نورنیوز- گروه سیاسی: اتفاق تلخی که چهارشنبه شب در حوالی کوی دانشگاه تهران رخ داد نگرانی شدید و خشم عمومی دانشجویان را برانگیخت. امیرمحمد خالقی درمیانی، دانشجوی رشته مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران، هنگام بازگشت به خوابگاه، مورد حمله دو سارق خفتگیر قرار میگیرد و با ضربات چاقو به شدت مجروح میشود. بدن نیمهجان او به بیمارستان شریعتی منتقل میشود اما شدت جراحات تاحدی است که به رغم تلاش چندساعتهی کادر درمان، این دانشجوی مظلوم، صبحگاه پنجشنبه فوت میکند. تصاویر اولیه از تعقیب و گریز این دانشجو با سارقان، گویای این است که یک موتورسیکلت با دو سرنشین از یکی از خیابانهای فرعی جلال آل احمد در ضلع جنوبی خوابگاه کوی دانشگاه خارج میشود و به دنبال آن امیرمحمد دوان دوان به دنبالشان میآید اما در تقاطع کوچه و خیابان، دچار ضعف و بیحالی میشود و نقش بر زمین میگردد. به این ترتیب یکی از تلخترین فجایع دانشجویی در سالهای اخیر رقم میخورد.
از لحظه انتشار خبر، نهادهای مرتبطی همچون رییس جمهور، معاون اول رئیس جمهور، سخنگوی دولت، وزارت علوم، دانشگاه تهران، دانشگاه تربیتمدرس، کوی دانشگاه، کمیسیون آموزش مجلس، دادستانی تهران و نیز فرماندهی فراجا با انتشار بیانیههایی، پیگیری این اتفاق را در دستور کار قرار میدهند. وزیر علوم با صدور بیانیهای عذرخواهی کرد و درعینحال خبر از این داد که رئیس جمهور به او مأموریت ویژه برای پیگیری داده است. محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور هم وزیر کشور را مأمور بررسی و رسیدگی به موضوع کرد. امروز صبح هم خبر آمد که مدیر کل خوابگاههای دانشگاه تهران استعفا کرده است.
دانشجویان ساکن در کوی دانشگاه که در شوک این فاجعه تلخ قرار داشتند، روز پنجشنبه و جمعه، در محوطه داخلی مقابل ورودی کوی دانشگاه تجمع اعتراضی برگزار کردند. دانشجویان خشمگین، اظهار میدارند که پیش از این، بارها نسبت به جولان سارقان خفتگیر در مناطق اطراف کوی دانشگاه به مسئولان تذکر شفاهی و کتبی داده و خواستار تأمین امنیت این محدوده شده بوده اند اما به گفته ایشان، اقدام مؤثری در این زمینه انجام نشد.
طبق اعلام دانشجویان، دزدی و زورگیری در کوچههای اطراف کوی دانشگاه، موضوع بسیار رایج و شایعی است و سارقان موتورسوار، احتمالا با سوءاستفاده از خلأ امنیتی، بارها از دختران و پسران دانشجو راهزنی کرده و موبایل و لپتاپ و کولهپشتی آنها را قاپیدهاند. قتل وحشیانه امیرمحمد توسط زورگیران، باعث خشم دانشجویان شد. آنها از این گلایه دارند که به رغم اطلاعرسانیهای مکرر، مسئولان اعم از مسئولان کوی، دانشگاه و نیروی انتظامی، اقدامی برای تأمین امنیت انجام ندادهاند یا اگر تدبیری اندیشیدهاند تأثیری نداشته و جولان زورگیران آسودهخیال را متوقف نکرده است.
تجمع دانشجویان در داخل کوی، رویکردی صنفی و با مطالبهای مشخص برای تأمین امنیت محیطی بود؛ اقدامی که از حساسیت ستایشبرانگیز دانشجویان نسبت به یک اتفاق فاجعهبار حکایت میکند. این حرکت صنفی نهتنها سرزنشبار نیست بلکه واکنشی مشروع و قابل تقدیر از سوی آنان برای یک مطالبه صنفی است. اعتراض و تجمع این دانشجویان، اقتضای حیات و هویت این جریان است و نباید از نگران بود. چیزی که نگرانکننده است بیتوجهی به تذکرات مکرری است که دانشجویان، پیش از این، برای تأمین امنیت محیطی به مسئولان داده بودند. این واقعه برای تمام مسئولان و مدیران،این درس را به همراه دارد که شنیدن سخن دانشجویان و توجه به مطالبات معقولشان، اگر "بهنگام" باشد میتواند از فجایع پیشگیری کند.
