نورنیوز - گروه سیاسی: یک سال از آغاز به کار دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان میگذرد؛ دولتی که هم از دل شرایطی خاص و بحرانی انتخاب شد (سقوط بالگرد مرحوم سید ابراهیم رئیسی و ناتمام ماندن دولت سیزدهم)؛ و هم با اتفاقی بحرانزا کار خود را آغاز کرد (ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران در روز تحلیف مسعود پزشکیان)؛ و هم در سال اول فعالیت، با بزرگترین بحران نیم قرن اخیر ایران دست و پنجه نرم کرد (جنگ مستقیم 12 روزه با آمریکا و رژیم صهیونیستی). در میانهی این اَبَربحرانها نیز تودهای از چالشهای شبهبحران در مسیر دولت قرار داشتند؛ از چالش ناترازیها انرژی و خشکسالی و بیآبی تا فشارهای اقتصادی، نزاع در فضای مجازی و انبوهی از بحرانهای مزمن داخلی دیگر. در چنین بستری، ارزیابی عملکرد دولت نه بر پایه وعدههای انتخاباتی، بلکه باید بر اساس ظرفیت مقاومت و اقدام در میانه بحرانها سنجیده شود.
سایهی شرایط سخت و بحرانی بر سر دولت تا آنجا سنگینی کرد که با بمباران مکان مخفی جلسهی شورای عالی امنیت ملی توسط رژیم متجاوز صهیونیستی، شخص پزشکیان والبته مقامات ارشد دیگر نظام، تا مرز شهادت پیش رفتند. این واقعیت به خودی خود حکایت از حضور پزشکیان و دولتش در وسط میدان جنگ دارد؛ حضوری که از روز اول مسئولیت تاکنون مشهود است.
آغاز طوفان انتظارات با شعار وفاق
دولت چهاردهم برآمده از انتخاباتی با مشارکت نسبتاً بالاتر نسبت به دوره قبل بود، اما همچنان با چالشهای مشروعیت اجتماعی، شکاف دولت و ملت، و کاهلی نهادی در بدنه اداری و بوروکراتیک درگیری داشت. پزشکیان وعده داد از این شکاف عبور خواهد کرد؛ نه با خطابههای عوامپسند، بلکه با بازسازی اعتماد، گشودن باب گفتوگو، و شعار راهگشای وفاق سیاسی.
شعارهای اولیه او، از جمله «بازسازی سرمایه اجتماعی»، «گفتوگو با منتقدان »، «بسط تفاهم ملی»، «اصلاح ساختار بودجه» و «مدیریت وضعیت معیشتی مردم»، «رفع فیلترینگ و محدودیتهای اجتماعی»، و نهایتاً «بهبود مناسبات جهانی ایران» در جامعه امیدهای جدیدی برانگیخت، اما اجرای آنها در فضای مملو از مقاومتهای نهادی، گاه به سکون، و گاه به عقبنشینی انجامید.
یکی از شعارهای مرکزی پزشکیان، «وفاق ملی» بود. او تأکید داشت که بدون دست شستن از دعواهای جناحی و توافق حداقلی بر سر منافع ملی، حتی بهترین طرحهای اقتصادی و سیاسی هم شکست خواهند خورد. در این مسیر، دولت سعی کرد صدای مخالف را به رسمیت بشناسد، احزاب را به گفتگو دعوت کند و از زبان خشونتآمیز فاصله بگیرد. شخص پزشکیان بارها با نمایندگانی از جریانهای سیاسی گوناگون کشور جلسه گذاشت و رایزنی کرد تا در عمل ثابت کند که وفاق، امری شدنی و امکانپذیر است. وزرای کلیدی او نیز کمابیش به این سیره ملتزم شدند. اما در عمل، شاید به دلیل مقاومتهای ذینفعان پرنفوذ یا به دلیل نبود اراده همگانی و فشار برخی جریانهای ناهمسو و سختگیر، وفاق بیشتر در سطح گفتار باقی ماند تا کنش سیاسی.
واقعیت مهم در این میان، منش خاص پزشکیان در عرصهی اخلاق سیاسی بوده است. به گواه موافق و مخالف، او شخصیتی به دور از تکلّفهای خاص مقامات رسمی داشته و اصطلاحاً رفتاری بیرون از پروتکلهای رایج مسئولان عالی از خود نشان داده است. هرچند حضور در میان تودهی مردم، چیزی منحصر به پزشکیان نیست و تقریباً تمام رؤسای جمهور به درجات مختلف در جمع مردم حاضر میشدند اما منش رفتاری خاص پزشکیان، این حضور را متمایز و ویژه کرده و اصطلاحاً به دل مردم نشسته است. قطع نظر از مطلوب بودن یا نبودن، التزام بر این منش، از او دولتمردی در ذهن تودهها ساخته که به اصول رفتاری خود، صادقانه پایبند است و از سر تصنع یا تعارف به میان مردم نمیرود.
