایت اواسط سال گذشته با اعلام از سوی کادر درمان یکی از بیمارستانهای حاشیه تهران در دستور کار جنایی قرار گرفت. در گزارش ابتدایی پزشکان ذکر شده بود که دختر 22 سالهای به نام بهناز با زخمها و سوختگیهای عمیقی به بیمارستان منتقل شد اما از همان بدو ورود به دلیل شدت اصابتهای وارد شده جان خود را از دست داده بود.
به این ترتیب تیم جنایی و کارآگاهان پلیس آگاهی تحقیقات خود را کلید زدند و مشخص شد بهناز در زمان وقوع جنایت در یک مهمانی شرکت کرده بود و این حادثه در جریان همان مهمانی در خانهای واقع در قلعهحسنخان برای او رخ داده بود. سپس تعدادی از شرکت کنندگان در مهمانی بهناز را به بیمارستان رساندند اما دیگر کار از کار گذشته بود و او جانش را از دست داد.بنابراین افراد حاضر در مهمانی هدف تحقیقات قرار گرفتند.
دستگیری مظنونین
تحقیقات از چند جوان همراه بهناز آغاز شد و مشخص شد که آنها با نقشه قبلی اقدام به شکنجه بهناز کرده بودند.یکی از آنها به نام امید در اعترافات اولیه در مورد شکنجه مرگبار گفت:«ما یک گروه دوستی بودیم که خیلی وقتها با همدیگر مهمانی و تفریح میرفتیم.
بهناز و یکی از اقوام نزدیکش به نام نازنین نیز همیشه همراه ما بودند تا اینکه این اواخر هر بار جایی میرفتیم وسیلهای گم میشد. بچهها به بهناز شک کرده بودند و میگفتند او در مهمانیها وسایل صاحبخانه یا مهمانها را برمیدارد اما علیه او هیچ مدرک قابل اثباتی نداشتند.
یک بار وسایل آرایشی گم شده بود و بار دیگر فندک یکی از بچهها تا اینکه آخرین بار همگی در خانه یکی از دوستانمان به نام سینا جمع بودیم. وقتی مهمانی تمام شد سینا با ناراحتی و اضطراب گفت که گوشیاش گم شده است.هر جایی را که فکر میکردیم شاید گوشی آنجا افتاده باشد گشتیم اما گوشی پیدا نشد.»
متهم در ادامه افزود:«بچهها میگفتند باز هم کار بهناز است. حتی نازنین که فامیل نزدیک او بود میگفت که به او شک دارد. همه ما عصبانی بودیم و احساس میکردیم کار دارد به جاهای باریک میکشد. دزدیها از وسایل کوچک شروع شده بود و حالا کار داشت به گم شدن گوشی میرسید.
برای همین تصمیم گرفتیم هرطور شده از زیر زبان بهناز حرف بکشیم و بفهمیم که آیا او از ماجرای سرقت گوشی چیزی میگوید یا نه. برای همین قرار شد برنامه دورهمی در خانه سینا ترتیب دهیم و به بهناز بگوییم که باز هم برای مهمانی آنجا بیاید.
روز حادثه نازنین هم با ما آمد دو نفر دیگر از دوستانم هم بودند اما خود سینا در خانه نبود و گفت نمیتوانم مغازه محل کارم را رها کنم و بیایم. وقتی وارد خانه شدیم سر حرف را باز کردیم اما بهناز زیر بار نمیرفت و میگفت به او تهمت زدهایم. برای همین تصمیم گرفتیم او را گوشمالی دهیم و کتک بزنیم تا شاید حرف بزند.ما فکرش را هم نمیکردیم که حال او اینقدر بد شود و کار به اینجا بکشد و قصد کشتن او را نداشتیم.»
در حالی که دو پسر جوان دیگر اظهارات امید را تائید کردند، برای هر سه نفر کیفرخواست مشارکت در قتل صادر شد. همچنین برای نازنین و سینا اتهام معاونت در قتل تعیین شد و پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی اولیای دم تقاضای قصاص متهمان را کردند اما آنها اتهام خود را نپذیرفتند و اظهار داشتند قصد قتل نداشتند.سپس عبدالصمد خرمشاهی به عنوان وکیل سینا در جایگاه حاضر شد و گفت:«متهمان وقتی حال وخیم مقتوله را مشاهده کردند حتی اقدام به تهیه دستگاه اکسیژن کردند تا او را احیا کنند.بنابراین آنها قصد ارتکاب جنایت نداشتند و اگر از این اتهام تبرئه شوند به طبع آن عنوان اتهامی موکل بنده نیز تغییر میکند.»
روزنامه هفت صبح