نورنیوز-گروه بین الملل: تحولات چند هفته اخیر در روابط آمریکا و روسیه باعث تعجب اکثر سیاستمداران و تحلیلگران مسائل استراتژیک و ژئوپلیتیک در سطح جهان شده است. اگر یک سال قبل از سیاستمداری سوال میشد که آیا امکان پایان جنگ اوکراین در یک سال بعد وجود دارد این احتمال را رد نمیکرد اما این باور به ذهنش خطور نمیکرد که هنوز قبل از آتشبس، آمریکا در مقابل اوکراین قرار بگیرد، اوکراین را مسئول آغاز جنگ تلقی کند و چند برابر کمکهای امریکا به اوکراین را تا رقمی حدود ۵۰۰ میلیارد دلار خواستار شود!
بعد از تماس تلفنی ترامپ و پوتین، هفته پیش نشستی در ریاض بین وزرای امور خارجه آمریکا و روسیه برگزار شد که هر دو طرف مذاکرهکننده از گفتوگوها چه در سطح وزرا و چه در سطح رهبران آمریکا و روسیه ابراز رضایت کرده و آن را مثبت تلقی کردند. در نتیجه قرار است به زودی پوتین و ترامپ نیز در عربستان با یکدیگر ملاقات کنند.
این تماسها و گفتوگوهای تعجیلی این سوال را مطرح میکند که چه عامل و عواملی باعث شده که ترامپ بدون توجه به یک طرف این درگیری، یعنی اوکراین و بدون توجه به خواستهها و امنیت متحدین اروپایی، آمریکا و اعضای ناتو بخواهد به این جنگ پایان دهد. جنگی که نتیجهاش چیزی جز تسلیم اوکراین و از دست رفتن ۲۰ درصد خاک این کشور نخواهد بود و امنیت آینده اوکراین و اروپا نیز تامین نخواهد شد.
واقعیت این است که دونالد ترامپ به خوبی روشن کرده که به نظام فعلی جهانی اعتقاد چندانی نداشته و علاقهای هم به ادامه این روند ندارد. برای ترامپ منافع آمریکا به ویژه منافع اقتصادی در اولویت است و قرار نیست، هزینههایی را برای رشد و توسعه و امنیت دیگران از جیب مالیاتدهندگان آمریکایی بپردازد.
هنوز کسی دقیقاً نمیداند که سران آمریکا و روسیه پشت صحنه بر سر چه موضوعاتی توافق کردهاند و ایالاتمتحده در عوض این امتیازات بزرگی که به روسیه میدهد، چه به دست خواهد آورد؛ ولی در این نکته نباید شک کرد که مجموعهای از امتیازات اقتصادی و سیاسی و حتی استراتژیک میتواند مورد گفتوگوی اولیه قرار گرفته باشد؛ از امتیاز در سرمایهگذاریهای مربوط به انرژی در داخل روسیه و قطب شمال گرفته تا در بخش صنایع آن کشور که در طول ۳ سال جنگ، صدمات زیادی را متقبل شده و قبلاً اروپاییها در بخش صنعت روسیه فعال بودهاند.
علاوه بر آن، کاهش هزینههای نظامی دو کشور و کاهش کلاهکهای هستهای که هماکنون آمریکا اعلام کرده، قرار است ۴۰ درصد بودجه نظامی ایالات متحده را کاهش دهد نیز موضوع دیگری است. در زمینه روابط خارجی به احتمال قوی کاهش پیوندهای روسیه با چین، ایران و کرهشمالی میتواند مدنظر ترامپ باشد. چین قدرتی است که رشد و توسعه آن نگرانیهای جدی برای ایالاتمتحده آمریکا به وجود آورده و دولتهای آمریکایی در سالهای اخیر کوشیدهاند که این رشد را کاهش داده تا بتوانند فاصله رشد اقتصادی دو کشور را افزایش دهند. تامین انرژی ارزان توسط روسیه برای چین و نیز حضور فعال پکن در بخش صنعتی روسیه و نیز پیوندها و هماهنگیهای سیاسی و بینالمللی دو کشور در صحنه جهانی از انتظاراتی است که آمریکا از روسیه طلب میکند.
باید دید که چگونه پوتین این درخواستهای احتمالی ترامپ را مدیریت خواهد کرد اما واقعیت این است آنچه که در این چند هفته رخ داده، تحول بزرگ ژئوپلیتیکی برای روسیه بوده که علاوه بر اینکه به پوتین بهعنوان برنده جنگ قدرت و مانوری زیادی در داخل کشور را میدهد، روسیه میتواند تحریمها را نیز پشت سر گذاشته و مجدداً اقتصاد خود را احیا نماید. ضمن اینکه از نقطه نظر استراتژیک نیز به عنوان یک قدرت جهانی باقی بماند؛ امری که دولت بایدن و اروپاییها با اصرار بر ادامه جنگ و تحمیل تحریمهای درازمدت در نظر داشتند که روسیه را در سطح یک قدرت منطقهای گرفتار در مسائل داخلی پایین آورند.
البته در پایان به این نکته نیز باید اشاره کرد که پس از تحمیل صلح به اوکراین و بهبود روابط سیاسی و اقتصادی آمریکا با روسیه، اروپا نیز ناچاراً به خاطر عدم ایجاد دو دستگی در بین اعضای اتحادیه، بهبود رابطه سیاسی و اقتصادی با روسیه را خواهد پذیرفت و این فرصتی است برای پوتین که هم از امکانات آمریکا و هم از امکانات اروپا بهره ببرد.
همکاری در سطح منطقهای و بینالمللی میان روسیه و آمریکا میتواند از انتظارات دو طرف برای همکاری باشد. عدم قبول محکومیت روسیه در قبال جنگ اوکراین در قطعنامه شورای امنیت توسط آمریکا میتواند اولین نشانه این همکاری باشد؛ همکاری که احتمالاً در سطح منطقهای بهویژه منطقه پر تنش خاورمیانه نیز ادامه مییابد. باید دید که سفر لاوروف به ترکیه، بهویژه به ایران که در روز سهشنبه صورت میگیرد چنین فرصتی برای دو طرف به وجود خواهد آورد یا خیر. اگر علائمی از نتیجهبخشی پدیدار شود هم این همکاری احتمالاً ادامه مییابد و هم روسیه از انزوا خارج خواهد شد.
*استاد ژئوپلیتیک
سازندگی