نورنیوز- گروه اجتماعی: در هر نبرد مدرن، مرزهای جغرافیایی و نظامی دیگر تنها عرصههای درگیری نیستند. در کنار موشک و پهپاد، شبکههای اجتماعی، اعتماد عمومی، و ظرفیتهای پنهان جامعه نیز به میدان نبرد کشیده میشوند. در چنین شرایطی، پدافند غیرعامل نه یک نهاد فنی در سایه، بلکه یکی از کلیدیترین بازیگران صحنه دفاع ملی است. اما آیا در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، این نهاد توانست نقش متناسب با مسئولیتهای خود را ایفا کند؟
از پدافند فیزیکی تا دفاع روانی
در تعاریف رسمی، پدافند غیرعامل به مجموعه اقدامات غیرنظامیای اطلاق میشود که با هدف کاهش آسیبپذیری زیرساختها، حفظ جان مردم، استمرار کارکردهای حیاتی، و تقویت مقاومت ملی در برابر حملات دشمن انجام میشود. این مأموریت اگرچه در ظاهر فنی و مهندسی است، اما در عمل، ماهیتی کاملاً اجتماعی، روانی، ارتباطی و امنیتی پیدا میکند. آنچه در روزهای جنگ اهمیت مییابد، نه فقط ایمنسازی تأسیسات، بلکه مدیریت افکار عمومی، تقویت انسجام ملی، و کاهش هراس و اختلال در نظم اجتماعی است.
به گمان برخی از تحلیلگران مسائل اجتماعی، در جنگ اخیر ایران و اسرائیل که بیشتر به نبردی ترکیبی و شتابناک شباهت داشت تا یک جنگ فرسایشی کلاسیک، نهاد پدافند غیرعامل نتوانست بهطور تمامقد در صحنه ظاهر شود. نه حضور آشکار رسانهای، نه هماهنگی عملیاتی با سایر نهادهای اطلاعرسانی، نه مدیریت جنگ روانی داخلی، و نه گزارش ارزیابی عملکرد، هیچکدام به سطح مورد انتظار نرسیدند. این در حالی است که مخاطب اصلی جنگ ترکیبی امروز، دیگر ارتشها و سنگرها نیستند، بلکه مردم، افکار عمومی، بازار، و زیرساختهای ذهنی جامعهاند.
در اوج جنگ، که رسانههای خارجی با روایتهای متنوع و بعضاً مغرضانه در حال بمباران ذهنی مردم ایران بودند، انتظار میرفت پدافند غیرعامل با انتشار فوری اطلاعیههای اقناعی، تحلیلهای امنیتی-رسانهای، و فعالسازی نیروهای آموزشدیده در حوزه تابآوری، مانع از بروز اضطراب و واگرایی اجتماعی شود. اما غیبت سیستماتیک این نهاد در صحنه عمومی کشور، موجب شد بخش زیادی از این بار به دوش نهادهایی چون سپاه، ارتش، صداوسیما و رسانههای مردمی بیفتد.
البته چه بسا مسئولان و متولیان این نهاد مهم، گلایههایی درباب جایگاه قانونی آن و نیز احیانا بیتوجهی برخی از سازمانها و دستگاهها به توصیههایش، و نهایتا مقاومت این مراکز در مقابل هماهنگسازیهای پدافند غیرعامل داشته باشند. این گلایهها قهرا قابل استماع و رسیدگی است اما قدر مسلّم اینکه زمینهسازی برای رفع این ضعفها و نقصها باید زودتر از اینها صورت میگرفت نه در اوج التهابات جنگ.
مسئولیتی فراتر از انبار و برقگیر
نقد اصلی به پدافند غیرعامل، محدود شدن این نهاد به وظایف زیرساختی است. درحالیکه پدافند غیرعامل باید متولی توسعه «تابآوری ملی» باشد، فعالیتهای آن بیشتر به تهیه نقشه تهویه اضطراری مترو، پوشش مراکز حساس، و مقاومسازی مخازن محدود شده است. البته حتی بسیاری عقیده دارند که سازمان پدافند عامل، حتی در انجام کارهای این دسته اخیر نیز نتوانست نمره بالایی کسب کند. اما صرفنظر از این موضوع، در جهان امروز، تابآوری اجتماعی، ضدترسسازی، جهاد تبیین، مدیریت اخبار جعلی، حفظ انسجام ذهنی مردم و حتی ترمیم روانی پس از جنگ، از جمله وظایف اصلی نهادهای پدافندی به شمار میرود.
در جنگ اخیر، یکی از مهمترین اهداف اسرائیل، شکستن انسجام اجتماعی ایران از طریق جنگ روایتها و حملات سایبری بود. اگرچه این هدف ناکام ماند، اما پاسخ پدافند غیرعامل در این نبرد شناختی تقریباً نامرئی بود. آیا زمان آن نرسیده که این نهاد از مهندسی صرف، به مهندسی افکار و سرمایه اجتماعی ارتقا یابد؟
برای تحول در مأموریت پدافند غیرعامل، برخی توصیههای راهبردی قابل تجویز است. طبعا چنین تحولی باید دامنهای وسیع داشته باشد و تمام ضروریات در قالب توصیه های زیر نمیگنجد. با این حال توجه به این موارد ضروری به نظر میرسد:
١. تدوین سند تابآوری اجتماعی در بحرانهای نظامی و رسانهای: این سند باید مشتمل بر سناریوهای ترکیبی، گامهای ارتباطی با افکار عمومی، برنامهریزی رسانهای، و خطمشی هماهنگ با نهادهای نظامی و فرهنگی باشد.
٢. ایجاد مرکز فرماندهی روانی-رسانهای بحران در ذیل این نهاد: این مرکز باید در کنار ستاد بحران، مسئول شناسایی روایتهای دشمن، پاسخ فوری رسانهای، تولید محتوای ضدشایعه، و تزریق آرامش به جامعه باشد.
٣. آموزش تخصصی پدافند اجتماعی و روایتمحور برای مدیران بحران و فعالان رسانهای: در دنیای امروز، کسی میتواند از جامعه دفاع کند که زبان افکار عمومی را بشناسد، نه فقط نقشههای شهری را.
۴. افزایش شفافیت و گزارشپذیری پدافند غیرعامل: برای جلب اعتماد عمومی، لازم است این نهاد گزارشهای دورهای از آمادگی، عملکرد و سنجش تابآوری ارائه دهد و در کنار مردم دیده شود، نه فقط در جلسات پشت درهای بسته.
جنگ ۱۲ روزه نشان داد که دفاع، تنها در پدافند هوایی و موشکی خلاصه نمیشود. در زمانی که دشمن روایت میسازد، اضطراب پمپاژ میکند، و روان جامعه را نشانه میگیرد، پدافند غیرعامل باید آینه صیقلخورده دفاع نرم ایران باشد. این نهاد میتواند و باید به ستاد بزرگِ تابآوری ملی تبدیل شود؛ ستادی که نه در دل بحران، بلکه پیش از آن، آموزش، شبیهسازی، اطلاعرسانی، و امیدسازی را آغاز کرده باشد. تا آن زمان، باید پذیرفت که اگرچه امنیت فیزیکی ما با موشک حفظ میشود، امنیت ذهنی ما، تنها با سیاست ارتباطی هوشمند و حضور فعال پدافند غیرعامل در قلب جامعه تضمین خواهد شد.