نورنیوز - گروه بینالملل: در عرصه ژئوپلیتیک، ممکن است ایران چشمانداز روشنی برای دریافت تسلیحات پیشرفته از روسیه نداشته باشد. با این حال، با توجه به تغییر آشکار در روابط آمریکا و روسیه، پوتین شاید بتواند نقشی سازنده در بازگرداندن مذاکرات هستهای به مسیر اصلی ایفا کند. اندرو کوریبکو، تحلیلگر سیاسی آمریکایی ساکن مسکو، مصالحه کنونی میان ترامپ و پوتین را بهعنوان گامی به سوی «تنشزدایی جدید» توصیف میکند؛ وضعیتی که در آن هر دو طرف انگیزه دارند تا درباره موضوعات گستردهای، از جمله مسائل مرتبط با ایران، گفتوگو کنند.
کوریبکو در گفتوگو با نیوزویک اظهار داشت: «موضوع هستهای ایران برای هر دو کشور اهمیت دارد، اما از زوایای متفاوت. روسیه نگران واکنش احتمالی آمریکا و اسرائیل در صورت شکست مذاکرات هستهای است، زیرا این امر میتواند مرزهای جنوبیاش را بیثبات کند. در مقابل، ایالات متحده از احتمال توسعه سلاحهای هستهای توسط ایران ابراز نگرانی میکند. اگر این دو به توافقی صلحآمیز در اوکراین دست یابند، بهویژه توافقی که به همکاری استراتژیک در حوزههایی مانند گاز قطب شمال یا مواد معدنی کمیاب منجر شود، هر یک از آنها انگیزهای برای کمک به دیگری در حل دیپلماتیک مسئله هستهای ایران خواهند داشت.»
او افزود: «در این راستا، روسیه میتواند تجربیات خود از تعامل با دولت دوم ترامپ، که رویکردی کاملاً متفاوت با دولت پیشین دارد، با ایران به اشتراک بگذارد. با توجه به اعتماد موجود میان روسیه و ایران در سطح ملی و رهبری، و نیز احتمال حل مسالمتآمیز بحران اوکراین تا آن زمان که به «تنشزدایی جدید» بین روسیه و آمریکا منجر شود، ایران ممکن است از این پیشنهاد استقبال کند.»
از سوی دیگر، مسعود پزشکیان، رئیسجمهور اصلاحطلب ایران که سال گذشته با وعده بهبود اقتصاد بحرانزده کشور به قدرت رسید، میتواند زمینهساز مذاکرات ایران و آمریکا شود. با این حال، [حضرت آیتالله] خامنهای، که پس از خروج ناگهانی ترامپ از برجام در هفت سال پیش همچنان نسبت به توافق جدید تردید دارد، تصمیمگیرنده نهایی در چنین مسائل کلان سیاست خارجی است. در این میان، موضع مسکو میتواند تأثیرگذار باشد، بهویژه که عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، روز سهشنبه از رایزنیهای مستمر با چین و روسیه در این زمینه خبر داد.
چین نیز، با تکیه بر رشد اقتصادی، قدرت نظامی، نفوذ دیپلماتیک و توانمندیهای فناورانه خود، بهعنوان اصلیترین رقیب برای به چالش کشیدن جایگاه ابرقدرتی آمریکا شناخته میشود. ترامپ در دور دوم ریاستجمهوریاش، رویکردی عملگرایانهتر نسبت به چین نشان داده است، اما همزمان آماده است تا در یک رقابت ژئوپلیتیک گسترده، که پیامدهایی برای مسکو، تهران و دیگران دارد، موقعیت برتری برای آمریکا به دست آورد.
کوریبکو معتقد است: «هرچه مذاکرات چین و آمریکا طولانیتر شود و به رقابتی جهانی شبیه دوران پس از جنگ جهانی دوم بین شوروی و آمریکا منجر گردد، برای روسیه و ایران بهتر خواهد بود، مشروط بر اینکه آنها پیشتر به توافقهایی با ایالات متحده رسیده باشند. در این صورت، آنها میتوانند بین چین و آمریکا تعادل برقرار کنند.» این موضوع درباره هند نیز صدق میکند؛ کشوری که با وجود اختلافات مرزی، چین را شریک تجاری اصلی خود میداند، اما به ایالات متحده نزدیکتر است. این سه کشور میتوانند برای تقویت نفوذ جمعی خود همکاری کنند.
هند، ایران و روسیه در پروژههایی مانند کریدور ترانزیتی بینالمللی شمال-جنوب - یک مسیر ریلی میانقارهای با اهدافی بلندپروازانه اما چالشبرانگیز - تا حدی همکاری دارند. دهلینو بارها تحریمهای واشنگتن علیه مسکو و تهران را نادیده گرفته است. اگرچه هند به دنبال تقویت روابط با آمریکا است، اما بهعنوان قدرت روبهرشد جنوب آسیا، از اتحادهای نظامی پرهیز کرده و به مجموعهای متنوع از روابط منطقهای و جهانی، بهویژه مشارکت دیرینه با روسیه، پایبند مانده است.
به گفته کوریبکو، این وضعیت میتواند به ظهور یک «جنبش عدم تعهد جدید» منجر شود؛ مشابه مجمعی که در طول جنگ سرد قرن بیستم با ۱۲۰ عضو از هیچ طرفی جانبداری نکرد. او میگوید: «این جنبش میتواند به حفظ تعادل قدرت و نفوذ اقتصادی بین دو ابرقدرت کمک کند.»
کوریبکو در پایان اظهار داشت: «در این میان، روسیه، ایران و هند، بهعنوان شرکای چین که تا آن زمان توافقهایی با آمریکا نیز خواهند داشت (با این تفاوت که تمرکز هند بیشتر بر تجارت است تا مسائل ژئوپلیتیک و منابع)، در موقعیت برتری جهانی قرار خواهند گرفت. این امر میتواند نویدبخش «عصر طلایی» باشد که ترامپ به دنبال آن است.»