نورنیوز- گروه اجتماعی: سالهاست که بحث درباره تفاوتهای زنان و مردان یکی از موضوعات داغ در علوم اجتماعی است. در گذشته، بیشتر مردم تصور میکردند که این تفاوتها فقط به دلیل ویژگیهای بیولوژیکی مثل تفاوت در ساختار مغز و تأثیر هورمونهاست. در نتیجه، برخی مشاغل یا مهارتها به یک جنسیت خاص نسبت داده میشدند؛ مثلاً ریاضیات و علوم برای مردان، یا مشاغل مراقبتی و آموزش برای زنان. اما با تغییر نگرشهای اجتماعی و پیشرفتهای علمی، این کلیشهها کمکم رنگ باختند و چالشهای جدیدی برای تبیین تفاوتهای شناختی زنان و مردان مطرح شد.
پژوهشهای جدید نشان دادهاند که محیط و تربیت اجتماعی نقش بسیار مهمتری در تفاوتهای شناختی دارند. درواقع، جامعه از کودکی پیامهایی را به افراد منتقل میکند که روی باورهایشان نسبت به تواناییهایشان تأثیر میگذارد. مثلاً اگر از همان ابتدا به دختران گفته شود که در ریاضی ضعیفترند، احتمالاً در مدرسه هم عملکرد ضعیفتری خواهند داشت، نه به این دلیل که واقعاً توانایی ندارند، بلکه چون باورشان به توانایی خودشان کاهش پیدا میکند. از طرف دیگر، پسرانی که به فعالیتهای هنری یا مراقبتی علاقه دارند، ممکن است احساس کنند که در جایگاه درستی نیستند، چون جامعه این علایق را مناسب مردان نمیداند.
"تهدید کلیشهای"؛ مانعی برای شکوفایی استعدادها
یکی از مفاهیمی که در این زمینه مطرح شده، "تهدید کلیشهای" است. یعنی وقتی فردی بداند که جامعه انتظار دارد جنسیت او در یک زمینه خاص عملکرد ضعیفی داشته باشد، این آگاهی میتواند واقعاً روی عملکردش تأثیر منفی بگذارد. مثلاً دختری که میداند کلیشه رایج این است که زنان در مشاغل فنی موفق نمیشوند، ممکن است دچار اضطراب شود و هنگام کار کردن، تمرکز کافی نداشته باشد.
این فشار اجتماعی و روانی باعث میشود که فرد مدام تلاش کند تا ثابت کند که کلیشهها اشتباه هستند، اما همین تلاش ذهنی، تمرکز او را از کار اصلیاش دور میکند. در نتیجه، نهتنها استعدادهای واقعی سرکوب میشوند، بلکه فرد ممکن است به این باور برسد که واقعاً در آن حوزه ضعیف است.
کلیشههای جنسیتی در سنین نوجوانی؛ بحران هویت یا نارضایتی از جنسیت؟
نوجوانان بیشتر از هر گروه سنی دیگری تحت تأثیر این کلیشهها قرار میگیرند. در این سن، افراد در حال کشف هویت خود هستند و بهشدت به تأیید دیگران نیاز دارند. اگر باورهای اجتماعی به آنها بگوید که جنسیتشان مانعی برای رسیدن به علایقشان است، ممکن است بهمرور احساس ناکافی بودن کنند. در مواردی، این نارضایتی به حدی میرسد که فرد فکر میکند اگر جنسیتش متفاوت بود، زندگی راحتتری داشت.
این موضوع مخصوصاً در دخترانی که به حوزههایی مثل مهندسی، فیزیک یا ورزشهای قدرتی علاقه دارند، بیشتر دیده میشود. بعضی از آنها احساس میکنند که جامعه برای علایقشان ارزش قائل نیست یا آنها را بهاندازه مردان جدی نمیگیرد. از طرف دیگر، پسرانی که به حرفههایی مثل پرستاری، روانشناسی یا آموزش کودکان علاقه دارند، ممکن است از این بترسند که مورد تمسخر قرار بگیرند.
