نورنیوز ـ گروه سیاسی: رحمان قهرمانپور در یادداشتی نوشت: «براساس خبر سخنگوی وزارت خارجه کشورمان، مذاکرات ایران با کشورهای اروپایی جمعه پیش رو در استانبول برگزار میشود.
برای فهم اهمیت دور جدید مذاکرات ایران و اروپا، کافی است به تجربه مذاکرات پیشین بازگردیم؛ زمانی که گفتوگوهای استانبول بینتیجه ماند و اروپاییها به سرعت به شورای حکام پناه بردند و خواستار انتشار زودهنگام گزارش مدیرکل آژانس شدند. همان گزارشی که به گفته مقامات ایرانی، بهانهای شد برای حمله اسرائیل در ۲۳ خرداد. این تجربه، بار دیگر یادآوری میکند که اروپا، با همه نشانههای ضعف ساختاریاش، همچنان ابزارهای حقوقی و دیپلماتیکی در اختیار دارد که میتواند بر معادلات امنیتی ایران اثرگذار باشد. از همین رو، نادیده گرفتن وزن اروپا در نهادهای بینالمللی، اگر نگوییم خطاست، دستکم یک خوشباوری سیاسی است.
اروپا حالا اعلام کرده که اگر تا اواخر مرداد توافقی حاصل نشود، مکانیزم ماشه را فعال خواهد کرد. این تهدید، برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، نه ناشی از اعتمادبهنفس، بلکه تلاشی برای جبران تحقیر است. اروپا از دو سو تحت فشار است: از یکسو، آمریکاییها آن را ناتوان و منفعل در برابر ایران میدانند و از سوی دیگر، مقامات ایرانی بهروشنی گفتهاند که اروپا دیگر آن قدرت سابق را ندارد. این تحقیر دوسویه، موتور محرک تصمیمسازی فعلی اروپا شده است.
جنگ اوکراین، برجام و پیامدهای ناگفته
اما ماجرا فقط به رابطه دوجانبه محدود نمیشود. جنگ اوکراین، روابط ایران و اروپا را از مدار سنتی خارج کرده است. اروپا از مواضع ایران در قبال روسیه ناراضی است و بهدنبال آن است که از مسیرهایی نظیر فشار سیاسی یا حقوقی، پیام روشنی به تهران بدهد؛ اینکه موضعگیریها در قبال نظم امنیتی غرب، هزینه دارد.دلیل دیگر، به نگرانیهای حقوقی اروپا درباره پایان محدودیتهای هستهای ایران مرتبط می شود.
اگر مکانیزم ماشه فعال نشود، محدودیتهای مندرج در برجام یکی پس از دیگری به پایان میرسند و ایران، با تکیه بر همین انقضای حقوقی، میتواند توسعه برنامه هستهای خود را مشروع جلوه دهد. از این منظر، ماشه نه یک اقدام تهاجمی، که ابزاری پیشگیرانه تلقی میشود.با این همه، باید اذعان کرد که رسیدن به توافق همچنان ممکن است، اگرچه مسیرش پر پیچوخم است. میزان بیاعتمادی میان ایران و اروپا در سالهای اخیر بیسابقه بوده و مواضع برخی کشورهای اروپایی-بهویژه فرانسه-نشان میدهد که ارادهای برای عقبنشینی از مطالبات حداکثری وجود ندارد.
نقش اروپا؛ از بازسازی هویت تا مدیریت تهدید
در این میان، برخی تصور میکنند که اگر ایران و آمریکا به توافق برسند، نقش اروپا عملاً حذف میشود. این یک تحلیل سادهانگارانه است. اروپا، بهویژه پس از بحرانهای داخلیاش، نیاز دارد در پروندههایی مثل موضوع هستهای ایران، همچنان دیده شود. برای اتحادیهای که با ظهور راست افراطی، بحران مهاجرت و رکود اقتصادی دستوپنجه نرم میکند، نقشآفرینی در عرصه بینالمللی نوعی بازسازی هویتی است.اروپا برخلاف آمریکا، یک دولت واحد نیست و تصمیمگیری در آن نیازمند اجماع میان چندین بازیگر است. اما همین دشواری، اگر به تصمیم واحد ختم شود، میتواند مشروعیت سیاسی آن را افزایش دهد. از همین روست که هم آمریکا برای فعالسازی مکانیسم ماشه به همراهی اروپا نیاز دارد و هم ایران برای جلوگیری از آن، به تعامل هوشمندانه با سه کشور اروپایی چشم دوخته است.در شرایط کنونی، اروپا بیش از همیشه به امنیت خود میاندیشد.حمله روسیه به اوکراین نخستین تهدید جدی علیه امنیت اروپا از زمان جنگ جهانی دوم است. این تهدید، بودجههای نظامی را بالا برد، تعهدات جدیدی را در ناتو ایجاد کرد و نیاز به ساختار دفاعی مستقل اروپایی را افزایش داد. وقتی آمریکا نیز دیگر انگیزه سابق برای حمایت دفاعی از اروپا را ندارد، طبیعی است که اروپاییها بهدنبال سازوکارهایی برای بازتعریف نقش خود در معادلات جهانی باشند.
راهحل؛ حقوقی نیست، سیاسی است
در چنین شرایطی، نگاه سختگیرانه اروپا به ایران را نمیتوان صرفاً یک تصمیم تاکتیکی دانست. بلکه این تصمیم، نشانهای از تلاقی چند بحران در یک نقطه است: بحران اعتماد، بحران هویت و بحران امنیت. در نهایت، باید گفت راهحل نهایی، حقوقی نیست؛ سیاسی است. اگر مذاکرات ایران و آمریکا به نتایج ملموس برسد، میتوان به توقف روند ماشه امیدوار بود. اما اگر مسیر سیاسی مسدود بماند، نه اتکا به قواعد حقوق بینالملل و نه امید به تعلل اروپا، کمکی به جلوگیری از بازگشت تحریمها نخواهد کرد.»