اقتصاد؛ کارنامهای ناتمام، وعدههایی پرریسک
اقتصاد، بزرگترین میدان آزمون دولت بود؛ دولتی که وعده داده بود بر مبنای عدالت ساختاری، مهار تورم و تقویت تولید داخلی عمل کند. حدود 6 ماه از تشکیل کابینه گذشته بود که دو تن از اعضای کلیدی کابینه از قطار دولت به اجبار پیاده شدند. محمدجواد ظریف مجبور به استعفا شد و عبدالناصر همتی با استیضاح نمایندگان مجلس از دولت کناره گرفت. در سال نخست، تورم در برخی ماهها البته کاهش یافت، اما نه به دلیل سیاستگذاری مؤثر بلکه عمدتاً تحت تأثیر رکود مصرف و فشار تقاضا. در حوزه مسکن، اشتغال و صادرات، برنامهای جامع و منسجم از دولت مشاهده نشد. کابینه اقتصادی نیز با تمام تلاشها و تدابیر نتوانست حریف دیو تورم و رکود و فروبستگیهای مزمن اقتصادی شود. در چنین شرایطی، دولت هم سه ماه وزارت اقتصاد را با سرپرست اداره کرد و از وجود وزیر محروم بود.
طرحهای حذف ارز ترجیحی، حذف یارانه پنهان و افزایش بهرهوری، و حتی اصلاح نظام یارانه انرژی یا اجرایی نشدند یا بهصورت قطرهچکانی و نامنظم پیگیری شدند. اکنون طبق گزارشها حجم نقدینگی همچنان روند صعودی دارد و نابرابری منطقهای در سرمایهگذاری به قوت خود باقی است. آخرین آمار تورم حکایت از نرخ بالای 35 درصد دارد و پیامدهای ناشی از جنگ، روند سرمایهگذاری را با سرعتی کمتر از هرزمان مواجه کرده است. مشکلات ناشی از ناترازی انرژی خصوصا بازگشت قطعی های برق، هم زندگی اجتماعی و هم چرخه تولید را دچار آسیبهایی نموده است.
در مجموع، به رغم تلاشهای شبانهروزی دولت چهاردهم در عرصهی ترمیم نابسامانیهای معیشتی، به نظر نمیرسد هستهی فرماندهی اقتصادی کابینه که علیالقاعده در سطح معاونت اول رئیسجمهور متمرکز است، ابتکارات کارآمد و اثرگذاری برای اقتصاد ارائه کرده باشد یا اگر چنین ابتکاراتی وجود داشته به عرصهی عمل و اجرا درنیامده است. شاید حتی این سخن صاحبنظران خالی از وجاهت نباشد که دولت چهاردهم، دست کم در عرصهی اقتصاد، نشانی از یک «دولتِ بحران» ندارد و آرایش ویژهی شرایط خاص به خود نگرفته است.
سیاست خارجی؛ عقلگرایی در سایه بازدارندگی
سیاست خارجی دولت چهاردهم سال اول خود را با تراکمی بسیار زیاد سپری کرد. در حوزه بینالمللی، دولت سعی کرد چهرهای «متعادلتر» از ایران به نمایش بگذارد. پزشکیان نه در پی تقابلسازی بود، نه در مسیر غربستیزی شعاری گام برداشت. بازسازی رابطه با عربستان و ترکیه و مصر، تداوم و بلکه ارتقای همکاری با چین و روسیه، و تلاش برای کاهش تنش با اروپا، بخشی از دستاوردهای اوست. استمرار دیپلماسی همسایگی نیز در دستور کار رسمی دستگاه سیاست خارجی قرار گرفت. اما مهمترین رخداد دیپلماسی در این سال، پرونده هستهای و مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا در مسقط یا رم بود، مذاکراتی که در آستانه ششمین دور، ناگهان با تجاوز اسرییل به خاک ایران ناتمام ماند و دولتمردان تهران را به این باور رساند که مذاکرات غیرمستقیم را «عملیات فریب» بنامند. با تجاوز صهیونیستها، روند مذاکرات زمینگیر شد، و ایران برای ازسرگیری آن نشست های غیرمستقیم، شروط سختگیرانهتری گذاشت.