به این ترتیب، تأخیر در رسیدگی به یک درخواست موجه دانشجویی، اکنون به قتل دلخراش یک دانشجو منجر شده است. دانشجویان کوی دانشگاه روز پنجشنبه و جمعه، با تجمع اعتراضی خود، عوارض تلخ چنین تأخیرهایی را به رخ مسئولان کشیدند. حضور سرپرست دانشگاه تهران در جمع معترضان و شنیدن سخن دردمندانه آنان، و نیز دستور اکید فرمانده فراجا به پلیس آگاهی برای رسیدگی فوری به این پرونده، اقداماتی همسو با خواستههای صنفی دانشجویان معترض بود و معترضان را به پایان تجمعشان متقاعد کرد.
آنچه در این میان، نگرانیهایی را دامن میزد، حضور و مداخله عناصر غیرمسئول در مقابل کوی دانشگاه بود. رفتار دانشجویان معترض که هوشمندانه وارد بازی تحریککنندگان نشدند و تجمع خود را در محدودهی مطالبات صنفی برگزار کردند قابل ستایش و تحسین است. در این مدیریت منطقی، نوع مواجهه مسئولان میدانی خصوصا سرپرست دانشگاه تهران، نقش نمایانی داشت. به این ترتیب، درایت، مسئولیتشناسی و خویشتنداری دانشجویان، اعتراضات پنجشنبه و جمعه در کوی دانشگاه را به تجمعاتی کاملا صنفی تبدیل کرد. شاید برخی جریانات بیمیل نبودند که به این تجمع صنفی و موجه، ابعاد سیاسی ببخشند اما بلوغ جریان دانشجویی و جامعه دانشگاهی، مرزهای اعتراض صنفی را پاس داشت و ضمن پایداری و پایمردی بر خواستههای خود، تجمع اعتراضی خود را به بهترین شکل ممکن مدیریت کرد.
بدترین و ناموجهترین برخورد با چنین تجمعاتی، تحریک دانشجویان و مقابله امنیتی و انتظامی با آنان است. باید حق اعتراض را برای دانشجویان محترم شمرد و بر احساس مسئولیت آنان در قبال ناامنی و جانباختن دوستان دانشجویشان آفرین گفت. زشتترین و خامدستانهترین تدبیر این است که به جای مسدود کردن خلأهای ایمنی و امنیت برای دانشجویان، خود آنان را به یک سوژه امنیتی تبدیل کنیم. هرچند در میان مسئولان مؤثر کشور، چنین نگاهی طرفدار ندارد و به کلی مذموم و محکوم است اما نمیتوان از وجود برخی نیروها و جریانات غفلت کرد که میخواهند اعتراضات صنفی را به درگیریهای سیاسی تبدیل کنند. این جریانات، دو بازو دارند: عدهای دنبال سوءاستفاده از جنبش دانشجویی برای بحرانسازیاند؛ و عدهای دیگر دنبال برخورد یا ضربهزدن به با جریان دانشجویی. برای این هردو جریان، چیزی که اهمیت ندارد مطالبات صنفی و مشروع دانشجویان است.
وزارت کشور، وزارت علوم، نیروی انتظامی و نهادهای امنیتی در صف اول رسیدگی به مطالبات معقول دانشجویان هستند. تأمین خواستههای مشروع دانشجویان، بسیار ساده است. پیگیری پرونده قتل امیرمحمد خالقی و دستگیری و مجازات زورگیران جنایتکار، به همراه تأمین امنیت منطقه کوی دانشگاه، اصلیترین خواسته دانشجویان است. دانشجویان، سرمایههای گرانبهای یک ملتاند. رسیدگی به مطالبات آنان، وظیفه دولت و نهادهای حاکمیت، و لازمه رشد و توسعه آینده این سرزمین است. خبرها و گزارشهای دقیق، از عزم مشترک دستگاههای مختلف برای رسیدگی به این فاجعه و کشف و مجازات عوامل آن حکایت دارد. هوشمندی درباب سوءاستفادههای احتمالی از این اتفاق دلآزار، یک ضرورت ملی است.