نورنیوز- گروه بین الملل: در طول دهههای گذشته، یکی از صحنههای پرتکرار در تلویزیونهای جهانی و در حاشیه نشستهای بینالمللی، گفتوگوهای رؤسایجمهور ایران با خبرنگاران مطرح رسانههای غربی بوده است. از گفتوگوی تاریخی سید محمد خاتمی با کریستین امانپور در شبکه CNN در سال ۱۳۷۶ گرفته تا مصاحبههای جنجالی محمود احمدینژاد با چارلی رز، دیوید فراست و پییر سالینگر، و گفتوگوهای حسن روحانی و ابراهیم رئیسی با فرید زکریا، لستر هولت، و بَری ویس، سنت گفتوگوی رؤسایجمهور ایران با رسانههای خارجی به قاعدهای پایدار در دیپلماسی رسانهای ایران تبدیل شده است.
آخرین حلقه از این زنجیره، گفتوگوی جنجالی تاکر کارلسون، مجری سابق فاکسنیوز، با مسعود پزشکیان، رئیسجمهور جدید ایران بود؛ مصاحبهای که به دلیل ساختارشکن بودن، بازتابی گسترده در محافل سیاسی و رسانهای پیدا کرد. اما این گفتوگو، باردیگر پرسشی قدیمی را زنده کرد: چرا رؤسایجمهور ایالات متحده تاکنون حاضر نشدهاند با هیچ رسانه یا خبرنگار ایرانی گفتوگو کنند؟
این سؤال در حالی مطرح میشود که رسانههای ایرانی بارها درخواست مصاحبه یا پرسش از رئیسجمهور آمریکا را مطرح کردهاند. اما ماجرا فقط به رسانههای ایرانی محدود نمیشود. بررسی سابقه ارتباط رسانههای جهانی با کاخ سفید نشان میدهد که رؤسایجمهور ایالات متحده، حتی با رسانههای بینالمللی مشهور و حرفهای مثل الجزیره و بیبیسی نیز روابط محدودی داشتهاند و سنت مصاحبه با رسانههای خارجی بهطور کلی، یکی از محافظهکارانهترین عرصههای ارتباطی در کاخ سفید بوده است.
سنت محدود و گزینشی کاخ سفید در مواجهه با رسانههای خارجی
رؤسایجمهور آمریکا معمولاً با رسانههای داخلی بهویژه تلویزیونهای بزرگ مثل NBC، CBS، CNN و Fox News مصاحبه میکنند، و از نظر تاریخی، روابطی گزینشی با رسانههای خارجی دارند. سیاست کاخ سفید همواره بر کنترل روایتهای رسانهای بهویژه در موضوعات امنیت ملی و سیاست خارجی استوار بوده و به رسانههایی که امکان بهچالش کشیدن این روایتها را دارند کمتر مجال داده میشود.
از دهه ۱۹۹۰ تاکنون، رؤسایجمهور آمریکا بهندرت حاضر شدهاند با رسانههایی گفتوگو کنند که خارج از قلمرو نهادهای رسانهای آمریکایی یا متحدان نزدیک آنها قرار دارند. مصاحبههای مستقیم با الجزیره تقریباً در هیچ دورهای انجام نشده است. دولت اوباما چند مصاحبه محدود با خبرنگاران بینالمللی داشت، ولی هیچگاه به الجزیره میدان رسمی نداد. تنها یک گفتوگوی مکتوب و حاشیهای در قالب مقاله یا پیام، آنهم در موارد خاص، از رؤسایجمهور با این شبکه ثبت شده است.
رابطه رؤسایجمهور آمریکا با بیبیسی نیز استثناییتر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر میرسد. بهرغم شهرت جهانی این رسانه، رؤسایجمهور آمریکا از جیمی کارتر تا جو بایدن، بهطور متوسط در کل دوران خود فقط یک یا دو بار با این رسانه مصاحبه داشتهاند. اوباما در سال ۲۰۱۱ گفتوگویی کوتاه با بیبیسی انجام داد، و جورج بوش پسر نیز یک مصاحبه رسمی در زمان ریاستجمهوریاش انجام داد. دونالد ترامپ هم تا این لحظه هیچ مصاحبهای با این نهاد خبری انجام ندادهاست. این دادهها، تصور عمومی از آزادی رسانهای در آمریکا را با چالش مواجه میکند. برخلاف تصور رایج که ایالات متحده را محل گفتوگوی آزاد و باز میان قدرت و رسانه میداند، سنت رسانهای کاخ سفید نسبت به رسانههای خارجی محافظهکارانه، گزینشی و کنترلشده است.
