نورنیوز-گروه فرهنگی: نام کنونى مدین را معان و موقعیت جغرافیایى آن را میان مدینه و شام، مقابل سرزمین تبوک در ساحل دریاى سرخ (قُلْزُم) گفتهاند. برخى امتداد آن را از شرق خلیج عقبه تا جنوب شرقى سینا دانستهاند.
بعضى آیات نشان مىدهد که قوم حضرت شعیب (ع) در دوره تاریخى پس از قوم لوط و معاصر حضرت موسى (ع) و بنىاسرائیل، پیش از ترک مصر مىزیستهاند.
از گزارشهاى مربوط به کمفروشى و بکارگیرى پیمانه و ترازو، سیراب کردن گوسفندان و قرارداد کارى حضرت موسى و حضرت شعیب (ع) که بنابر ظاهر برخى آیات، براى چوپانى گوسفندان شعیب (ع) بوده است، برمىآید که قوم شعیب مردمى تجارت پیشه، کشاورز و دامدار بودهاند؛ همچنین مىتوان نتیجه گرفت که آنان داراى منطقهاى حاصلخیز، سرسبز و پرآب و علف و برخوردار از فرآوردههاى فراوان کشاورزى و نیز تجارت پررونقى بودهاند، چنان که برخى آیات از قدرت، ثروت و جمعیت فراوان آنان حکایت مىکند.
از ظاهر آیات و مجموع گزارشهاى عهد عتیق و برخى منابع تاریخى برمىآید که قوم مدین یکى از قبایل بزرگ عرب در شام با پیشینه دیرین تاریخى بوده است.
زیستن این قوم در دوره تاریخى پس از حضرت ابراهیم(ع)و پیش از بعثت حضرت موسى(ع) نشان مىدهد که مردمان مدین در آغاز بر آیین ابراهیم (ع) بوده و در گذر ایام به کفر و شرک گراییدهاند. آیه ۸۵ سوره اعراف مىتواند مؤیدى بر این ادعا باشد.
بنابراین، مىتوان گفت: شعیب(ع) که شریعت مستقلى نداشته، قوم خود را به آیین ابراهیم(ع) مىخوانده است.
تاریخ مدین و ساکنان آن را در دوران حیات شعیب (ع) مىتوان به دو دوره تقسیم کرد:
* *دوره پیش از عذاب که مردم پس از دعوت شعیب(ع) به دو گروه اقلیت مؤمنان و اکثریت کافران تقسیم شدند. از این که قرآن در این دوره از مخالفان شعیب(ع) با عنوان ملأ مستکبر یاد کرده است، مىتوان به وجود طبقه اشراف و ثروتمند و در نتیجه وجود فاصله طبقاتى در مدینِ آن زمان پى برد. از کافرانى که در این دوره زمانى با عذاب الهى نابود شدند، با «*اصحاب مدین*» یاد مىشود.
* *دوره پس از عذاب و نابودى کافران که همراه با شرایط اجتماعى ـ سیاسى و دینى مساعدى بوده است. از ساکنان مدین در این برهه با عنوان «*اهل مدین*» یاد شده و ظاهر آیات نشان مىدهد که پناه بردن موسى(ع) به مدین و سکونت چندین ساله وى در آنجا به هنگام پیرى و از کارافتادگى شعیب(ع) در همین دوره بوده است.
برخلاف دوره نخست که شعیب(ع) و پیروانش با انواع فشارهاى اجتماعى روبرو بوده و به اخراج از خانه و کاشانه خویش تهدید مىشدهاند، در این دوره آن حضرت با برخوردارى از جایگاه اجتماعى مطلوب، ضمن پناه دادن به موسى(ع) وى را اجیر مىکند.
اصحاب مدین در قرآن
واژه مَدْین ۱۰ بار در قرآن آمده است؛ اما هیچیک از آیات به امورى چون چگونگى پیدایش، موقعیت تاریخى و جغرافیایى و نیز تاریخ و هویت قومى و نژادى ساکنان آن در دورههاى مختلف تاریخى نپرداخته است.
