نورنیوز-گروه سیاسی: در چند هفته اخیر و پس از تحویل گرفتن قدرت در آمریکا به وسیله دونالد ترامپ، پیغام های متعددی میان ایران و آمریکا رد و بدل شده است و طبق برخی گزارش ها، جسته گریخته افراد نزدیک به ترامپ تلاش کرده اند با افراد نزدیک به دولت ایران تماس هایی برقرار کنند.
طبق گزارش ها، برخی خواسته های تیم ترامپ به گونه ای بود که مطمئن بودند، ایران آنها را نخواهد پذیرفت؛ خواسته هایی مانند توقف کامل برنامه هسته ای یا دفاعی ایران از تحقیق، توسعه و تولید موشک و پهپاد گرفته تا توقف ارتباط ایران با متحدانش در منطقه، خواسته هایی هستند که هیچ منطقی وجود ندارد جمهوری اسلامی ایران بخواهد آنها را بپذیرد.
پشت پرده تهدیدات محور عبری-عربی-غربی قرار داشت تا در ایران «ترس سیاسی» ایجاد کنند و از حقوق هستهای خود عقب نشینی کنیم
در این راستا رئیسجمهور آمریکا در مصاحبه با شبکه فاکس بیزینس ادعا کرد میخواهد بر سر توافق هستهای با ایران مذاکره کند و حتی نامهای به مقام های ارشد کشورمان ارسال کرده است.
ابوالفضل بهشتی، عضو اتاق فکر اتحادیه اروپا به بررسی تحرکات اخیر دولت ترامپ و رمزگشایی از اهداف پشت پرده ادعای ارسال نامه به مقام های ارشد ایران پرداخت که مشروح آن در زیر بیان می شود.
به تازگی شاهد برخی اقدامات تحریک آمیز دولت ترامپ در بحث پرونده هسته ای هستیم که البته تهدیدات اینچنینی سابقه تاریخی دارد. هدف از چنین تهدیداتی چیست؟
ایران با داشتن جغرافیای سیاسی بیمانند، طبعاً دشمنان زیادی دارد. در پرونده هستهای تاکنون سه مرحله را گذراندهایم؛ دوره نخست، در دولت اصلاحات بود که شاهد پیشرفتهایی در زمینه هستهای بودیم، ولی همان زمان نیز ایران مورد تهدید هسته ای دشمنان و غرب قرار داشت و آنها ایران را به حملات به تأسیسات هستهای تهدید کردند.
پشت پرده این تهدیدات محور عبری-عربی-غربی قرار داشت تا در ایران «ترس سیاسی» ایجاد کنند و از حقوق هستهای خود عقب نشینی کنیم. هدف غرب همواره این بود ایران به کشوری همچون اوکراین امروز تبدیل شود که از خود ارادهای نداشته و در سلطه غرب باشد. دولت اصلاحات در برابر تهدید غرب عقب نشینی کرد و شاهد خوشحالی و پررویی آنها در کسب امتیازات بیشتر بودیم. تهدید هسته غرب همچنان ادامه دارد و در دولت چهاردهم به شکل دیگر خود را نشان داده است
چرا در بحث ترس سیاسی از سرنوشت حکومت لیبی به عنوان هشدار برای ایران و مذاکره با آمریکا یاد می شود؟
این موضوع ریشه در «مدل سازی سیاسی» برای ترساندن ایران از سرنوشت حکومت لیبی دارد. معمر قذافی دچار غرور کاذب شده بود و با حمایتهای غرب پول نفت زیادی دریافت کرد و اعتبار پوشالی داشت. غربیها و سرویسهای اطلاعاتی موساد، سیا، فرانسه و ... برای این کشور حلبی آباد تأسیسات هستهای ساختند و چندین میلیارد به قذافی دادند تا وی دچار غرور کاذب شود و فکر کند در جهان کارهای است.
