نورنیوز-گروه فرهنگی: «اصحاب اُخدود» تعبیری قرآنی برگرفته از آیه ۴ سوره بروج تا آیه ۸ است، و اشاره به کافرانى است که گروهى از مؤمنان را به جرم یکتاپرستى در گودالى از آتش سوزاندند.
در این آیات آمده است: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ * النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ * إِذْ هُمْ عَلَیها قُعُودٌ * وَ هُمْ عَلى ما یفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنینَ شُهُودٌ * وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ یؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزیزِ الْحَمید»؛ مرده باد صاحبان آن خندق [که مؤمنان را در آن سوزاندند] آن آتشى که آتش گیرانهاش فراوان و بسیار بود، هنگامى که آنان پیرامونش [به تماشا] نشسته بودند و آنچه را از شکنجه و آسیب درباره مؤمنان انجام مىدادند تماشاگر و ناظر بودند. و از مؤمنان چیزى را ناپسند نمىداشتند مگر ایمانشان را به خداى تواناى شکستناپذیر و ستوده.
در این آیات ابتدا به لعن و طرد آن جنایتکاران پرداخته و سپس به توضیح کوتاه اما عمیق آن حادثه می پردازد. قرآن در مورد چگونگی آتش گودال می فرماید: «النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ».(بروج/۸۵، ۵) گودال، سراپا و یکپارچه آتش و شعلهور بوده است. از سوى دیگر قرآن با تصریح به «ذاتِ الوَقود» بودن آتش مذکور، فراوانى هیزم و انبوه بودن آتش را به تصویر مىکشد.
صحنه اصلى حادثه در دو آیه بعدى تصویر شده است: «إِذْ هُمْ عَلَیهَا قُعُودٌ * وَهُمْ عَلَى مَا یفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ».(بروج/۶ـ۷) از این دو آیه برمىآید که گروهى از کافران به کارهایى چون برافروختن و شعلهور نگهداشتن آتش، آوردن مؤمنان به کنار گودال، واداشتن آنان به ارتداد و افکندن آنان در آتش پرداخته و گروهى دیگر از جمله سران آنها، با نشستن پیرامون گودال، کار سوزاندن و چگونگى سوختن مؤمنان را نظاره کرده و فریادهاى جانسوز آنان را مىشنیدهاند.
به نظر مىرسد در کنار سوزاندن و کشتن مؤمنان، نوعى سرگرمى و تشفى خاطر نیز مدنظر بوده است. همچنین از آیات ۶ـ۷ سوره بروج/ و نیز عدم گزارش از واکنش اجتماعى بازدارندهاى در برابر شکنجه و آزار مؤمنان، بدست مىآید که افزون بر اندک بودن گروه مؤمنان، حاکمیت سیاسى ـ اجتماعى و تودههاى مردم نیز در اختیار کافران بوده است.
بُعد دیگر حادثه که در گزارش قرآن برجسته شده، زمینه پیدایش آن است: «وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن یؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ»(سوره بروج/۸۵، ۸). در این آیه ضمن نفى صریح هر گونه انگیزه و زمینه سیاسى، اقتصادى و قومى، منشأ نزاع دو گروه منحصراً تقابل کفر و ایمان معرفى مىشود و این که کافران فقط به سبب ایمان به خداى یگانه از مؤمنان انتقام گرفتند. همچنین از آیه ۸ بروج برمىآید که حادثه اخدود در زمان و جامعهاى رخ داده که اختناق و استبداد کامل بر آن حاکم بوده و کمترین آزادى براى عقاید توحیدى وجود نداشته است. باورها و ارزشهاى کفرآلود و شرکآمیز، فرهنگ حاکم بوده و چنان در ذهن مردم و تار پود جامعه رسوخ کرده بوده است که باورها و ارزشهاى توحیدى به شدت طرد و ناهنجار تلقى مىشده، به گونهاى که مؤمنان را مستوجب شدیدترین شکنجهها و فجیعترین نوع مرگ دانسته، کمترین ترحمى به آنان روا نمىداشتند.
پیام داستان اخدود
- تعبیر «قُتل» نشان مىدهد که اقدام کافران از منظر خدا گناه بسیار بزرگ و زشتى است که چنین خشم خداوندِ حلیم را بر ضد آنان برانگیخته است.
- اعلام برائت و اظهار تنفّر از ستمگر لازم است. «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ»
-در نقل تاریخ،عبرت ها مهم است نه جزئیات.(از مکان اخدود،زمان حادثه، نام و تعداد ستمگران و تعداد شهدا و...سخنی به میان نیامده است،چون اثری در گرفتن عبرت ندارد.)
- تفکّر ظلم ستیزی و ظالم کوبی ارزش است،گرچه ظالم وجود نداشته باشد.
- سوزاندن، سخت ترین نوع عذاب است و در میان انواع کشتن ها، خداوند از در آتش انداختن مؤمنان نام برده است. «النّارِ ذاتِ الْوَقُودِ»
- ارتکاب گناه یک مسئله است،ولی سنگدلی و نظاره گری و رضایت بر آن، مسئله دیگر. «وَ هُمْ عَلی ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ»
- ستمگرانی که شاهد بر شکنجه مؤمنانند،بدانند که خدا شاهد بر آنان و کار آنهاست. «شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ - هُمْ عَلی ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ»
- استقامت بر ایمان،تاوان دارد. «وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاّ أَنْ یُؤْمِنُوا» (جمله «یُؤْمِنُوا» به جای«آمنوا»رمز آن است که کفّار از پایداری مؤمنان ناراحت بودند و اگر دست بر می داشتند شکنجه ای در کار نبود.)
- منطق کافر،تهدید و انتقام است. «وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ»
نورنیوز