نورنیوز-گروه فرهنگی: کلمه «یونس» لفظ یونانی می باشد و به معنای کبوتر است.
ایشان از پیامبرانى است که ظاهراً بعد از حضرت موسى و هارون علیهماالسلام قدم به عرصه وجود گذاشت.
به گفته بعضی یونس علیه السلام در حدود ۸۲۵ سال قبل از میلاد، در سرزمین نینوا ظهور کرد. نینوا شهری در نزدیک موصل (در عراق کنونی) یا در اطراف کوفه در سمت کربلا بود. هم اکنون در نزدیک کوفه در کنار مسجد الحَمراء، قبری به نام مرقد یونس علیه السلام معروف است. گروهی از مورخان نیز مدفن حضرت یونس را در محل مأموریت خود در منطقه باستانی نینوا در شمال عراق میدانند.
حضرت یونس در قرآن
نام یونس چهار مرتبه در قرآن کریم در آیات زیر آمده است: سوره نساء، آیه ۱۶۳ • سوره انعام، آیه ۸۶ • سوره یونس، آیه ۹۸ • سوره صافات، آیه ۱۳۹. آن حضرت یکبار در سوره انبیاء آیه ۸۷ با وصف «ذوالنون»(صاحب ماهی یا همدم ماهی) آمده و یک بار هم به نام «صاحب الحوت»(صاحب ماهی) در سوره قلم آیه ۴۸ نامبرده شده است.
خداى تعالى در آیاتی یونس(ع) را ستایش کرده است. از جمله در سوره انبیاء، آیه ۸۸ او را از مؤمنین خوانده و در سوره قلم، آیه ۵۰ فرموده: او را "اجتباء" کرده است و "اجتباء" به این است که خداوند بنده اى را خالص براى خود کند. و نیز او را از صالحان خوانده و در سوره انعام، آیه ۸۷ در زمره انبیاء شمرده و فرموده: که او را بر عالمیان برترى داده و او و سایر انبیاء را به سوى صراط مستقیم هدایت کرده است.
قرآن کریم قسمتی از سرگذشت این پیامبر و قوم او را در سوره صافات (۱۴۸-۱۴۰) آورده است:
«و یونس از پیامبران بود، [یاد کن] هنگامى را که به سوى آن کشتى پر [از جمعیت و بار] گریخت، و با سرنشینان کشتى قرعه انداخت [و قرعه به نامش افتاد] و از مغلوب شدگان شد [و او را به دریا انداختند.] پس آن ماهى بزرگ او را بلعید، در حالى که سزاوار سرزنش بود. [و در شکم ماهى به تسبیح خدا مشغول شد که] اگر او از تسبیحکنندگان نبود، بى تردید تا روزى که مردم برانگیخته مى شوند در شکم ماهى مى ماند. پس او را در حالى که بیمار بود به زمینى خشک و بى گیاه افکندیم. و بر او بوته گیاهى از نوعى کدو رویاندیم، و او را به سوى [قومى] یکصد هزار نفر [ى] یا بیشتر فرستادیم. پس ایمان آوردند در نتیجه آنان را تا پایان عمرشان [از نعمت ها و مواهب خود] بهره مند کردیم.».
در سوره انبیاء چگونگی تسبیح گویى او در شکم ماهى بیان شده است که خداوند به سبب آن او را نجات داد:
«وَ ذَاالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ * فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکذلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ».و صاحب ماهی [حضرت یونس] را [یاد کن] زمانی که خشمناک [از میان قومش] رفت و گمان کرد که ما [زندگی را] بر او تنگ نخواهیم گرفت، پس در تاریکی ها [ی شب، زیر آب، و دل ماهی] ندا داد که معبودی جز تو نیست تو از هر عیب و نقصی منزّهی، همانا من از ستمکارانم.
و در سوره قلم متعرض ناله اندوهگین او در شکم ماهى شده و سپس بیرون شدنش و رسیدن به مقام اجتباء (برگزیدگی) را آورده است:
«باز تو برای حکم خدای خود صبر کن و مانند صاحب ماهی (یونس که از خشم در عذاب امت تعجیل کرد) مباش که (عاقبت پشیمان شد و در ظلمت زندان شکم ماهی افتاد و) به حال غم و اندوه (خدا را بر نجات خود) خواند. اگر رحمت و لطفی از سوی پروردگارش او را در نیافته بود، یقیناً نکوهش شده به صحرایی بی آب و گیاه افکنده می شد. پس پروردگارش او را برگزید و از شایستگان قرار داد».
و در سوره یونس از ایمان آوردن قومش و برطرف شدن عذاب از ایشان سخن گفته است:
«پس چرا هیچ شهری نبوده است که [اهلش] ایمان بیاورد تا ایمانشان به آنان سود دهد؟ مگر قوم یونس که وقتی ایمان آوردند، عذاب رسوایی را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم و آنان را تا پایان عمرشان [از الطاف و نعمت های خود] برخوردار نمودیم.»
