نورنیوز-گروه فرهنگی: منظور از قوم تُبّع، گروهی از مردم یمن هستند؛ زیرا تبع و تبابعه لقبی برای گروهی از پادشاهان یمن است. قرآن سرنوشت این گروه را که به خاطر گناهکاری و تکذیب پیامبران به عذاب الهی گرفتار شده اند به عنوان عبرت مسلمانان نقل می کند.
قوم تُبّع در قرآن
در قرآن دو بار به این قوم اشاره شده است:
*«أَ هُمْ خَیرْ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ أَهْلَکنَاهُمْ إِنهَّمْ کاَنُواْ مجُرِمِین»
(آیه 37 سوره دخان)
«آیا آنان بهترند یا قوم «تبّع» و کسانی که پیش از آنها بودند؟! آنان را هلاک کردیم، آنها قومی گناهکار بودند».
* «وَ أَصحْابُ الْأَیکةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ کلُ کذَّبَ الرُّسُلَ فحَقَّ وَعِید»(آیه 14 سوره ق)
«و اصحاب الایکه» [قوم شعیب] و قوم تبّع، که هر یک از آنها فرستادگان الهی را تکذیب کردند و وعده عذاب درباره آنان تحقّق یافت».
از این آیات معلوم می شود که قوم تبع که از مردم مکه در ثروت و قدرت و ... بالاتر بودند، مردمی طاغی و گنهکار بودند که پیامبران الهی را تکذیب می کردند و سرانجام آنان به عذاب الهی گرفتار شدند.
تُبّع چه کسانی بودند؟
در تفسیر مجمع البیان آمده است: نام این تبّع «اسعد ابو کرب» بوده است. سهل بن سعد از پیامبر اکرم (ص) روایت می کند که فرمودند: تبّع را نفرین نکنید، زیرا تبع اسلام آورده است. و کعب می گوید: تبّع مردى صالح بوده است، خداوند او را مذمت نکرده است، بلکه خداوند قوم او را مذمّت کرده است.
در تفسیر برهان نیز چند حدیث در همین مضمون منقول است. در «کمال الدین» شیخ صدوق ص ۱۶۹ باب ۱۱ سه حدیث در مدح تبّع آمده از جمله از ابن عباس که گفت کار تبّع بر شما مشتبه نشود او مُسْلم بود.
در تواریخ آمده: "تبّع" در قرن پنجم میلادی به سوی مکه لشکر کشی میکند تا خانۀ خدا را خراب کند ولی به بیماری سختی مبتلا میشود، پزشکان چاره و درمان او را، انصراف از سوء قصدش به کعبه میبینند، چون منصرف میشود، بهبودی مییابد و کعبه را محترم میدارد و برای نخستین بار بر آن پرده یا پیراهن میپوشاند. او مدت یکماه هر روز صد شتر را نحر میکرد و با گوشت آن مردم را اطعام می کرد. بعد از مدتی، رو به جانب مدینه نهاد و اقوامی از مردم یمن بنام «غسان» را در آنجا اسکان داد، آنها کسانی بودند که بعدها در زمان پیامبر اکرم (ص) هستههای اولیه انصار را تشکیل دادند. اکنون در مکه نیز محلی است که آن را «دارالتّبابعه» میگویند.
در برخی منابع آمده است تُبع (اسعد ابوکرب) در یکى از سفرهاى کشورگشایى خود، براى فتح مدینه، نزدیک مدینه آمد، و مدینه را محاصره کرد، براى علماى یهود پیام فرستاد که من سرزمین مدینه را ویران مى کنم، تا هیچ یهودى در آن نماند و فقط آیین عرب در آنجا حاکم شود. اعلم علماى یهود به نام شامول در آن جا بود گفت: اى پادشاه! اینجا شهرى است که هجرتگاه پیامبرى از دودمان اسماعیل است که در مکه متولد مى شود. سپس بخشى از اوصاف پیامبر اسلام (ص) را بر شمرد. تُبع گویا سابقه ذهنى در این باره داشت، گفت: بنابر این من از تخریب این شهر صرف نظر مى کنم. اسعد به بعضى از قبیله اوس و خزرج که در کنارش بودند فرمان داد که در این شهر بمانید و هنگامى که پیامبر موعود، خروج کرد او را یارى کنید، و فرزندان خود را به این موضوع سفارش نمایید، و حتى در ضمن نامه اى به آنها، ایمان خود نسبت به آن پیامبر موعود را اعلام کرد.
نورنیوز