نورنیوز – گروه سیاسی: در فضای غبارآلود پس از جنگها، زمانی که واقعیات هنوز تثبیت نشده، افکار عمومی سردرگم است و رسانهها با کمبود اطلاعات رسمی مواجهاند، پدیدهای بهنام شایعه بهسرعت رشد میکند. شایعه نه فقط یک واکنش طبیعی اجتماعی به فقدان اطلاعات، بلکه در بسیاری موارد ابزاری طراحیشده در زرادخانه جنگ روانی دشمن است؛ ابزاری که اگر بهدرستی شناخته و مهار نشود، میتواند پیامدهایی بهمراتب گستردهتر از میدان نبرد فیزیکی برجای بگذارد.
شایعه در نظریه جنگ روانی
شایعه، در ادبیات علوم ارتباطات، به «اطلاعاتی غیررسمی، تأییدنشده و معمولاً بیمنبع» اطلاق میشود که در شرایط بحرانی، بهویژه در خلال یا پس از جنگها و در شرایط انتقالی، جایگزین اخبار رسمی میشود و با سرعتی بیشتر از حقیقت گسترش مییابد. از دیدگاه نظریهپردازان جنگ روانی، شایعه در حکم یک «پیام غیردقیق ولی پرقدرت» میتواند برای شکلدادن به افکار عمومی، برهم زدن انسجام روانی جامعه، ایجاد بیاعتمادی به ساختار حاکم، یا منحرفکردن توجه افکار عمومی از موضوعات کلیدی استفاده شود.
در جنگهای مدرن، استفاده از شایعه نه اتفاقی، بلکه بخشی از سناریوهای از پیشطراحیشده عملیات روانی دشمن است که توسط اتاقهای فکر اطلاعاتی، شبکههای رسانهای و حتی رباتهای سایبری پشتیبانی میشود. اما چرا شایعه پس از جنگ تقویت میشود؟ دلیل اول، خلأ اطلاعات رسمی و سکوت خبری است. دستگاههای رسمی در روزهای پس از جنگ معمولاً در حال جمعبندی، ارزیابی خسارات و تنظیم روایت خود هستند. در این فاصله، شایعات بهسرعت خلأ موجود را پر میکنند. دلیل بعدی، نیاز روانی جامعه به درک وقایع است. افکار عمومی نیاز دارد بداند «چه شد»، «چه میشود»، «چه کسی شکست خورد» و «چه کسی پیروز شد». پاسخنگرفتن به این پرسشها، مخاطب را به سمت منابع غیررسمی میبرد.
دلیل سوم، افزایش اضطراب جمعی
در شرایطی است که آینده مبهم است. در چنین وضعیتی، جامعه مستعد باورکردن هرگونه اطلاعاتی است که با احساسات غالب – ترس، خشم، یا امید – هماهنگ باشد.
مصادیقی از شایعهسازی پس از نبرد ایران و اسرائیل
در میانه و نیز پس از پایان نبرد کوتاهمدت اما پرتنش میان ایران و رژیم صهیونیستی، شایعات متعددی در فضای مجازی و برخی رسانهها منتشر شد که همگی در خدمت جنگ روانی علیه ایران بودند. برخی نمونهها عبارتاند از:
- شایعه نابودی کامل پایگاههای پهپادی ایران. درحالیکه مقامات نظامی اعلام کرده بودند بیشتر حملات موشکی دشمن، توسط پدافند ایران رهگیری شده، برخی رسانههای خارجنشین مدعی شدند که «تمامی پایگاههای پهپادی ایران در کرمانشاه، همدان، ایلام و تهران نابود شدهاند» ؛ شایعهای بیمنبع که هدفش القای ناتوانی دفاعی جمهوری اسلامی بود.
- شایعه درخواست غیررسمی ایران برای مذاکره با آمریکا پس از حملات. درحالیکه ایران تأکید داشت واکنش نظامیاش به تجاوز اسرائیل متقارن و برنامهریزیشده بود، برخی صفحات با ظاهر تحلیلی مدعی شدند که «تهران بهطور پنهانی از عمان برای میانجیگری استفاده کرده تا آتشبس درخواست کند»؛ شایعهای که در راستای تصویرسازی از عقبنشینی ایران بود.