خلاصه داستان
خلاصه آنچه از مجموع آیات قرآنى استفاده مى شود با کمک قرائن موجود در اطراف این داستان این است که: یونس علیه السلام یکى از پیامبران بوده که خدا وى را به سوى مردمى گسیل داشته که جمعیت بسیارى بوده اند، یعنى آمارشان از صد هزار نفر تجاوز مى کرده و آن قوم دعوت وى را اجابت نکردند و به غیر از تکذیب عکس العملى نشان ندادند تا آن که عذابى که یونس(ع) با آن تهدیدشان مى کرد فرارسید. و یونس(ع) خودش از میان قوم بیرون رفت. همین که عذاب نزدیک ایشان رسید و با چشم خود آن را دیدند، همگى به خدا ایمان آورده و توبه کردند خدا هم آن عذاب را که در دنیا خوارشان مى ساخت، از ایشان برداشت.
و اما یونس(ع) گویا متوجه نشده که قوم او ایمان آورده و توبه کرده اند، لذا دیگر به سوى ایشان برنگشت، در حالى که از آنان خشمگین و ناراحت بود. همچنان پیش رفت در نتیجه ظاهر حالش حال کسى بود که از خدا فرار مى کند و به عنوان قهر کردن از این که چرا خدا او را نزد این مردم خوار کرد دور مى شود و نیز در حالى مى رفت که گمان مى کرد دست ما به او نمى رسد، پس سوار کشتى پر از جمعیت شد و رفت. در بین راه نهنگى بر سر راه کشتى آمد، چاره اى ندیدند جز این که یک نفر را نزد آن بیندازند تا سرگرم خوردن او شود و از سر راه کشتى به کنارى رود. به این منظور قرعه انداختند و قرعه به نام یونس درآمد، او را در دریا انداختند، نهنگ او را بلعید و کشتى نجات یافت.
آنگاه خداى سبحان او را در شکم ماهى چند شبانه روز زنده نگه داشت و حفظ کرد. یونس(ع) فهمید که این جریان یک بلا و آزمایشى است که خدا وى را بدان مبتلا کرده و این مؤاخذه اى است از خدا در برابر رفتارى که او با قوم خود کرد، لذا از همان تاریکى شکم ماهى فریادش بلند شد به این که: «...لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ...». این ذکر، به ذکر یونسیه مشهور است.
خداى سبحان این ناله او را پاسخ گفت و به نهنگ دستور داد تا یونس را بالاى آب و کنار دریا بیفکند. نهنگ چنین کرد. یونس وقتى به زمین افتاد مریض بود. خداى تعالى بوته کدویى بالاى سرش رویانید تا بر او سایه بیفکند. پس همین که حالش جا آمد، خدا او را به سوى قومش فرستاد و قوم هم دعوت او را پذیرفتند و به وى ایمان آوردند. در نتیجه با این که اجلشان رسیده بود، خداوند تا یک مدت معین عمرشان داد.
چند درس آموزنده داستان یونس (ع)
1. باید در امور، به خصوص نفرین برای نابودی افراد، شتابزدگی نکرد، و تا احتمال هدایت وجود دارد، با کمال صبر و مقاومت و وقار، برای هدایت مردم تلاش نمود. پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر همین اساس رفتار میکرد، در یکی از موارد، سرسختی و لجاجت مشرکان به جایی رسید که نزدیک بود پیامبر اسلام آنها را نفرین کند. خداوند به او خطاب نموده و فرمود: «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَکْظُومٌ؛(قلم، 48) اکنون که چنین است صبر کن و مانند صاحب ماهی (یونس) مباش (که در تقاضای مجازات قومش عجله کرد و گرفتار مجازات ترک اولی گردید) در آن هنگام خدا را خواند در حالی که قلبش پر از اندوه بود.
2. در میان اقوامِ گنهکار مشمول عذاب الهی، تنها یک قوم که همان قوم یونس(ع) بودند قبل از عذاب ایمان آوردند و نجات یافتند، و این موفقیت به خاطر راهنماییهای یک عالم آگاه و دلسوز اتّفاق افتاد. خداوند در قرآن میفرماید: «چرا در هیچ یک از شهرها و آبادیها به موقع ایمان نمیآورند تا موجب جلوگیری از عذاب آنها شود، جز قوم یونس ـ علیه السلام ـ که آنها به موقع ایمان آوردند و از عذاب رسوا کننده دنیا نجات یافتند، و تا پایان زندگیشان از مواهب زندگی بهرهمند شدند.»(یونس، 98)اگر دیگران هم چنین باشند مانند آنها نتیجه خوبی خواهند گرفت.
3. خداوند در بیان نجات یونس(ع) میفرماید: «فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ـ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ؛
از جمله: «وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ؛ و همین گونه مؤمنان را نجات میدهیم.» فهمیده میشود که این یک قانون سرنوشت ساز برای همه مؤمنان است و اختصاصی به یونس(ع) ندارد، هر مؤمنی باید دارای این ویژگیها باشد یعنی: - به حقیقت توحید و معبود یکتا توجّه کند. -ذات پاک خدا را از هر گونه عیب و نقص منزه بداند. -به گناه خود اعتراف و اقرار کند. چرا که مجازاتهای الهی به دو گونه است: الف- مجازات استیصال؛ به مجازاتهایی گفته میشود که برای نابودی اقوام سرکش به هنگامی که هیچ وسیلة بیداری در آنها مؤثر واقع نگردد، نازل میشود.
ب- مجازات تنبیهی، در مجازات تنبیهی قبل از ورود مجازات، اثر مجازات به بنده میرسد، و اگر بنده خود را پاک سازد، نجات پیدا میکند.
نورنیوز