نورنیوز - گروه فرهنگی: در گستره سترگ ادبیات فارسی، کمتر شعری را میتوان یافت که تا این اندازه هم در حافظه تاریخی یک ملت حک شده باشد، هم در سنتهای آیینی جای گرفته باشد، و هم در اوج بلاغت و احساس ایستاده باشد. ترکیببند عاشورایی محتشم کاشانی، با بیت آغازینش «باز این چه شورش است...» تنها یک مرثیه نیست؛ بلکه متنی است آیینی، هنری، اخلاقی و عرفانی که در چهار قرن گذشته، صدای سوگواری ملت شیعه بوده و همچنان پژواک آن در دهه محرم از زبان پیر و جوان شنیده میشود.
زندگی و زمانهی محتشم کاشانی
کمالالدین علی محتشم کاشانی (۹۰۵–۹۹۶ هجری قمری) شاعر نامدار عصر صفوی است که بیشتر شهرتش به سبب مراثی او، بهویژه در رثای امام حسین (ع) و یارانش، حاصل شده است. وی در کاشان متولد شد و بیشتر عمرش را در همانجا گذراند. محتشم در خانوادهای اهل شعر و ادب رشد یافت. عمویش احمد محتشم نیز شاعر بود. سبک شعری او در حوزهی مدیحه، مرثیه، غزل و قصیده رواج داشت، اما آنچه از نام او باقی مانده، مرثیهای است که در قالب ترکیببند سروده و از آن روزگار تا امروز در تمامی مجالس عزاداری شیعیان، جایگاه ویژه دارد.
در دوره صفوی، با رسمیشدن مذهب تشیع، مرثیهسرایی بهعنوان یکی از ابزارهای فرهنگی و دینی رشد یافت و محتشم در این بستر توانست با زبان شعر، عاشورا را از یک رویداد تاریخی به یک رخداد زنده و جاری در ضمیر ایرانیان تبدیل کند. ترکیببند یک قالب شعری در ادبیات فارسی است که از چند بند (بخش) تشکیل شده است. هر بند از تعدادی بیت هم قافیه تشکیل شده و در پایان هر بند، یک بیت با قافیه متفاوت (بیتِ ترکیب یا بندِ ترکیب) قرار میگیرد که آن بند را به بند بعدی متصل میکند. به عبارت دیگر، هر بند در ترکیببند شبیه یک غزل یا قصیده است که با یک بیت پیوند دهنده به بند دیگر وصل میشود. ترکیببند محتشم در ۱۲ بند سروده شده است.
ویژگیهای بارز این قالب در شعر محتشم به اوج رسیده است: تکرار مصرع پایانی، حالتی آیینی، نوحهوار و موسیقایی ایجاد میکند؛ ساختار بندبند آن به شاعر امکان میدهد از صحنهای به صحنه دیگر از واقعه کربلا برود؛ وحدت موضوعی و انسجام احساسی در سراسر شعر حفظ میشود. در شعر محتشم، استفاده از قافیهی دشوار (الم است، حرم است، رقم است، علم است...) نشانی از تسلط زبانی شاعر است و بهشکلی موزون، شعر را از یکنواختی نجات میدهد.
پیش از محتشم، شاعرانی چون سیف فرغانی، کمال خجندی و ابن یمین فریومدی اشاراتی به عاشورا داشتهاند، اما مرثیهای به این صورت منظوم و ساختاریافته نداشتیم. پس از محتشم، بسیاری از شاعران کوشیدند راه او را ادامه دهند: وصال شیرازی ترکیببندهایی بلند با پیروی از سبک محتشم سرود. پیشوایان نثر فارسی مثل میرزا حسین نوری و شیخ عباس قمی در نثر مرثیهای خود تحت تأثیر محتشم بودند. حتی تعزیهنویسان دوره قاجار مضامین و عبارات محتشم را در نمایشنامههای مذهبی خود اقتباس کردند. اما هیچ شعری بهاندازهی ترکیببند محتشم، چنین حضور زنده و ماندگاری در سنت آیینی محرم نیافته است. در ذهن جمعی ایرانیان، عاشورا از رهگذر همین شعرها زنده مانده است.
محتشم و مرثیه: از تاریخ تا حقیقت
محتشم، مورخ نیست؛ اما شعر او بهترین و گویاترین روایت منظوم از حادثه عاشوراست. این روایت، صرفاً گزارش نیست بلکه بازآفرینی حادثه عاشورا در سطحی عاطفی، اخلاقی، نمادین و متعالی است. برخی از مضامین اصلی ترکیببند عاشورایی محتشم عبارتاند از:
الف) بیوفایی کوفیان و غربت امام: در بسیاری از ابیات، محتشم کوفیان را نماد نفاق، دنیاپرستی و بیوفایی میداند:
از آب هم مضایقه کردند کوفیان / خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
ب) کرامت و شکوه حسین (ع): امام حسین در این مرثیه شاهی است که تاج بر خاک مینهد تا آزادگی را معنا کند.
ج) رنج اهل حرم، عطش، وداعها، شهادتها: شاعر صحنههایی چون وداع امام با اهل بیت، عطش کودکان، شهادت علیاکبر و قاسم و حتی پرتابشدن سر مقدس امام را با چنان تصویری بیان میکند که شنونده را میان اشک و تأمل معلق میسازد.
در ژرفای شعر محتشم، مرگ بهعنوان پایان مطرح نیست، بلکه آغاز دیدار است. مرگ حسین، نه شکست، که فوز عظیم است. این نگرش عرفانی در سراسر مرثیه تنیده شده: امام و یارانش «به قرب الهی» میرسند. مرگ آنان فنا فیالله و حیاتشان بقا بالله است.
در لایهای دیگر، پیام محتشم این است که انسان، با ایثار، آزادگی و پایمردی، به حقیقت وجودیاش میرسد. از نظر اخلاقی، شعر محتشم دعوت به تفکر و بیداری است. در جایجای شعر، ضمن نمایش ظلم و ستم، ستایش عزت، مقاومت، وفا و پاکی دیده میشود. این مرثیه در واقع مانند یک منشور تربیتی عمل میکند.
ترکیببند محتشم فقط شعر نیست، حافظه فرهنگی و آیینی ماست. در طول قرنها، این شعر نهتنها زبان سوگواری شیعه بوده، بلکه منبعی برای ادبیات، تعزیه، موسیقی آیینی، و حتی منش فکری و اخلاقی مردم در آزادگی و مواجهه با ظلم بوده است. در جهانی که تصویرهای پرسرعت رسانهای ذهن انسان را اشباع کردهاند، شعر محتشم همچنان با زبان عاطفه، معنا، و آهنگ، ما را متوقف میکند تا بیندیشیم: به رنج حسین، به مسئولیت تاریخی، به اخلاق عاشورایی، به حماسه و حقیقت. این است راز جاودانگیاش؛ که در هر عصر، با ما از نو سخن میگوید:«باز این چه شورش است که در خلق عالم است...»