نورنیوز-گروه فرهنگی: قارون بن یصهر از بنی اسرائیل و از نزدیکان حضرت موسی(ع) بوده است (پسرعمو یا پسرخاله او). چنین به نظر میرسد قارون در نزد فرعون مقام عالی داشت؛ به نقلی هامان، وزیر فرعون و قارون خزانه دار وی یا عامل و کارگزار فرعون بر بنی اسرائیل بوده است.
یادکرد قرآن از قارون
نام قارون 4 بار در سه سوره از قرآن آمده است. در بخشی از آیات سوره قصص سخن از درگیری بنی اسرائیل با این مرد ثروتمند و سرکش به میان آمده، قارونی که مظهر ثروت آمیخته با کبر و غرور و طغیان بود.
حضرت موسی(ع) در طول زندگی خود با سه قدرت طاغوتی تجاوزگر مبارزه کرد: فرعون که مظهر قدرت حکومت بود و قارون که مظهر ثروت بود و سامری که مظهر صنعت و فریب و اغفال بود.
قارون از نظر اطلاعات و آگاهی، معلومات قابل توجهی از تورات داشت، نخست در صف مؤمنان بود ولی ضعف ایمان و غرور و ثروت و کمی ظرفیت، او را به آغوش کفر کشانید.
قرآن درباره ثروت قارون چنین می گوید: قارون از قوم موسی(ع) بود اما بر آنان ستم کرد، ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود...(سوره قصص/76)
در میان بنی اسرائیل افراد متعهد و دلسوزی وجود داشت که از تکبر و مال اندوزی او بر حال خودش و دیگران نگران بودند و در صدد نصیحتش برآمدند و در چندین مرحله به اندرز او پرداختند:
- (به خاطر آورید) هنگامی را که قومش به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن که خداوند شادیکنندگان مغرور را دوست نمیدارد.
- و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب و بهرهات را از دنیا فراموش مکن.
- و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن.
- و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش که خدا مفسدان را دوست ندارد!(سوره قصص/77-76.)
اما او در پاسخ گفت: این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است، بدست آوردهام. (سوره قصص/78.)
برخی، علم او را به کاردانی و مهارت تفسیر کردهاند.برخی دیگر از مفسران این علم را چند چیز میدانند: علم تورات، علم انواع تجارت و کشاورزی و سایر مکاسب، علم کیمیا.
ادامه داستان، به رخ کشیدن ثروت به مردم و حسرت خوردن عدهای بر این دارایی است: آراسته به زیورهای خود به میان مردمش آمد. آنان که خواستار زندگی دنیوی بودند. گفتند: ای کاش آنچه به قارون داده شده ما را نیز میبود، که او سخت برخوردار است.(سوره قصص/79.)
این آیه ما را به این امور رهنمون میکند:
۱- ثروتمندان دوست دارند که زینت و آرایش و امکانات گوناگون خود را به رخ مردم بکشند؛ به همین جهت کاخهای بلند و آراسته برای خود میسازند و هنگام آمدن به میان مردم با زیب و زیور و با لباسهای نو و پاکیزه و وسایل سواری زیبا میآیند؛ و اینها (اغلب) برای برتری فروختن به توده مردم و محرومان است.
۲- مردم ظاهربین، دلباخته احوال ظاهری ثروتمندان میشوند و آرزو میکنند که همچون آنان مالدار باشند، به همین علت آرامش روحی خود را از دست می دهند.
۳– دلباختگان، دوستدار زندگی دنیوی و امور مادّیند و میپندارند، ثروتمندان دارای بختی بلندند لیکن مؤمنانی که خواستار چیزهای ناپایدار نیستند و به این ثروتها به عنوان هدف نهایی هستی انسان نمینگرند.
در حقیقت در اینجا کوره عظیم امتحان الهی داغ شد، از یک سو قارون در وسط کوره قرار گرفته و باید امتحان خیرهسری خود را می داد و از سوی دیگر دنیاپرستان بنی اسرائیل در گرداگرد این کوره قرار گرفتهاند. ولی در مقابل این گروه عظیم، گروه اندکی عالم و اندیشمند، پرهیزگار و باایمان که افق فکرشان از این مسائل برتر و بالاتر بود در آنجا حاضر بودند، کسانی که شخصیت را با معیار زر و زور نمیسنجیدند، کسانی که بر این گونه نمایشهای مسخره همیشه لبخند تمسخرآمیز میزدند و این مغزهای پوک را تحقیر میکردند: اما دانشیافتگان گفتند: وای بر شما. برای آنها که ایمان میآورند و کارهای شایسته میکنند ثواب خدا بهتر است و بدین ثواب جز صابران نرسند.(سوره قصص/80.)