هدف این بود که بعد از تجهیز لیبی به تأسیسات هستهای، وی را عامل خطرناکی در جهان معرفی کنند که توانسته به سلاح اتمی دست یابد و به این وسیله باید تأسیسات هستهای اش نابود و خودش از حکومت ساقط شود. پشت پرده ماجرا این بود حکومت لیبی درنهایت ساقط شود و اکنون شاهدیم لیبی چندین تکه شده و دچار بحران شدید سیاسی-اقتصادی است، دولت مشخصی ندارد، غربیها با نقشهای که کشیدند به هدفشان دست یافتند و اکنون هر کشوری اراده کند نفت لیبی را غارت میکند.
در زمینه ایران، مدل سازی سیاسی اینگونه است، اگر میخواهید نظام سیاسی ایران ساقط شود باید طرحی مدل لیبی را در این کشور اجرا کرد. در این راستا ابتدا به ایران پیشنهاد همکاری هستهای میدهند و سپس تهران را به داشتن سلاح اتمی متهم میکنند تا به این بهانه به تأسیسات هستهای حمله شود. لیبی بهانهای شد برای اینکه به ایران هشدار داده شود، اگر به تهدیدات غرب پاسخ ندهند سرنوشت قذافی در پیش روست.
ولی همواره شاهد مقاومت نظام جمهوری اسلامی برابر تهدیدات غرب بوده ایم.
بله. جمهوری اسلامی ایران همواره برابر تهدیدات غرب ایستادگی کرده است و همین موضوع باعث شده غربیها به فکر تهدیدات هستهای باشند. محور عبری-عربی-غربی خوب میداند ایران قدرتمند به غرب باج نمیدهد و مقاومت برابر قلدری در ذهنشان حک شده است.
چرا در دولت «تدبیر و امید» فضا به سمت توافق برجام رفت؟ آیا تهدید غرب علیه دولتمردان ایران کارساز بود؟
مرحله دوم پرونده هستهای ایران «برجام نافرجام» بود. در این مرحله که دولت یازدهم و دوازدهم روی کار بود، همچون دولت اصلاحات ایران را بازی دادند و اثبات شد به هیچ وجه نمیشود به آمریکا اعتماد کرد و اعتماد به آمریکا مساوی با اعتماد به گرگ است.
در این دوره بیشتر از گذشته تحریم سیاسی و اقتصادی شدیم و متأسفانه ترس دیپلماسی باعث شد دولت وقت به چنین توافقی روی بیاورد. توانمندی هستهای که میتوانست به ایران آرامش نظامی، اقتصادی و سیاسی دهد را به چالشی داخلی تبدیل کردند و فرصت طلایی هستهای شدن ایران به تهدید تاریخی تبدیل شد.
چگونه می توان از توافق بی حاصل برجام عبرت گرفت؟
بهتر است بگوییم باید از ترس دیپلماسی عبرت گرفت. در مرحله سوم پرونده هستهای ایران، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا که در ایران تفکر همان دولت مرحله دوم پرونده هستهای را بر سر کار میبیند، به خود جرئت داد موضوع ارسال نامه به مقامهای ارشد کشور را مطرح کند.
مرحله دوم پرونده هستهای ایران «برجام نافرجام» بود. در این مرحله که دولت یازدهم و دوازدهم روی کار بود، همچون دولت اصلاحات ایران را بازی دادند و اثبات شد به هیچ وجه نمیشود به آمریکا اعتماد کرد
هدف از این اقدام ترساندن ایران از عواقب نپیوستن به هرگونه توافق با آمریکاست. غربیها و اروپاییها تلاش کردند از ترامپ شاکله فردی قلدر بسازند که از پس آن تحقیر ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین را شاهد بودیم تا وانمود کنند کسی نمیتواند برابر قلدر جهان مقاومت کند. هدف انگاره ترس دیپلماسی است تا با مواضع ضد و نقیضش بخواهد هر آنچه انجام میدهد، بر زمان بیاورد.
