نورنیوز-گروه اقتصادی: هوش مصنوعی با سرعتی بیسابقه در حال گسترش است و بسیاری از دولتها، شرکتهای فناوری و سرمایهگذاران، آن را نیرویی برای ایجاد جهش اقتصادی در نظر میگیرند. اما آیا این فناوری واقعاً میتواند رشد پایدار اقتصادی ایجاد کند؟ اگرچه هوش مصنوعی برخی از فرآیندهای تولید و خدمات را کارآمدتر کرده و هزینههای عملیاتی را کاهش میدهد، اما شواهد نشان میدهد که تأثیر آن بر تولید ناخالص داخلی (GDP) محدود خواهد بود. تجربه فناوریهای پیشین، از اینترنت گرفته تا یادگیری ماشینی، نشان داده که انتظارات اولیه از رشد بهرهوری اقتصادی، اغلب فراتر از واقعیت بوده است.
در دهه ۱۹۶۰، رایانهها بهعنوان ابزاری قدرتمند معرفی شدند که میتوانستند بسیاری از مشاغل را حذف کنند. اما این تحول در عمل موجب افزایش نرخ بیکاری نشد، بلکه شکل و ماهیت مشاغل را تغییر داد. دههها بعد، انقلاب دیجیتال با ظهور اینترنت، دادههای بزرگ و یادگیری ماشینی ادامه یافت، اما تأثیر آنها بر رشد اقتصادی کمتر از حد انتظار بود. بسیاری از شرکتها از این فناوریها برای بهبود کارایی خود استفاده کردند، اما این پیشرفتها عمدتاً به افزایش رقابت در بازارها منجر شد، نه رشد چشمگیر در تولید ناخالص داخلی. امروز نیز همین سؤال درباره هوش مصنوعی مطرح است؛ آیا این فناوری صرفاً رقابت میان شرکتها را افزایش میدهد، یا واقعاً میتواند موتور رشد اقتصادی باشد؟
رقابت بیشتر، رشد کمتر
در بسیاری از صنایع، توسعه هوش مصنوعی بیشتر بهعنوان ابزاری برای افزایش بهرهوری داخلی و کاهش هزینهها استفاده شده است، نه خلق ارزش اقتصادی جدید. برای مثال، در حوزه خدمات مالی، الگوریتمهای هوش مصنوعی تحلیل دادهها را سرعت بخشیدهاند و هزینههای عملیاتی بانکها و مؤسسات مالی را کاهش دادهاند. اما این تغییرات لزوماً به افزایش کل ثروت در اقتصاد منجر نشده است، بلکه صرفاً مزیت رقابتی میان شرکتهای مالی را تغییر داده است.
این الگو در بخشهای دیگر نیز دیده میشود. شرکتهای تبلیغاتی از هوش مصنوعی برای ایجاد کمپینهای هدفمندتر استفاده میکنند، اما اگر همه شرکتها از همان فناوری بهره بگیرند، تأثیر کلی آن بر رشد اقتصادی نزدیک به صفر خواهد بود. در نتیجه، بسیاری از بخشهای اقتصادی که از هوش مصنوعی استفاده میکنند، صرفاً در حال توزیع مزیتهای رقابتی میان خود هستند، بدون اینکه تأثیر چشمگیری بر اقتصاد کلان داشته باشند.
محدودیتهای رشد ناشی از هوش مصنوعی
یکی از اصلیترین دلایلی که هوش مصنوعی نمیتواند جهش اقتصادی ایجاد کند، ماهیت رشد اندازهگیریشده در اقتصاد است. تولید ناخالص داخلی عمدتاً بر پایه تولید کالاها و خدمات فیزیکی سنجیده میشود، اما بسیاری از خدمات دیجیتالی که توسط هوش مصنوعی ارائه میشوند، مستقیماً در محاسبات GDP منعکس نمیشوند. برای مثال، موتورهای جستجوی اینترنتی و ابزارهای رایگان مبتنی بر هوش مصنوعی، زندگی کاربران را تسهیل میکنند، اما از آنجایی که کاربران برای استفاده از آنها هزینهای پرداخت نمیکنند، این خدمات تأثیر اندکی بر تولید ناخالص داخلی دارند.
حتی در حوزههایی که هوش مصنوعی به نوآوریهای بزرگی منجر میشود، مانند پزشکی، تأثیر اقتصادی آن ممکن است کمتر از حد انتظار باشد. فرض کنید که در سالهای آینده، هوش مصنوعی منجر به کشف دارویی شود که طول عمر انسان را به ۱۰۰ سال افزایش دهد. اگر این دارو در کارخانههای تمامخودکار با هزینه اندک تولید شود، ممکن است از نظر رفاه اجتماعی یک تحول عظیم باشد، اما از نظر اقتصادی، رشد چندانی ایجاد نخواهد کرد.
پیامدهای منفی و چالشهای جدید
علاوه بر محدودیتهای رشد اقتصادی، هوش مصنوعی چالشهای جدیدی را نیز به همراه دارد. یکی از بزرگترین مشکلات، افزایش انتشار اطلاعات جعلی (دیپفیک) و تبلیغات فریبنده است که میتواند باعث بیاعتمادی عمومی و بیثباتی اجتماعی شود. همچنین، هوش مصنوعی میتواند برخی از مشاغل را بهشدت تحت تأثیر قرار دهد. اگرچه در گذشته نیز اتوماسیون موجب تغییر در ماهیت مشاغل شده است، اما مقیاس و سرعت تغییرات ناشی از هوش مصنوعی ممکن است بسیار گستردهتر باشد.
یکی دیگر از پیامدهای منفی، قطبیتر شدن فضای سیاسی و اجتماعی است. الگوریتمهای هوش مصنوعی در رسانههای اجتماعی، تمایل دارند که محتوای بحثبرانگیزتر را تقویت کنند، زیرا این محتوا تعامل بیشتری ایجاد میکند. این امر میتواند موجب تشدید اختلافات سیاسی و کاهش انسجام اجتماعی شود.
هوش مصنوعی تحولآفرین اما نه معجزهگر
هوش مصنوعی بدون شک یکی از مهمترین پیشرفتهای فناورانه قرن بیستویکم است. این فناوری زندگی روزمره را متحول کرده و در بسیاری از صنایع موجب افزایش بهرهوری شده است. اما انتظار اینکه هوش مصنوعی بتواند بهتنهایی موجب جهش پایدار اقتصادی شود، بیش از حد خوشبینانه به نظر میرسد.
بسیاری از مزایای هوش مصنوعی در رقابت میان شرکتها خنثی میشود، بدون اینکه تأثیر مستقیمی بر اقتصاد کلان داشته باشد. علاوه بر این، برخی از بزرگترین دستاوردهای این فناوری، مانند بهبود خدمات رایگان دیجیتالی، در محاسبات تولید ناخالص داخلی انعکاس نمییابند. از سوی دیگر، چالشهای ناشی از این فناوری، از جمله افزایش اطلاعات جعلی و کاهش امنیت شغلی، میتوانند هزینههایی را بر جامعه تحمیل کنند. بنابراین، در حالی که هوش مصنوعی میتواند تغییرات شگرفی ایجاد کند، اما جهش اقتصادی پایدار همچنان نیازمند فاکتورهایی فراتر از توسعه فناوری است.