تهاجم تروریستی اسراییل به خاک و آسمان ایران و پیوستن آمریکا به جنگ، جدیترین بحران را در سال اول فعالیت دولت چهاردهم رقم زد. ترور چهرههای علمی، نظامی و اطلاعاتی در داخل ایران، هدف قرار دادن تأسیسات پدافندی، موشکی و هستهای کشور، پاسخهای تلافیجویانه و ویرانگر ایران، در نهایت فضایی بهشدت بحرانی برای دولت ایجاد کرد که تمام ابتکارات سیاست خارجی را تحتالشعاع قرار داد. با این حال، تلاش دولت برای پرهیز از تنشزایی بیشتر و حفظ انسجام داخلی در این فضا، نشانهای از بلوغ و متانت سیاسی است. چیزی که در این زمینه کاملاً مشهود بود هماهنگی و همافزایی میدان و دیپلماسی در جریان جنگ 12 روزه بود.
چشمانداز پیش روی دولت
اکنون در یکسالگی فعالیت، شاید مهمترین تحول دولت چهاردهم را الزاما نه در سطح سیاستگذاری یا اداره امور، بلکه در لحن و منش سیاسی آن باید جستوجو کرد. پزشکیان سعی کرده با زبانی صادقانه، صلحجویانه و دور از عوامگرایی، و با رویکری توافقساز و وفاقآفرین، تصویر متفاوتی از دولتداری ارائه دهد. اما ابزارهای اجرایی، بروکراسی فرسوده، عدم هماهنگی نهادی و مقاومت برخی ساختارهای غیرپاسخگو، به دولت اجازه ندادهاند از خواستن به توانستن برسد.
دولت چهاردهم با ادبیاتی متفاوت در ساحت امر اجتماعی وارد عرصه شد. پزشکیان در مناظرات انتخاباتی تصریح کرد که با «فیلترینگ کور» مخالف است و باید به جوانان اعتماد کرد. پس از آغاز به کار، زمزمههایی از رفع فیلتر پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و واتساپ شنیده شد، اما به رغم گشایشهایی در رفع فیلتر برخی سکوها، عملاً این فضا به نفع منتقدان دولت قفل شد. همچنان بخش بزرگی از جامعه با اینترنت محدود و سرکوبشده مواجهاند و دولت نتوانست در برابر نگاه های مخالف گشایش، از شعار خود دفاع کند.
در ساحت فرهنگ، تحولات قابل اعتنا و مثبتی رقم خورد. تحرک نمایانی در سینمای ملی صورت گرفت؛ بازار نشر و کتاب، به شکل نسبی رونقی یافت و رضایت از روانتر شدن چرخهی صدور مجوزهای نشر بیشتر شد. کنسرتهای موسیقی، پرشمارتر و شلوغتر و تاحدودی آزادانهتر از سابق برگزار شدند. و نهایتاً ارتباط و اعتماد جامعهی هنری با نهاد دولت در مسیر بازسازی قرار گرفت. در این میان، پایمردی دولت بر مخالفت با اجرای قانون عفاف و حجاب، از درخششهای این دولت در نظر رأیدهندگانش به شمار آمد. دولت به رغم فشارهای سنگینی که صاحبان تریبونهای مختلف بر او وارد میکردند، به دلیل برآوردی که از واکنش تودههای مردم به اجرای این مصوبه داشت زیر بار آن نرفت و نهایتاً یک دغدغهی جدی را از ذهن مردم حذف کرد.
بنا به تحلیل برخی صاحبنظران، دولت پزشکیان در سال نخستش بیشتر «مقدمهای بر تغییر» بوده تا خود تغییر. او خواسته متفاوت باشد، اما رخدادهای غیرمترقبه، ساختارهای بیرون از دولت، و البته ناهماهنگیها و ناتوانیهای درون کابینه هنوز چندان اجازه ندادهاند که تغییرات به تناسب انتظارات مردمی که به او رأی دادند محقق شود. اکنون در آستانه سال دوم، آزمونهای سختتری در انتظار اوست: از تعیین تکلیف با ناترازیهای بیسابقه در انرژی گرفته تا بازسازی رابطه با جامعه مدنی، از حل مسئله اینترنت و مهاجرت نخبگان تا بازتعریف مناسبات دولت با نهادهای قدرت.
در این میان چه بسا مهمترین چالش پیش رو در حوزه روابط خارجی باشد. در شرایطی که از واشنگتن و تلآویو هنوز زوزهی جنگطلبی و تجاوز به گوش میرسد بلوک کشورهای اروپایی نغمهی ناساز دیگری را کوک کردهاند و به بهانهی مسائل هستهای و ارتباط ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی، انگشتشان را روی ماشه «اسنپ بک» قرار دادهاند. ایران البته با تکیه بر ظرفیتهای فراوانش و در سایهی تصمیمات هوشمندانه دولت به عبور موفق از این چالشها نیز امید دارد. آیا این دولت میتواند قدم دوم را محکمتر بردارد؟ شاید پاسخ، بیش از آنکه در دست رئیسجمهور باشد، در میزان همراهی ساختار با منطق تغییر نهفته است.