نورنیوز ـ گروه سیاسی: حسن بهشتیپور در یادداشتی نوشت: «در پی حملات نظامی اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هستهای ایران در فردو، نطنز و اصفهان، و افزایش فشارهای تروئیکای اروپایی برای فعالسازی «مکانیزم ماشه»، کشور ما در نقطهای سرنوشتساز از تاریخ معاصر خود قرار گرفته است؛ نقطهای که تصمیمات کلان و سرنوشتساز، نه فقط برای آینده برنامه هستهای، بلکه برای سرنوشت کشور، امنیت ملی و جایگاه منطقهای و جهانی ایران تعیینکننده خواهد بود.
این تحلیل سیاستی، بر پایه سه اصل راهبردی و تجربهشده در سیاست جهانی تهیه شده است؛
مشروعیت درونی و اتکا به مردم، منبع اصلی اقتدار پایدار است،
انسجام داخلی و مشارکت ملی، ابزار اصلی مقابله با تهدید خارجی است،
دیپلماسی واقعبینانه و چندسویه، کلید بازگشت به نقش «طرف مذاکره» است، نه «موضوع مذاکره».
وضعیت کنونی: نشانههای ورود به مرحله خطر
حملات نظامی اخیر به مراکز هستهای ایران – بیسابقه در سطح هماهنگی و جسارت – نشانگر آن است که گزینه نظامی دیگر فقط ابزار بازدارنده نیست، بلکه در حال تبدیلشدن به بخشی از استراتژی عملیاتی دشمن است.
تهدید اروپاییها به فعالسازی مکانیزم ماشه (بازگشت قطعنامههای فصل هفتم) میتواند ایران را به انزوای کامل سیاسی و اقتصادی بازگرداند و خطر صدور مجوز بینالمللی برای استفاده از زور را افزایش دهد.
تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اگر بدون برنامه دیپلماتیک جایگزین انجام شود، جایگاه حقوقی ایران را در مجامع جهانی بهشدت تضعیف خواهد کرد.
تحلیل ریشهای بحران؛ قطع پیوند مردم با تصمیمات راهبردی
مردمی که احساس کنند در تصمیمهای سرنوشتساز شریک نیستند، نه تنها انگیزه دفاع ندارند، بلکه نسبت به مشروعیت سیاستهای ملی دچار تردید میشوند.
بازسازی اعتماد عمومی و مشارکت ملی، شرط هر نوع مقاومت پایدار در برابر فشار خارجی است.
اقتدار شکننده بر پایه لجستیک نظامی نه پشتیبانی اجتماعی
اقتداری که بر موشک و غنیسازی استوار است اما حمایت عمومی ندارد، در برابر فشار سیاسی، اقتصادی و امنیتی فرو میریزد. آنچه بازدارندگی واقعی را ممکن میکند، ترکیب قدرت ملی و مقبولیت اجتماعی است.
سیاست خارجی تقابلی بدون ظرفیت چانهزنی مؤثر
تعطیلکردن گفتوگوها، قطع همکاری با آژانس، و نداشتن شریک راهبردی در معادلات بینالمللی، ایران را در موقعیتی قرار داده که بیش از آنکه طرف مذاکره باشد، موضوع رایزنی قدرتهای دیگر است.
راهبرد پیشنهادی
۱. بازسازی مشروعیت داخلی، نه از طریق تبلیغات، بلکه از طریق مشارکت واقعی مردم
تدوین سیاستهای هستهای شفاف، قابل فهم برای مردم، و قابل دفاع در سطح جهانی.
بازگشت به نظرسنجیهای مستقل و مشورت با نخبگان ملی در تعیین جهت راهبردی کشور.
۲. برنامهریزی برای بازسازی همکاری مشروط با آژانس
اعلام چارچوبی روشن برای بازگشت تدریجی همکاری با آژانس، مشروط به توقف حملات و تهدیدات نظامی.
استفاده از آژانس نه بهعنوان تهدید، بلکه بهعنوان ابزار حقوقی در حمایت از صلحآمیز بودن برنامه هستهای.
۳. دیپلماسی منطقهای فعال برای جلوگیری از انزوای استراتژیک
گفتوگو با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای جلوگیری از همسویی کامل آنها با طرحهای امنیتی اسرائیل و آمریکا.
فعالسازی ظرفیتهای چین، هند، ترکیه و حتی برخی کشورهای غیرهمسو برای ممانعت از اجماع جهانی علیه ایران.
۴. بازتعریف استقلال بهعنوان تعامل فعال با جهان، نه تقابل دائم با آن
استقلال به معنای ایزولهبودن نیست. استقلال واقعی یعنی توان چانهزنی از موضع قدرت و عقلانیت.
ایران باید نشان دهد که میخواهد خود طرف مذاکره باشد، نه موضوع معامله دیگران.
ایران اکنون در لحظهای تاریخی قرار دارد. اگر به جای انسداد سیاسی و بستن مسیر دیپلماسی، بر مشارکت ملی، اقتدار مشروع، انسجام داخلی و گفتوگوی هوشمندانه با جهان تمرکز کنیم، میتوانیم حتی در این شرایط سخت، نه فقط از بحران عبور کنیم، بلکه موقعیت راهبردی خود را ارتقا دهیم.
کشوری که از حمایت مردمش برخوردار باشد، و بتواند با درایت و عقلانیت با جهان تعامل کند، هرگز قربانی فشار و توطئه نمیشود، بلکه بازیگر تعیینکنندهای خواهد بود که جهان ناچار است با او مذاکره کند، نه درباره او.»