حضرت شعیب و اصحاب مدین
الف. برخورد حضرت شعیب با اصحاب مدین
در مجموع مىتوان تبلیغ و دعوت شعیب را بر اساس راهبرد فرهنگى و تبلیغى امر به معروف و نهى از منکر (دعوت به باورها و ارزشهاى توحیدى و نهى از باورها و ارزشهاى کفرآلود و شرکآمیز) مبتنى دانست. حضرت شعیب(ع) براى عملیاتى کردن راهبرد یاد شده از راهکارهاى گوناگونى استفاده مىکرد، از جمله:
۱. نشان دادن معجزه:
قرآن همانند بسیارى دیگر از انبیا نامى از معجزه برای شعیب نبی نبرده است؛ اما چنان که مفسران نیز گفتهاند، «بینه» در آیه «قَدْ جَاءتْکم بَینَةٌ مِّن رَّبِّکمْ» (اعراف/۷، ۸۵؛ هود/۱۱، ۸۸) اشاره به معجزه آن حضرت دارد که وى به عنوان گواه صدق رسالت خویش و در همان آغاز دعوت بر آن تأکید مىورزید.
۲. روشنگرى:
حضرت شعیب(ع) پس از امر به معروف و نهى از منکر، رعایت آن را از سوى مردم به خیر و صلاح خود آنان مىدانست، از جمله به دنبال فراخوان قوم خویش به پرستش الله، رعایت اندازه در پیمانه و ترازو، پرهیز از هر گونه کم فروشى و فسادانگیزى را خیر و صلاح آنان مىخواند: «ذَلِکمْ خَیرٌ لَّکمْ إِن کنتُم مُّؤْمِنِینَ». (اعراف/۸۵) زیرا هنگامى که کم فروشى، فریبکارى و غشّ در معامله گسترش یافته و امنیت عمومى جامعه در حوزههاى مختلف از بین برود، زیان آن متوجه همه افراد حتى خودِ کمفروشان، فریبکاران و مختلکنندگان امنیت اجتماعى نیز مىشود.
همچنین، سود عادلانه و مشروع را بهتر و نیکوتر از ثروت حاصل از کمفروشى مىخواند.(اعراف/۸۵).
۳. تذکر به نعمتها:
نعمت دادن با تأثیر عاطفى که در پى دارد، دل انسان را به فرد نیکوکار و مُنعم نرم و مهربان کرده و حس سپاسگزارى در برابر او را که ریشه در سرشت آدمیان دارد، برمىانگیزد. از این رو شعیب(ع) در دعوت قوم خود به سوى توحید، نعمتهاى الهى ارزانى شده بر آنان را یادآورى مىکرد.(اعراف/۸۶)
۴. انذار و تبشیر:
بیم و امید یا بکارگیرى دو راهکار اساسى و دیرین انذار و تبشیر از سوى همه انبیا در دعوت به توحید وجود داشته است. شعیب(ع) گاهى قوم خود را از عذاب فراگیر روز قیامت به عنوان پیامد بتپرستى و کمفروشى آنان در آخرت مى ترساند (هود/۸۴)؛ و گاه فرجام شوم فاسدان در اقوام پیشین را به آنان گوشزد می کرد(اعراف/۸۶ و نیز هود/۸۹) و سرانجام هنگامى که با اصرار کافران بر بتپرستى، کمفروشى و تکذیب خود روبرو شد و از ایمان آوردن آنان ناامید شد، آنها را به عذاب الهى تهدید کرد.(هود/۹۳؛ اعراف/۸۷)
همچنین شعیب(ع) در ترغیب قوم به پرهیز از بتپرستى، کمفروشى و فسادانگیزى، از پیامدهاى نیک آن به شرط مؤمن بودن آنان خبر مىداد.(اعراف/۸۵) از این که خیر بودن امور یاد شده در گرو ایمان آنها خوانده شده و همچنین از تعبیر «بَقِیةُ اللّهِ خَیرٌ لَّکمْ إِن کنتُم مُّؤْمِنِینَ» (هود/۸۶)، مىتوان بدست آورد که بیش از هر چیز، مراد، پاداش آخرتى موارد یاد شده است چنان که آن حضرت در پى مخالفت از سوى قوم خود(هود/۸۹)ضمن فراخواندن آنها به طلب آمرزش گناهان و بازگشت به سوى خدا و با هدف ایجاد امید به پذیرش توبه از رحمت و مهربانى خداوند به بندگانش خبر مىداد.( هود/۹۰)
ب. برخورد اصحاب مدین با حضرت شعیب
با آغاز و استمرار دعوت حضرت شعیب(ع) گروهى از مردم به وى گرویده و جامعه مدین به دو دسته تقسیم شد: اعراف/۸۷؛ هود/۹۴). کافران با اتخاذ راهبرد تکذیب، (عنکبوت/۳۷) اغلب از شیوهها و راهکارهاى روانى براى عملیاتى کردن آن در برخورد با شعیب(ع) و مؤمنان بهره مىگرفتند.