در این شرایط، نوجوانان نیاز به حمایت بیشتری از سوی خانواده و جامعه دارند تا بتوانند بدون نگرانی از قضاوت شدن، مسیر واقعی خود را پیدا کنند. اگر محیط آموزشی و خانواده به آنها نشان دهد که تواناییهایشان فراتر از کلیشههای جنسیتی است، میتوانند با اعتمادبهنفس بیشتری اهداف خود را دنبال کنند.
راهحل چیست؟ چگونه کلیشههای جنسیتی را کمرنگ کنیم؟
راههای زیادی برای کاهش تأثیر کلیشههای جنسیتی وجود دارد، اما شاید مهمترین قدم این باشد که ارزش زنان و مردان را برابر بدانیم، بدون اینکه آنها را مجبور به شباهت کنیم. یعنی به جای اینکه بگوییم زنان و مردان هیچ تفاوتی ندارند، بپذیریم که تفاوتهایی وجود دارد، اما این تفاوتها نباید به تبعیض و محدودیت منجر شوند.
چند اقدام مؤثر برای کاهش کلیشههای جنسیتی
برای کاهش تأثیر کلیشههای جنسیتی، مهمترین اقدام از آموزش شروع میشود. اگر از سنین پایین به کودکان یاد داده شود که تواناییهایشان به تلاش و علاقهشان بستگی دارد، نه جنسیتشان، بهمرور این باور در آنها نهادینه میشود. وقتی دختران در کلاسهای فیزیک و ریاضی با تشویق روبهرو شوند و پسران در هنر و مراقبتهای اجتماعی حمایت دریافت کنند، این پیام منتقل میشود که هیچ فعالیتی صرفاً مخصوص یک جنسیت نیست.
نقش والدین و معلمان در این مسیر بسیار کلیدی است. اگر آنها باور داشته باشند که دختران و پسران میتوانند در هر زمینهای موفق شوند، این باور را به کودکان نیز منتقل میکنند. حتی جملات سادهای مانند "تو میتونی مهندس خوبی بشی" به یک دختر یا "تو توی مراقبت از بچهها خیلی خوبی" به یک پسر، میتواند تأثیر شگرفی بر ذهنیت آنها داشته باشد.
داشتن الگوهای موفق نیز یکی دیگر از راههای مؤثر برای از بین بردن کلیشههای جنسیتی است. وقتی زنان موفق در حوزههای فنی و علمی بیشتر در رسانهها دیده شوند و مردانی که در حوزههای هنری و آموزشی درخشیدهاند بیشتر معرفی شوند، نوجوانان دیگر احساس نمیکنند که در مسیری غیرعادی قدم گذاشتهاند. دیدن افرادی که باورهای قدیمی را شکستهاند، به آنها نشان میدهد که امکان موفقیت در هر حوزهای وجود دارد.
ایجاد محیطهای حمایتی نیز از دیگر راههای مهم است. نوجوانان باید احساس کنند که علایقشان ارزشمند است و از طرف جامعه تشویق میشوند. فضاهایی که در آنها بتوانند بدون نگرانی از قضاوت شدن، مهارتهای مختلف را تجربه کنند، به آنها این فرصت را میدهد که استعدادهایشان را بشناسند. در چنین فضایی، دیگر اهمیتی ندارد که یک دختر به فیزیک علاقه دارد یا یک پسر دوست دارد در حرفههای مراقبتی مشغول شود، بلکه مهم این است که استعداد هر فرد پرورش پیدا کند.
تغییر در نظام آموزشی و رسانهای میتواند تأثیر بلندمدتی داشته باشد. وقتی محتوای درسی و رسانهای بر پایه برابری ارزشهای انسانی تنظیم شود و نه بر اساس کلیشههای قدیمی، نسلهای آینده دیگر نیازی به مبارزه با این تفکرات محدودکننده نخواهند داشت.
نورنیوز