از میان همه قابلیت های نیکو و برجسته، در اینجا قرآن تنها بر «علم» تکیه میکند، چرا که علم خمیرمایه و ریشه ایمان و استقامت و عشق به ثواب الهی و سرای آخرت است.
تعبیر به «الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ» پاسخ کوبندهای است به قارون که خود را عالم میدانست، قرآن میگوید: عالم اینها هستند که افق فکرشان این چنین بلند است، نه تو خیرهسر و مغرور!
به هر حال، خداوند برای هدایت این متکبر دنیاپرست، پیامبر زمانش (حضرت موسی علیه السلام) را به سویش فرستاد، همچنان که قرآن میفرماید: ما موسی را با آیات خود و دلیل روشن فرستادیم به سوی فرعون و هامان و قارون ولی آنها گفتند: او ساحری بسیار دروغگوست.(سوره غافر/23-24، سوره عنکبوت/39.)
موسی(ع) از او زکات میخواهد ولی قارون سرباز میزند و مردم را علیه او میشوراند و زنی را برای اتهام به حضرت موسی(ع) تحریک می کند تا نسبت زنا به نبی خدا بدهد ولی اتفاقاَ آن زن قارون را رسوا می کند، لذا حضرت موسی(ع) از خدا میخواهد تا عذاب خود را بر قارون نازل کند.
سرانجام قارون
سپس ما، او و خانه اش را در زمین فرو بردیم و گروهی نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کنند و خود نیز نمی توانست خویشتن را یاری دهد.(سوره قصص/81.)
پندهای داستان قارون
داستان قارون (سمبل ثروتمند مغرور) روشنگر این حقیقت است که غرور و مستی ثروت، گاه انسان را به انواع جنون میکشاند، جنون نمایش دادن ثروت و به رخ دیگران کشیدن، جنون لذت بردن از تحقیر تهیدستان و باز همین غرور و مستی و عشق بیحد و حصر به زر و سیم، گاه سبب میشود که دست به زشتترین و ننگینترین گناهان بزند. در مقابل پیامبر پاک خدا قیام کند و به مبارزه و ستیز با حق و حقیقت برخیزد.
خداوند متعال در قرآن مجید درباره قارون میفرماید: و در زمین از پی فساد مرو که خدا فسادکنندگان را دوست ندارد.(سوره قصص/77)
هواپرستی و پیروی از نفس موجب می شود که این خویهای زشت در انسان پدید آیند و آدمی از هوای نفس پیروی کند و دنبال هوسها برود مالپرستی و دنبال آمال و آرزوها رفتن و شهوتپرستی و اظهار خوشوقتی از ستایش و تعریف دیگران از خود، موجب می شود که آدمی در دام شیطان گرفتار شود و در راه او گام بردارد و همه اینها از غفلت و فراموش کردن خدا حاصل می گردد، علاج همه این دردها آن است که انسان جامعه فاسد را ترک کند و از گرایش به دنیا دست باز دارد و از عادات ناپسند خود را خلاص سازد و شهوتها و هوس ها را از خود دور کند و به ذکر خدا مشغول گردد و طاعت خدا را گردن نهد.
این مطلب را با بیانی نورانی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله به پایان می بریم: «هر کس لباسی بپوشد و در آن به خود بالیدن گیرد، خداوند او را به کنار دوزخ فروبرد، آنگاه همدم قارون گردد چرا که قارون اول کسی بود که تبختر کرد و فخر فروخت پس خدای متعال او و سرایش را به زمین فرو برد، هر کس تکبر کند پس به تحقیق با خدا در کبریائیش ستیز نموده است».(من لایحضره الفقیه، ترجمه علی اکبر غفاری، تهران، صدوق، 1367 ش، اول، ج5، ص305.)
نورنیوز