راهکارهاى یاد شده که از آنها مىتوان بدست آورد که کافران در اکثریت و مؤمنان در اقلیت بودهاند، عبارت است از:
۱. استهزا و تمسخر:
آیه ۸۷ سوره هود را بیان کننده استهزاى شعیب(ع) دانستهاند:
«آیا نمازت به تو فرمان مىدهد که ما خداى نیاکان خویش را وانهاده، از تصرف دلخواه در اموالمان خوددارى کنیم؟! چنین سخن سفیهانه از انسان حلیم و رشیدى چون تو دور است.»
۲. نامفهوم خواندن آموزههاى وحى:
کافران گفتههاى وى را نامفهوم خواندند و وى را فاقد قدرت و موقعیت برترى مىدانستند که به سبب آن به سخنان وى بها داده و براى درک آن تلاش کنند(هود/۹۱) نامفهوم خواندن سخنان وى کنایه از بىفایده و بیهوده بودن آن است.
۳. تهدید و تحقیر:
کافران همچنین وى را به سنگسار شدن که از بدترین و فجیعترین انواع مجازات است تهدید کردند.(هود/۹۱)
فرجام اصحاب مدین
هنگامى که حضرت شعیب(ع) با اصرار کافران بر باورها و ارزشهاى شرکآلود و کفرآمیز و همچنین تکذیب و تهدید به اخراج از شهر روبرو شد و از ایمان آوردن آنها ناامید گردید، آنان را نفرین کرد.(اعراف/۸۹ و نیز اعراف/۸۷) و چون از سوى کافران به سنگسارشدن تهدید شد به آنها وعده عذاب داد.(هود/۹۳)
سرانجام عذاب الهى فرا رسید و شعیب(ع) و مؤمنان نجات یافتند و کافران نابود شدند.(هود/۹۴).
در آیات ۹۱ سوره اعراف و ۳۷ سوره عنکبوت گفته شده که نابودى اصحاب مدین به وسیله عذاب زلزله بود که آنان را در خانههایشان به صورت اجساد بىجانى که به رو بر زمین افتاده بودند، درآورد.
ولى در آیه ۹۴ سوره هود از نابودى آنان بر اثر صیحه آسمانى یاد شده است. بنابراین مىتوان گفت که آنان به وسیله هر دو از بین رفتهاند.
کافران افزون بر نابودى به وسیله عذاب الهى، به پیامدهاى بدِ دیگرِ تکذیب نیز دچار شدند. در آیه ۹۲ سوره اعراف از خسران و زیانکار شدن آنان خبر مى دهد.
آنان که پیروى از شعیب(ع) را زمینه خسران مؤمنان مىخواندند، خود با نابودى و از دست دادن همه سرمایههاى مادى و معنوى، مصداق «خَسِرَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةَ» (سوره حج/۱۱) شدند.حبط و نابودى اعمال در دنیا و آخرت.
نورنیوز