قلدرنمایی نوعی مدل سازی ترس از ترامپ است تا کشورمان در برابر تهدیدات رئیس جمهور آمریکا عقب نشینی و ادعاهایش را درباره هدف قرار دادن تأسیسات حساس ایران باور کنند. خوشبختانه ماجرایی که برای زلنسکی در کاخ سفید به وجود آمد، مصداق عینی «عدو شود سبب خیر» بود و درس عبرت بزرگی برای ایران شد که هرگز نمیتوان به وعدههای قلدری همچون آمریکا و غرب اعتماد کرد.
شاهدیم از بعد ماجرای تحقیر زلنسکی نوعی دعوای زرگری میان اروپا و آمریکا به وجود آمده است تا مجدد در پشت پرده آمریکا را نزد ایران قلدر جا بزنند.
در روزهای اخیر جمهوری اسلامی در پاسخ به تهدیدات رژیم صهیونیستی اقدام به برگزاری چندین مانور نظامی کرد. نقش قدرت نظامی ایران را در بازدارندگی هسته ای چگونه ارزیابی می کنید؟
جمهوری اسلامی ایران در اوج قدرت نظامی قرار دارد. توانمندی نظامی ایران اکنون به نقطه برگشت ناپذیر خود رسیده است و همه مسئولان وظیفه دارند این مسیر با عزت را با قدرت ادامه دهند، زیرا هیچ گاه در تاریخ تا این حد توانمندی نظامی باعث عزت و نوعی مصونیت کشور در برابر تهدیدات نبوده است.
غربیها به خوبی از اهمیت توانمندی نظامی ایران آگاه هستند و تلاش و هزینه های میلیاردی آنها برای ضربه زدن یا اختلال در روند هستهای شدن ایران با وجود تحریمها هیچ نتیجهای نداشته است. آنها حتی برای جلوگیری از هستهای شدن کشورمان دانشمندان هستهای ما را ترور کردند و این نشان میدهد توانمندی هستهای تا چه حد برای جمهوری اسلامی مهم و بازدارنده و البته برای غرب مایه نگرانی و تهدید است.
توانمندی هستهای ایران برای امنیت ملی و منطقهای اهمیت زیادی دارد و مایه آسایش و آرامش همسایگان ایران خواهد بود. تاریخ نشان داده است هرگاه ایران در بحث هستهای توانمند شد، به جهان و منطقه کمک کرد و همین موضوع مایه نگرانی غربیهاست.
دشمنان ایران برای مقابله با توانمندیهای جمهوری اسلامی حتی به عناصر ضد انقلاب و رسانههای معاند فارسی زبان متوسل شدند و هزینه کردند تا در کشورمان فتنه و آشوب به پا کنند، ولی ذرهای از عزم ملی برای توانمندسازی نظامی و هستهای ایران کاسته نشد و اکنون در اوج قدرت قرار دارد.
چرا ترامپ ادعای ارسال نامه را مطرح کرد؟
رئیس جمهور آمریکا با طرح ادعای ارسال نامه به مقامهای ارشد ایران در عمل میخواهد قلدری کند و بگوید، «یا حرف من، یا حرف تو». یا باید ایران از توانمندی هستهای اش دست بکشد و ناظران هستهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را آزادانه اجازه دهد هر کاری خواستند در مراکز هستهای ایران انجام دهند یا اینکه از ابزارهای خود استفاده کند.
هدف ترامپ همان ایجاد ترس دیپلماسی در دولتمردان ایران است. جمهوری اسلامی تاکنون در برابر تهدیدات ترامپ مقاومت کرده و این مقاومت بینظیر بوده است؛ این را من نمیگویم، بلکه اظهارات مقامهای اروپایی است که به نوعی جهتگیری خاصی نسبت به ایران ندارند یا حتی از دوستان ایران هستند. آنها ایستادگی دولت و ملت ایران را برابر زورگویی غرب و آمریکا تحسین میکنند.
مردم جهان اعتقاد دارند توانمندی نظامی ایران برای خودش و منطقه آرامش بخش و صلح ساز است و باید گفت، این توانمندی اکنون به نقطه برگشت ناپذیر رسیده است.
