نورنیوز ـ گروه سیاسی: غلامرضا صادقیان در یادداشتی نوشت: «جنگ با یک غافلگیری شروع شد. دستکم ادعای طرف مقابل که هنوز هم به آن اذعان و افتخار میکند این است. با اینحال غافلگیریهای بعدی برای او ویرانگر بود. غافلگیری ویرانگر اول این بود که ایران آنچنان که انتظار میکشیدند غافلگیر نشد و چند ساعت پس از تجاوز، ابتکارعمل را در دست گرفت. سپس ناگهان ملت ایران در یکی از بینظیرترین وحدتهای خود و تاریخ ملتها حول ملیت و ایرانیت خود که هرگز از باورهای راستین آنان جدا نبوده است، گرد آمدند و چنانکه قبلاً نوشتم مردم ایران را هیچگاه اینقدر عاشق ندیده بودیم، عاشق وطن، عاشق خودشان و عاشق رهبرشان!
غافلگیری سوم این بود که آمده بودند تا بترسانند و از این باتلاق ترس، صیدی بگیرند، اما «ترس مردم از جنگ ریخت»؛ و این عین شجاعت و عقلانیت مردم بود. در غافلگیری بعدی در شرایطی که امریکا و رژیم صهیونی ادعاهایی درباره برتری خود داشتند، تقاضای توقف جنگ دادند. هرگز و هرگز اگر ادامه جنگ سودی ولو اندک برای آنان داشت، حاضر به توقف آن ولو با تقاضای ایران یا تمامی کشورهای جهان و سازمانهای بینالمللی نمیشدند، مانند آنچه در غزه اتفاق افتاده است. غافلگیری پنجم آن بود که جهان ویرانی کامل برنامه هستهای ایران را از امریکا نپذیرفت، چه رسد به آن دو هدف دیگر یعنی نابودی موشکی و سپس نزدیکشدن به براندازی را! تا مدتها- و هنوز هم- کار هر صبح و شام رئیسجمهور امریکا آن است که فضای مجازی را پر کند از ناسزاگویی به رسانهها و جامعه اطلاعاتی امریکا که او را در ادعای ویرانی هستهای ایران دروغگو میخوانند.
اما دو غافلگیری بعدی خیلی اساسی بود و چنین بهنظر میرسد که اینها درواقع غافلگیری زمانبندیشده ایران بوده است! یکی ختم جنگ به آغاز ماه محرم که یک محرم بسیار متفاوت با جلوههای جدیدی از باورهای ایرانیان و «ایران عاشورایی» را به ظهور رساند و دیگری عادیسازی زندگی در ایران چند روز پس از پایان جنگ با حضور «قهرمان ایران عاشورایی» در عزاداری سنتی بیت، که بیشتر مقامات قوای سهگانه کشور نیز در آن حاضر بودند و رئیسجمهور نیز در شهر خود در یک آیین عزاداری خیابانی حاضر بود.
دشمن دههها تلاش کرد تا قدر و قیمت رهبر انقلاب ایران را بشکند. این جنگ تا آنجا که دستها به آن نرسد، این قدر و قیمت را افزود. رئیسجمهور آمریکا میخواهد ادعا کند که کشورش را بزرگ کرده است؛ اما نمیداند اگر مانند چهل سال پیش و در اوج جنگ سرد، امریکا قدرت اول بود، نیازی به جنگ نداشت و با اشاره سرانگشتان کار را جلو میبرد، نه اینکه جنگ کند و نتیجه هم نگیرد و بعد با کجکردن صورت خود و تمسخر رهبری ایران بخواهد انتقام بگیرد! این افول واقعی است؛ و این خاصیت شکستخورده و فانی است که روبهتمسخر و تخریب میآورد. غافلگیری بزرگ واقعی این بود که امریکا به جهان ثابت کرد نیمقرن ادعاهای ایران درباره امریکا و حقوقبشر غربی و شکستناپذیری ملتهای مقاوم و توانایی بر شکستن هژمونی امریکا بدون اتکا به قدرتهای دیگر و با تکیه بر قدرت مردم خود، چقدر دقیق و صادق بوده است.»