نورنیوز-گروه سیاسی: اولین نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال جدید میلادی در روز ۱۳ اسفند ماه بار دیگر با همان الگوی آشنای فضاسازی رسانهای و اتهامزنیهای غرب برگزار شد. رسانههای خاص غربی با انتشار گزینشی بخشهایی از گزارش مدیرکل آژانس پیش از ارائه ریمی در نشست، در مسیر هموارسازی فشارهای سیاسی علیه ایران حرکت کردند. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، گزارشی ارائه داد که در ظاهر فنی اما در عمل همسو با سیاستهای غرب بود. این سناریوی تکراری، بار دیگر نشان داد که فرآیندهای مرتبط با پرونده هستهای ایران، نه بر مبنای حقوقی و فنی، بلکه به عنوان ابزاری برای اعمال فشارهای سیاسی علیه تهران به کار گرفته میشود.
الگوی تکراری فشار علیه ایران
سخنرانیهای نمایندگان آمریکا و اتحادیه اروپا در نشست شورای حکام نماد روشنی از استراتژی خصمانه غرب و اصرار دوباره بر فشارهای رسانهای و دیپلماتیک گذشته بود. در بیانیه اتحادیه اروپا، بار دیگر ایران به «نقض تعهدات» متهم شد، در حالی که این کشورها هیچ اشارهای به خروج آمریکا از برجام و خلف وعدههای اروپا نکردند. مقامات غربی با تمرکز بر پروتکل الحاقی و غنیسازی اورانیوم در ایران، سعی داشتند یک فضای بحرانی ساختگی ایجاد کنند، بدون اینکه مسئولیت خود را در نابودی توافق هستهای بپذیرند.
در این میان، نماینده آمریکا در وین نیز همان لحن تهدیدآمیز را ادامه داد و شرط احیای توافق هستهای را توقف فعالیتهای ایران اعلام کرد. این در حالی است که همین کشور، اولین ناقض برجام بود و نه تنها به تعهدات خود پایبند نماند، بلکه دیگران را نیز تحت فشار قرار داد تا از همکاری با ایران خودداری کنند.
آژانس، ابزار سیاسی یا نهاد فنی؟
گزارشهای اخیر آژانس و نحوه انتشار آنها در رسانههای غربی، بار دیگر نشان داد که این نهاد بینالمللی از بیطرفی لازم برخوردار نیست. اینکه گزارشهای حساس آژانس پیش از انتشار رسمی در رسانههای غربی دستبهدست میشود، خود نشانهای از سیاسی بودن این نهاد است. تشابه زیاد گزارشهای ضد ایرانی آژانس با بیانیههای کشورهای غربی، اثبات دیگری بر این مدعاست که آژانس در حال ایفای نقش یک ابزار فشار است، نه یک نهاد بیطرف علمی و فنی.
ایران در سالهای گذشته همکاری گستردهای با آژانس داشته و همواره مورد بیشترین بازرسیها قرار گرفته است. با این حال، آژانس هیچگاه نقش خود را در حفظ تعهدات طرفهای دیگر ایفا نکرده است. نهتنها تعهدات آژانس در زمینه کمک به توسعه فناوری صلحآمیز هستهای ایران عملی نشده، بلکه در برابر خرابکاریها و اقدامات غیرقانونی غرب و رژیم صهیونیستی علیه تاسیسات هستهای ایران نیز سکوت کرده است.
بیانیههای بیاثر؛ پژواک صدایی در خلأ
اروپاییها با انتشار بیانیهای دیگر علیه ایران تلاش کردند چهرهای مقتدر و تأثیرگذار از خود به نمایش بگذارند، اما حقیقت آن است که این بیانیهها نه تغییری در واقعیتهای میدانی ایجاد میکند و نه میتواند مسیر تحولات را دگرگون سازد. آنچه در پس این مواضع دیده میشود، بیشتر نوعی رفتار نمایشی و فرار از مسئولیت است؛ گویی که اتحادیه اروپا در غبار تناقضات خود گرفتار آمده و برای جبران این ضعف، هر از گاهی متوسل به زبان تهدید و هشدار میشود.
