نورنیوز-گروه سیاسی: پس از پایان دفاع مقدس ۱۲ روزه مردم ایران در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی، جهان با صحنهای جدید و پیچیده روبهرو شد؛ صحنهای که در آن سلاحها خاموش، اما نبردی دیگر آغاز شده است: نبردی گفتمانی و ادراکی، برای بازتعریف معنا، مشروعیت و آینده منطقه. در این فضا، نامه یوآو گالانت، وزیر دفاع سابق اسرائیل که اخیرا خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شد، صرفاً یک تهدید کلاسیک نظامی نیست؛ بلکه ابزاری برای حمله به سنگرهای معنایی و سیاسی ایران و تلاشی برای احیای هژمونی گفتمانی از دسترفته رژیم صهیونیستی است.
جنایت، اعتراض، فرار از مسئولیت
زمینه این اقدام را باید در شکستهای سنگین رژیم صهیونیستی در عرصه حقوق بینالملل جستوجو کرد. پس از ۷ اکتبر و عملیات غرور آفرین طوفان الاقصی از سوی مقاومت فلسطین، ماشین جنگی اسرائیل با جنایاتی بیمانند، غزه، جنوب لبنان و دیگر مناطق غیرنظامی را هدف قرار داد؛ جنایاتی که با اعتراضات بیسابقه جهانی مواجه شد و در نهایت به صدور رأی دادگاه بینالمللی لاهه علیه نخستوزیر این رژیم به اتهام جنایت جنگی منتهی شد. در ادامه، تجاوز مستقیم و غیرقانونی این رژیم به خاک ایران – با حمایت مستقیم آمریکا – ضربهای دیگر به مشروعیت جهانی آن وارد کرد؛ تجاوزی آشکار به حاکمیت ملی و نقض صریح قواعد بینالمللی، از جمله منشور ملل متحد.
در برابر این انزوای حقوقی و سیاسی، رژیم صهیونیستی به راهبرد «مشروعسازی دروغین» روی آورده است؛ تلاشی برای توجیه جنایات و تجاوزها، نه با دفاع حقوقی، بلکه با حمله به معنای مفاهیم. نامه گالانت بخشی از این پروژه است: پروژهای که میخواهد ایران را از جایگاه بازیگر مقاوم و عقلانی به تصویری غیرمنطقی، بیثباتساز و تهدیدگر تبدیل کند.
جابهجایی میدان نبرد: از زمین به ذهن
امروز دیگر نبرد صرفاً در میدانهای فیزیکی رخ نمیدهد. مفهوم «امنیت»، «عقلانیت» و «بازدارندگی» نیز به میدان نزاع تبدیل شدهاند. اسرائیل تلاش میکند با مصادره معنایی این مفاهیم، خود را مدافع نظم و ایران را عامل بحران معرفی کند. این همان تکنیک «تغییر معنا»ست؛ روشی که در آن، تجاوز بهعنوان پیشگیری، و اشغال بهعنوان دفاع تفسیر میشود.
رژیم صهیونیستی در تلاش است مقاومت را از یک حق مشروع به یک تهدید تروریستی تنزل دهد، و با کنترل روایتها، سیاستهای تجاوزگرانه خود را در چارچوبی «قابل درک» و «پذیرفتنی» بازنمایی کند. مصاحبه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی با فاکس نیوز در جریان سفر اخیر وی به آمریکا که طی آن اعلام کرد که ما برای جلوگیری از حمله اتمی ایران به مردم آمریکا به ایران حمله کردیم! دقیقا نمونه دیگری از شیوه ادراک سازی جعلی برای ایجاد مشروعیت است که سران رژیم صهیونیستی بدنبال تحقق آن هستند. این روند تحریف، اگر بیپاسخ بماند، نهتنها واقعیت را تغییر میدهد، بلکه افکار عمومی منطقه و جهان را در خدمت تداوم جنایت قرار میدهد.
جمهوری اسلامی در بزنگاه روایت
ایران امروز نه در برابر تهدید نظامی، بلکه در برابر آزمونی راهبردی در میدان معنا قرار دارد. سلاح کافی نیست؛ اگر تهران نتواند با استفاده از ابزارهای گفتمانی و رسانهای، تصویری از عقلانیت راهبردی، امنیت مردمپایه و مشروعیت مقاومت ارائه دهد، حتی پیروزی نظامی هم دوام نخواهد داشت.
انتخاب پیشروی جمهوری اسلامی ساده نیست: یا باید با ساختن روایتی نوین و مبتنی بر هنجارهای پذیرفته شده بین المللی، عقلانیت مقاومت را بازتعریف کرده و به افکار عمومی جهانی منتقل کند؛ یا اجازه دهد دشمن از طریق تحریف گفتمانی، دستاوردهای میدانی را نیز بیاثر کند. نکته کلیدی اینجاست که هر پیروزی نظامی بدون پشتیبانی گفتمانی، ظرفیتی ناپایدار است.
معنا؛ ظرفیت غیر قابل انکار در قدرت سازی نوین
در نظم بینالمللی جدید، معنا به سلاحی مؤثرتر از جنگنده و بمبافکن بدل شده است. پهپادها و موشکها بخش مهمی از قدرتاند، اما تعیینکنندۀ جایگاه ژئوپلیتیک، آنکسی است که بتواند تعریف امنیت، عقلانیت و مشروعیت را در سطح منطقه و جهان تثبیت کند.
چهار دهه گذشته نشان داد که نقطه قوت جمهوری اسلامی ایران در گفتمانسازی و تثبیت مشروعیت مقاومت مردمی بوده است؛ اما این سرمایه گفتمانی امروز در معرض تهدید ساختاری قرار گرفته است. اگر ایران نتواند این گفتمان را بازسازی، روزآمد و جهانی کند، حتی جایگاه ژئوپلیتیکی آن با خطر حاشیهنشینی روبرو خواهد شد.
نامه گالانت نشانه پایان جنگ نیست؛ آغازی است برای نبردی پیچیدهتر در عرصه معنا. ایران امروز نیازمند بازآفرینی روایتی است که بتواند هم در داخل، هم در منطقه و هم در سطح جهانی، صدای عقلانیت مقاومت و مشروعیت دفاعی باشد. عصر قدرت بیروایت به پایان رسیده است. اکنون، قدرت واقعی در توانایی «تعریف صحنه» نهفته است. اگر جمهوری اسلامی بخواهد پیروزی را در تمام سطوح تثبیت کند، باید میدان نبرد را به ذهنها منتقل کرده و معادله معنا را به نفع خود بازنویسی کند.