چرا رؤسایجمهور آمریکا با رسانههای ایرانی مصاحبه نمیکنند؟
در مورد ایران، این محافظهکاری شکل سختتری به خود میگیرد و به مرزهای سیاسی، امنیتی و ایدئولوژیک گره میخورد. دلایل این امتناع را میتوان در چند محور بررسی کرد:
1. ملاحظات امنیتی و دیپلماتیک: انجام مصاحبه با خبرنگاران ایرانی، از نگاه نهادهای امنیتی آمریکا، معادل «دادن تریبون رسمی» به کشوری است که در بسیاری از مواضع سیاسی در تعارض با واشنگتن قرار دارد. همچنین، برخی رسانههای ایرانی مانند پرستیوی یا صداوسیما، از سوی آمریکا بهعنوان «رسانههای دولتی و غیراستقلالطلب» تلقی میشوند.
2. نبود اعتماد رسانهای متقابل: رؤسایجمهور آمریکا اغلب به رسانههایی مصاحبه میدهند که تحت مالکیت یا نظارت نهادهای آشنا به سیاست رسانهای آمریکا هستند. ساختار و سیاستگذاری رسانهای ایران، بهویژه محدودیتهای ساختاری در برخی پوششها یا لحن رسمی رسانهها، ممکن است برای مشاوران رسانهای کاخ سفید نگرانکننده تلقی شود.
3. سیطره روایت آمریکامحور در نظم رسانهای جهانی: رؤسایجمهور آمریکا از آنجا که خود را در مرکز توجه رسانههای جهانی میبینند، عموماً نیازی به مصاحبه با رسانههایی خارج از این مدار احساس نمیکنند. در واقع، آنها معمولاً خود تریبون هستند، نه اینکه بخواهند در معرض پرسش رسانههای دیگر قرار گیرند.
4. ترس از مواجهه گفتمانی ناهمسو: رسانههای ایرانی ممکن است در طرح سؤالات، از گفتمانی بهره بگیرند که سیاست خارجی ایالات متحده را با زبانی متفاوت و کمتر آراسته به پرسش بکشد. همین مسأله ممکن است برای مشاوران امنیتی و رسانهای رؤسایجمهور آمریکا یک تهدید تلقی شود، بهویژه در آستانه انتخابات یا در شرایط بحرانی بینالمللی.
آیا میتوان به توازن رسانهای امیدوار بود؟
در وضعیت فعلی، بهنظر میرسد که ایجاد توازن رسانهای میان ایران و آمریکا بیش از هر چیز مستلزم بازسازی دیپلماسی رسانهای در سطح جهانی است. از یکسو، رسانههای ایرانی برای دستیابی به این هدف نیازمند ارتقاء ساختارهای حرفهای، بینالمللیسازی، و تعاملات گسترده با جهان رسانهای هستند. از سوی دیگر، کاخ سفید نیز اگر به واقع به گفتوگوی تمدنها یا عدالت رسانهای معتقد باشد، باید در برابر درخواستهای منطقی خبرنگاران غیرآمریکایی گشودهتر باشد.
مصاحبه تاکر کارلسون با رئیسجمهور ایران، اگرچه در نگاه اول شکلی از سنتشکنی بود، اما همچنان در قلمرو رسانههای آمریکایی و از سوی شخصیتی غیردولتی انجام شد. آیا وقت آن نرسیده که این سنت وارونه شود؟ و آیا جهان رسانهای خواهد دید روزی را که رئیسجمهور ایالات متحده، روبهروی یک خبرنگار ایرانی بنشیند، همانگونه که رؤسایجمهور ایران سالها روبهروی خبرنگاران آمریکایی نشستهاند؟ جواب این پرسش، نه فقط در وادی سیاست، بلکه در صحنه رسانه، اعتماد متقابل و آمادگی حرفهای نهفته است. شاید تا آن روز، «گفتوگو» همچنان امتیازی محفوظ برای یکسوی معادله باقی بماند.
نورنیوز