نورنیوز-گروه فرهنگی: سینمای ایران، پس از پنج سال انتظار، بار دیگر شاهد بازگشت ابراهیم حاتمیکیا به عرصهی روایتهای حماسی و مذهبی است. «موسی کلیمالله» نه صرفاً یک فیلم تاریخی، که آیینهای از نور و رهایی است؛ سفری سینمایی که مخاطب را به عمق اسطوره و ایمان میبرد. این اثر، با بهرهگیری از جلوههای بصری فاخر، موسیقیای که روح را مینوازد و بازیهایی که فراتر از مرزهای نمایش قرار میگیرند، تلاشی است برای خلق سینمایی که مرز میان واقعیت و خیال را در هم میشکند.
حاتمیکیا و جادوی تصویر
حاتمیکیا در این اثر، بار دیگر نشان میدهد که سینما برای او نه صرفاً یک مدیوم روایی، بلکه بستری برای خلق احساس، تصویر و جریان است. قابهای این فیلم، چون تابلوهایی از یک پردهی کهن، با نورپردازیهایی که از اعماق تاریخ زاده شدهاند، زنده میشوند. او با ریتمی شمرده و در عین حال نفسگیر، قصهی تولد پیامبری را به گونهای روایت میکند که گویی بیننده در دل رود نیل همراه با مادر موسی(ع) است؛ دلهره دارد، امید میورزد، و سرانجام، به آرامش میرسد.
دمیدن روح در کالبد شخصیتها
فرهاد آئیش در نقش معبر خواب، همانند سایهای از گذشته، در لابهلای رویا و واقعیت قدم میزند. اجرای او چنان عمیق و پرجاذبه است که گویی خود، یک پیام است، نه فقط یک شخصیت. مریلا زارعی، در هیئت مادری که با دستان لرزانش کودکش را به امواج میسپارد، تصویری از عشق و ایثار را به پردهی نقرهای هدیه میدهد. او نه تنها بازی میکند، بلکه در نقش خود زیسته است. بهنام تشکر، شکیب شجره و سایر بازیگران، هر یک پارهای از این تصویر مقدساند که با ظرافت، روایت را از کاغذ به جانِ سینما پیوند میدهند.
نوری که از دل تاریخ میتابد
«موسی کلیمالله» در طراحی صحنه و لباس، گامی فراتر از مرزهای متعارف سینمای ایران برمیدارد. بافت پارچهها، رنگهای خاکی و زرین، کوچههای گلی و کاخهای پرشکوه، همگی چنان با دقت و وسواس پرداخته شدهاند که تاریخ در قابهای فیلم زنده میشود. نور، که عنصر کلیدی این روایت است، گاه از روزنی در کاخ فرعون میتابد و گاه در چشمان بیمناک مادری که فرزندش را بدرقهی رود میکند، بازتاب مییابد.
زمزمهای از ازل تا ابد
در چنین اثری، موسیقی نهفقط مکمل تصویر، که جانِ روایت است. ملودیهای گوشنواز، نغمههایی که از دل اسطورهها برمیخیزند، و ریتمهایی که همچون ضربان تاریخ میتپند، همگی فضایی خلق میکنند که مخاطب را در امواج زمان غوطهور میسازد. موسیقی این فیلم، نه یک پسزمینه، بلکه شخصیت مستقلی است که با هر نت، داستان را در گوش جان مخاطب زمزمه میکند.
فناوری در خدمت روایت؛
حاتمیکیا در این فیلم، از جلوههای ویژهای بهره برده که در سینمای ایران کمتر دیده شده است. از نمایش رود نیل گرفته تا شکوه کاخها، از زنده شدن رویاها تا تجسم وحی، همه و همه نشان از آن دارد که سینمای ایران، هرچند آهسته، اما مصمم، به سوی جهانیشدن گام برمیدارد. بااینحال، هنوز در برخی صحنهها، نشانههایی از خامی و ناپختگی در تلفیق جلوههای ویژه و واقعیت دیده میشود؛ گویی سینمای ایران، در آستانهی عبور از یک مرز است، اما هنوز در تکاپوی تکامل.
نوری که خاموش نمیشود
«موسی کلیمالله» نه فقط یک فیلم، بلکه تجربهای حسی و معنوی است. سفری که تماشاگر را از نخستین قاب، در میان امواج داستان غرق میکند و تا آخرین صحنه، با او باقی میماند. این فیلم، نهتنها میتواند در جشنوارهها بدرخشد، بلکه در خاطرهی سینمای ایران نیز همچون چراغی فروزان خواهد ماند. اگر قرار باشد سینمای ایران روایتی شکوهمند از تاریخ و معنویت را به جهان عرضه کند، «موسی کلیمالله» میتواند یکی از پیشگامان این مسیر باشد؛ روایتی که از دل قصهها برمیخیزد و در جان مخاطب مینشیند.
نورنیوز