- شایعه اختلاف میان سپاه و دولت در مدیریت جنگ. با هدف برهمزدن انسجام داخلی و ایجاد دوقطبی در سطح حاکمیت، برخی کانالهای وابسته به گروههای معاند، ادعا کردند که «دولت از واکنش نظامی به اسرائیل حمایت نکرده و فرماندهان سپاه تصمیم را مستقل گرفتهاند.»
- شایعه افزایش اعتراضات مردمی در شهرهای مرزی. بدون انتشار هیچ تصویر یا گزارشی مستند، شایعاتی درباره «نارضایتی مردم مناطق غربی از ورود ایران به جنگ» منتشر شد تا فضای داخلی کشور ناپایدارتر از واقعیت جلوه کند.
- شایعه جاسوسی برخی از فرماندهان ارشد نظامی برای رژیم صهیونیستی. برخی از شبکه های تلویزیونی خارجی با استناد به منابع ناشناخته و موهوم، ادعا کردند که «اَبَر جاسوسانی» در ردههای بالای نظامی وجود دارند که اطلاعات فوق سرّی از محل جلسات راهبردی را در اختیار دشمن قرار میدهند. این گزارشها حتی نام برخی از این فرماندهان را نیز مطرح کردند.
این موارد، تنها بخشی از عملیات روانی بودند که حین نبرد یا در روزهای پس از جنگ، در بستر شایعه، القای شکست، تفرقه، ناامیدی و دوقطبی را هدف گرفته بودند.
چگونه با شایعه مقابله کنیم؟
کارشناسان و صاحبنظران علوم ارتباطات با توجه به اهمیت فوقالعادهی شایعه در گسترش جنگ روانی، مقابله با تکنیکهای آن را ضرورتی غیرقابلانکار میدانند. برخی از شیوههای مقابله با شایعه از این قرارند:
۱. افزایش سرعت، دقت و شفافیت اطلاعرسانی رسمی: یکی از مهمترین راهکارها، «پُر کردن سریع خلأهای اطلاعاتی» است. هرگونه تأخیر در ارائه اطلاعات درست، به تقویت شایعه منجر میشود. نهادهای رسمی باید با تولید محتوای دقیق، روان و قابل فهم برای عموم، در همان ساعات اولیه پس از بحران، زمینه را برای بروز شایعات ببندند.
۲. پایش هوشمند شبکههای اجتماعی: نهادهای امنیتی و رسانهای باید سامانههای هوشمندی برای شناسایی و تحلیل شایعات طراحی کنند تا منبع، زمان انتشار و الگوی گسترش آنها را شناسایی و خنثی کنند. همکاری با پلتفرمهای بزرگ نیز در کاهش دامنه پخش شایعه ضروری است.
3. آموزش سواد رسانهای به شهروندان: یکی از مهمترین راهکارهای بلندمدت، تقویت سواد رسانهای جامعه است. شهروندان باید بیاموزند چگونه اطلاعات را ارزیابی، منابع را تشخیص، و از بازنشر بیرویه شایعات پرهیز کنند.
4. استفاده از روایت جایگزین: بهترین پاسخ به شایعه، نه فقط تکذیب، بلکه ساختن روایت معتبر و اقناعکننده است. این روایت باید بهگونهای طراحی شود که اعتماد مخاطب را جلب کرده و نیاز روانی او برای درک ماجرا را پاسخ دهد.
شایعه، مانند مینهای عملنکردهای است که در زمین پس از جنگ پنهان شدهاند. ممکن است دیر منفجر شوند، اما همچنان مرگبارند. هر جنگ نظامی، اگرچه با سکوت توپخانه پایان مییابد، اما آغازگر جنگی دیگر در ذهنها و دلهاست؛ جنگی که ابزارش نه سلاح، که «کلمه» است. شناخت شایعه بهعنوان ابزاری جدی در جنگ روانی، نه فقط وظیفه نهادهای امنیتی و رسانهای، بلکه مسئولیتی همگانی است. تنها با هوشیاری عمومی، رسانههای مسئول و اطلاعرسانی بهموقع و دقیق است که میتوان در برابر این طوفان بیصدا ایستاد و مانع از آن شد که دشمن از زبان خود ما، علیه ما استفاده کند.