نورنیوز ـ گروه سیاسی: علی علیزاده در یادداشتی نوشت: «با گسترش شبکههای اجتماعی و تحولات فناوری اطلاعات، نبردهای امنیتی وارد مرحلهای تازه شدهاند؛ جایی که دیگر نیازی به بمب و گلوله نیست؛ بلکه اطلاعات، شایعه و تحلیلهای جعلی، میتوانند بنیانهای روانی جامعه را هدف بگیرند. در این میان، سازمانهایی مانند موساد با بهرهگیری از شبکههایی نظیر «ترور آلارم» تلاش میکنند از راه جنگ روانی در فضای مجازی، بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تأثیر بگذارند. شناخت سازوکار این شبکهها، اهداف آنها، و ارائه راهکار برای ایمنسازی جامعه، هدف اصلی این تحلیل است.
ماهیت ترور آلارم و تاکتیکهای موساد
ترور آلارم، یک شبکه رسانهای فعال در توییتر و برخی پلتفرمهای اجتماعی، عمدتاً با رویکرد امنیتی-تحلیلی شناخته میشود. این شبکه، بهصورت هدفمند، اخبار فوری، هشدارهای امنیتی و اطلاعات شبهمحرمانه منتشر میکند که اغلب با اهداف تخریبی همراه است. تاکتیکهای آن شامل «پیشاعلام عملیات»، شایعهسازی با تلفیق اطلاعات واقعی و ساختگی، القای ترس، بزرگنمایی بحرانهای داخلی و استفاده از باتها برای ایجاد تصور حمایت عمومی است.
در بُعد اطلاعاتی، موساد با بهرهگیری از منابع انسانی ناراضی، ابزارهای سایبری، تحلیل دادههای باز (OSINT) و شنود ارتباطات، اهداف خود را در ایران شناسایی میکند. دادهها از طریق ترکیب منابع انسانی، تحلیل رفتاری و دسترسیهای سایبری تلفیق شده و برای طراحی عملیاتهایی نظیر ترور دانشمندان یا خرابکاری استفاده میشوند. شواهدی نیز از انتشار هشدارهایی پیش از وقوع برخی عملیات تروریستی توسط این شبکهها وجود دارد.
تأثیرات روانی بر جامعه ایرانی
شبکههایی مانند ترور آلارم با ایجاد ترس دائمی و ناامیدی در جامعه، اهداف چندلایهای را دنبال میکنند. این تأثیرات شامل تضعیف اعتماد عمومی به نهادهای حاکمیتی، تخریب روحیه نخبگان، گسترش شکافهای اجتماعی و اعمال فشار روانی بر مسئولان است تا تصمیمات شتابزده و بعضاً اشتباه اتخاذ کنند. این جنگ روانی در واقع ابزار تکمیلی اقدامات خرابکارانه میدانی موساد است و مکمل عملیات نظامی یا تروریستی محسوب میشود.
راهکارهای مقابله: از آموزش تا اقدام میدانی
مقابله با این نوع تهدید، نیازمند مشارکت همگانی و استفاده از ابزارهای آموزشی، رسانهای و امنیتی است. در سطح عمومی، مهمترین راهکارها عبارتند از: ارزیابی دقیق منابع خبری، پرهیز از انتشار اطلاعات شخصی، حفظ هوشیاری نسبت به پیامهای مشکوک، و مشارکت در دورههای سواد رسانهای.
برای دانشجویان و نخبگان علمی، باید بهطور ویژه بر حفاظت از دادههای پژوهشی، پرهیز از ارتباطات غیرمطمئن خارجی، و شناخت روشهای مهندسی اجتماعی تمرکز شود. پژوهشگران و افراد کلیدی باید آموزشهای حفاظتی ببینند، مسیرهای تردد را تغییر دهند، از پیامرسانهای امن استفاده کنند و از انتشار جزئیات پروژهها در فضای عمومی خودداری نمایند.
مدیران فناوری و مسئولان امنیت سایبری نیز وظیفهای خطیر دارند: رمزنگاری دادهها، اجرای سیاستهای محدودسازی دسترسی، مانیتورینگ دائمی شبکه، آموزش مستمر کارکنان در زمینه مقابله با فیشینگ و مهندسی اجتماعی، و ایجاد پروتکلهای بازیابی اطلاعات، گامهای حیاتی در این مسیرند.
نقش دولت و نهادهای امنیتی
نهادهای مسئول باید با تدوین برنامههای آموزشی فراگیر در مدارس، دانشگاهها و رسانهها، سطح سواد رسانهای جامعه را ارتقا دهند. انتشار بهموقع و شفاف اطلاعات صحیح، مقابله فعال با شایعهها، افشای مستند عملکرد عملیات روانی دشمن و بهروزرسانی پروتکلهای امنیتی، گامهایی است که باید همزمان با توسعه توانمندیهای دفاع سایبری انجام شود. مهمتر از همه، همافزایی و هماهنگی اطلاعاتی بین نهادهای کشور برای شناسایی و انهدام شبکههای نفوذ، حیاتی و فوری است.
ضرورت هوشیاری مستمر
جنگ رسانهای موساد، یک نبرد پیچیده و چندلایه است که هدف آن نه فقط ترور فیزیکی، بلکه ترور روانی ملت ایران است. از تخریب امید تا شکستن اعتماد، همه اینها در چارچوب نقشهای طراحی شده انجام میشود. تنها راه ایستادگی در برابر این جنگ، افزایش آگاهی عمومی، هماهنگی نهادی، و حرکت از انفعال به کنش فعالانه است. هر شهروند ایرانی در این جنگ نرم، یک سرباز بالقوه است که با رعایت اصول ساده امنیت رسانهای میتواند نقش مؤثری در حفظ ثبات و انسجام ملی ایفا کند.»