نامه ادعایی ترامپ می تواند سطح بازدارندگی هسته ای ایران را افزایش دهد و شاهد تغییر دکترین هسته ای کشور باشیم؟
پاسخ احتمالی به نامه تهدیدآمیز و گستاخانه ترامپ میتواند تغییر دکترین هسته ای ایران و حتی برگزاری رزمایش بزرگ نظامی در منطقه باشد. نباید به هیاهو و فضاسازی چند کشور غربی توجه کرد؛ در جهان بسیاری از ملتها توانمندی هستهای و نظامی ایران را تحسین و ستایش میکنند. ما در لحظه تاریخی قرار داریم؛ یا باید عقب نشینی کرد و تحت تأثیر عوامل خودفروخته داخلی وابسته به غرب تسلیم شد، یا اینکه قاطعانه به ترامپ قلدر پاسخ داد که جمهوری اسلامی هیچ ابایی از نشان دادن قدرت خود به آمریکا ندارد و میتواند هر لحظه اراده کند، دکترین هسته ایاش را تغییر دهد.
جمهوری اسلامی تاکنون در برابر تهدیدات ترامپ مقاومت کرده و این مقاومت بینظیر بوده است؛ این را من نمیگویم، بلکه اظهارات مقامهای اروپایی است
معتقدم با چنین اقدامی برخلاف فضاسازی معاندان، جهان لب به تحسین قدرت ایران خواهد گشود. غربیها از ترامپ قدرت پوشالی ساختند و نباید در برابر چنین توهمی تسلیم شد، زیر آیندگان و جهانیان ایران در اوج قدرت را نخواهند بخشید. نیاز داریم بیاعتمادی به غرب و آمریکای ترامپ را با به رخ کشیدن توانمندی نظامی خود در برابر تهدیدات رئیس جمهور آمریکا اثبات کنیم.
قدرت نمایی ایران برابر آمریکا چه تأثیری در تحولات منطقه و جهان خواهد داشت؟
به چالش کشیدن آمریکا با عرضه و رونمایی از توانمندیهای نظامی و هستهای ایران علاوه بر نشان دادن قدرت جمهوری اسلامی، باعث میشود قدرت های جهان برای امضای قرارداد نظامی پشت درهای ایران صف بکشند و کسی به تهدیدات آمریکای ترامپ توجهی نکند. غربیها میدانند و حتی اعتراف میکنند ایران بهشت سرمایهگذاری است و اگر توانمندی نظامیاش برابر آمریکا تثبیت شود، شاهد گسیل شرکتهای بزرگ اقتصادی و نظامی برای بستن قرارداد با جمهوری اسلامی خواهیم بود.
با توجه به دعوای زرگری اروپا با آمریکا، غربیها به توافق با ایران نیاز دارند و این توافق در سایه قدرت نمایی ایران حاصل میشود. ایران باید از گذشته درس عبرت بگیرد و بحث هستهای را به فرصت تبدیل کند تا بتواند قدرت اقتصادی برای منطقه و جهان شود. توانمندی نظامی و سرآمد بودن در مباحث هستهای به ایران قدرت تقابل با تهدیدات میدهد و این فرصتی بزرگ برای جمهوری اسلامی است تا بتواند تحریمها را بیاثر کند.
اگر روسیه قدرت دارد و اگر ولادیمیر پوتین کشورش را ابرقدرت جهان کرده به دلیل داشتن توانمندی هستهای است؛ درغیر این صورت آمریکا تمایلی به روابط با روسیه ندارد. ایران اکنون فرصت طلایی دارد در برابر تهدید آمریکا نقش محوری و اصلی خود را در منطقه و حتی جهان بازیابی و تثبیت کند.
بیتردید هرگونه تهدید ایران نه تنها موجب اختلاف داخلی، بلکه باعث همبستگی ملی برابر آمریکا میشود و نباید به فضاسازی رسانههای معاند در این زمینه توجه کرد. همبستگی ملی ایران باعث میشود آمریکا و غرب دست به تحرکات دیوانه وار نزنند و این گونه موارد ازجمله نامه ترامپ در حد تهدید باقی میماند.
راهبرد معاصر