در دل این بیانیهها، عباراتی پرطمطراق و تهدیدآمیز به چشم میخورد، اما مخاطب آگاه بهخوبی میداند که این واژهها چیزی بیش از کلماتی بر روی کاغذ نیستند. این تکرار ملالآور، درواقع نوعی سرپوش بر ناتوانی اروپا در پیشبرد سیاستهای مستقل است؛ اروپایی که در مواجهه با آمریکا، توان ایستادگی ندارد و در برابر فشارهای داخلی و بینالمللی نیز نمیتواند یک موضع واحد و شفاف اتخاذ کند.
اروپا از ایران میخواهد که به اجرای پروتکل الحاقی بازگردد، درحالیکه خود چشم بر بدعهدیهای مکرر واشنگتن و نقض تعهدات برجامی بسته است. درخواست جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای در حالی مطرح میشود که غرب سالها از سلاحهای کشتارجمعی اسرائیل چشمپوشی کرده و درباره توسعه زرادخانههای هستهای قدرتهای بزرگ سکوت اختیار کرده است.
این بیانیههای بیاثر، پژواکی در خلأ است؛ پژواکی که شاید برای سیاستمداران اروپایی رضایتبخش باشد، اما نه مسیر برنامه هستهای ایران را تغییر میدهد و نه تأثیری بر معادلات کلان دیپلماتیک دارد. جهان امروز دیگر به صدای تکراری تهدیدها و هشدارهای توخالی گوش نمیسپارد و تاریخ بارها نشان داده است که هیاهوی سیاسی، نمیتواند جایگزین دیپلماسی واقعی شود.
سیاست هستهای غرب؛ دوگانگی آشکار
غربیها و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در حالی نگران فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران هستند که هیچ حساسیتی نسبت به زرادخانههای هستهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی ندارند. اخیراً امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، پیشنهاد ایجاد یک چتر هستهای برای اروپا را مطرح کرده است، اما نه آژانس و نه اروپا این تهدید را جدی نمیگیرند.
این استانداردهای دوگانه، بار دیگر نشان میدهد که موضوع پرونده هستهای ایران، نه به دلایل فنی، بلکه به عنوان ابزاری برای حفظ سلطه غرب بر نظم بینالمللی مورد استفاده قرار میگیرد. در همین حال، ایران تأکید کرده است که سیاستهای خود را نه بر اساس فشارهای خارجی، بلکه بر اساس منافع ملی و اصول توافقات بینالمللی ادامه خواهد داد.
ایران در مسیر مقاومت و تعامل
غربیها همچنان در توهم بهرهگیری از ابزار فشار برای مذاکره با ایران هستند، در حالی که ایران بارها اعلام کرده است که مذاکره تحت فشار را نمیپذیرد و مسیر تعاملات جهانی خود را بر اساس همکاریهای راهبردی و چندجانبه تعریف کرده است.
امروز، نظم نوین جهانی دیگر به غرب محدود نمیشود و کشورهای جدیدی به عنوان بازیگران اصلی وارد میدان شدهاند. ایران نیز با تقویت همکاریهای منطقهای و بینالمللی، مسیر خنثیسازی تحریمها را در پیش گرفته است. در چنین شرایطی، اروپاییها باید درک کنند که با بیانیهخوانی و تهدید، نمیتوانند سیاستهای خود را به دیگران تحمیل کنند.
غرب با سیاستهای دوگانه، دروغپراکنی و ایجاد فضاسازی رسانهای، تلاش دارد ایران را تحت فشار قرار دهد، اما واقعیتهای میدانی نشان میدهد که این راهبرد دیگر کارایی ندارد. نه اروپا و نه آمریکا، نمیتوانند با این روشها ایران را به تسلیم وادار کنند. غرب باید بپذیرد که نظم جهانی تغییر کرده است و تکرار سناریوهای شکستخورده علیه ایران، تنها موجب افول جایگاه خودشان خواهد شد. در این میان، ایران با ادامه برنامه صلحآمیز هستهای خود و مقاومت در برابر فشارهای ناعادلانه، ثابت کرده است که بدون تاثیر پذیری از فشارها به مسیر قانونی خود برای تامین منافع ملی ادامه خواهد داد.
نورنیوز