نورنیوز- گروه بین الملل: در خاورمیانهای ملتهب، جنگ و نظامیگری همواره در صدر خبرهاست. اما آنچه کمتر دیده میشود، جنگهای زیرپوستی است؛ همانهایی که نه با موشک و تانک، بلکه با واژهها، ترسها، روایتها و بیاعتمادیها پیش میروند. در بحبوحه درگیریهای نظامی میان ایران و رژیم صهیونیستی، شاید بزرگترین ضربه نه بر زیرساختهای فیزیکی تلآویو، که بر اعصاب و انسجام روانی جامعه اسرائیل وارد شده باشد. فرسایش «تابآوری اجتماعی» در میان مردم اسرائیل، همان زلزلهای است که دیر یا زود، بنیانهای این رژیم را از درون میلرزاند.
تابآوری اجتماعی، توان جمعی یک ملت برای تحمل، انطباق، بازسازی و بازگشت به وضعیت پایدار پس از بحرانهاست. در جهانی پرتنش، کشورهایی پایدار خواهند ماند که ملتشان تاب تحمل طوفانها را داشته باشند؛ نه فقط ارتش و سلاح. مؤلفههای کلیدی تابآوری اجتماعی شامل اعتماد عمومی به نهادها، انسجام فرهنگی، قدرت شبکههای اجتماعی محلی، وجود روایتهای جمعی مثبت و مشارکت فعال مردم در مدیریت بحران است. جامعهای که این ستونها در آن فروبپاشد، اگر هم در میدان نبرد پیروز شود، در خانهی خود شکست خواهد خورد.
در ظاهر مسلح، اما در باطن متزلزل
رژیم صهیونیستی را برخی از تحلیلگران از نظر تجهیزات نظامی و فناوری، صاحب یکی از آمادهترین ارتشهای منطقه دانسته اند، اما در سالهای اخیر، جامعه این کشور دچار شکافهای عمیق و نگرانکنندهای شده است:
- سقوط اعتماد به نهادها: طبق نظرسنجیهای داخلی، اعتماد عمومی به دولت نتانیاهو، پارلمان، و حتی نهادهای قضایی، در پایینترین سطح دو دهه اخیر قرار دارد. بحرانهای فساد، اختلافات در درون ائتلافها، و تصویب قوانین جنجالی، باعث بیاعتمادی گسترده شده است.
- شکافهای اجتماعی و قومیتی: تضادهای عمیق بین یهودیان اشکنازی و سفاردی، بین مذهبیها و سکولارها، بین صهیونیستهای افراطی و اقلیتهای عربتبار، جامعه اسرائیل را چندپاره کرده است. این شکافها در جریان جنگ اخیر نیز تشدید شد.
- نافرمانی مدنی و اعتراضات گسترده: در ماههای پیش از حمله به ایران، اسرائیل شاهد یکی از گستردهترین موجهای تظاهرات مدنی در تاریخ خود بود. صدها هزار نفر در تلآویو و حیفا به خیابان آمدند تا علیه اصلاحات قضایی و قانون ملت اعتراض کنند. این اعتراضات، تصویر یک جامعه منسجم را مخدوش کرد.
- بحران روایت ملی: اسرائیل که همواره از «روایت قربانی بودن» برای انسجام داخلی بهره میبرد، در دوران جدید، بهویژه با جنایات بیپروای غزه و فشار افکار عمومی جهانی، دچار بحران مشروعیت اخلاقی و فروپاشی روایت جمعی شده است. روایت دفاع از خود دیگر کار نمیکند.
جنگی که روان جامعه را لرزاند
در حمله به ایران، اسرائیل بهدنبال قدرتنمایی نظامی بود، اما پاسخ ایران، معادله را بر هم زد. موشکهای نقطهزن، حملات سایبری متقابل، و فشارهای بینالمللی، جامعه اسرائیل را دچار نوعی «وحشت خاموش» کرد. برای اولین بار، رسانههای عبریزبان بهطور آشکار از عدم آمادگی پناهگاهها، ناتوانی در مقابله با موشکهای بالستیک و رعب مردم سخن گفتند. ترس، شایعه، مهاجرت نخبگان، خرید گسترده بلیتهای خروج از کشور، و افزایش مصرف داروهای ضداضطراب، نشانههایی از فروریختن تابآوری روانی مردم اسرائیل بود.
حتی در سطوح فرهنگی و هنری نیز، نشانههایی از افسردگی و بیاعتمادی به چشم میخورد. شبکههای اجتماعی پر شد از طعنههایی به دولت، ارتش و ناکارآمدی سامانههای دفاعی. رژیم اسرائیل، با سانسور شدید و بایکوت رسانهای تلاش کرد تا این شکست نرم را پنهان کند، اما واقعیت قابل کتمان نبود: مردم اسرائیل دیگر مثل گذشته اعتماد ندارند.
تجربهی جنگ اخیر نشان داد که نه فقط دشمنان خارجی، بلکه اختلافات داخلی و ضعفهای ساختاری، بیش از هر موشکی خطرناکاند. کشوری که در آن نخبگان از وطن میگریزند، نسل جوان به آینده بیاعتماد است، و روایت ملی فروپاشیده، نمیتواند در درازمدت خود را حفظ کند. در گزارشهای برخی از نهادهای تحقیقاتی غربی نیز بر این موضوع تأکید شده که اسرائیل با نوعی «تابآوری نامتقارن» مواجه است: ارتشی قوی اما مردمی مضطرب؛ فناوری پیشرفته اما جامعهای گسیخته؛ قدرت سایبری بالا اما فقدان اجماع داخلی بر سر ارزشهای بنیادین. تازه درباره آن بخش مثبت گزارش نهادهای غربی هم حرف و حدیث فراوان است.
در اسرائیل، آنچه بهمرور در حال ازدسترفتن است، سرمایه نرم اجتماعی و روانی مردمش است. این دقیقاً همان چیزی است که در بلندمدت، مرز میان «رژیم پایدار» و «رژیم شکستخورده» را تعیین میکند. آینده منطقه، نه فقط در نبرد پهپادها، که در نبرد روایتها، اعتمادها و همبستگیها رقم میخورد. و در این میدان، اسرائیل بیش از همیشه آسیبپذیر است.