نورنیوز- گروه فرهنگی: به هزار دلیل داخلی و خارجی، جامعه امروز ایران از فضیلتهای شادی و امید و همدلی، سهم ناچیزی دارد. پیمایشهای علمی و مشاهدات میدانی حکایت از آن دارند که شاخصهای رفاه و رضایتمندی شهروندان، با شیبی نگرانکننده در حال فرسایش و آسیباند. هرچند شاخص "امید به زندگی" طی دوسه دههی اخیر، رشد قابل اعتنایی داشته اما نشانگرهای "امید به آینده" وضعیت قابل قبولی ندارند. معنای این دوگانگی شاخصها این است که نتوانستهایم همپای ارتقای استانداردهای بهداشت و سلامت جسمی، استانداردهای بهبود روحی و ذهنی مردم را هم ارتقا بدهیم. این اولین بار نیست که ایران، "وضعیت تنگنا" را تجربه میکند. روح جمعی ایرانیان در تاریخ بلندش، بارها با تنگنا، بحران، و حتی بن بست مواجه شده ولی هربار توانسته از شرایط ویژه به سلامت عبور کند. چیزی که او را در چنین لحظاتی یاری رسانده و از تنگنا رهانده، فرهنگ و تاریخ و اسطورهها و سنتهای سلیم بوده است.
بیراه نیست اگر کسی ادعا کند که جامعه ایرانی این روزها بیش از هر زمان دیگری به آیین پرمعنا و سنت پرسود یلدا نیاز دارد. شادی، امیدواری، و همدلی، پیامهای جاودانهای اند که در ذات این سنت ملی جای دارند و می توانند شدائد و سختی ها و تنگناهای زندگی را تحملپذیر کنند. آیین یلدا در تاریخ ایران، نمادی برای انتقام جمعی از تیرگی و تباهی و تاریکی است. نیاکان ما به فراست دریافته بودند که برای مقابله با مخاطرات طبیعی و انسانی، چاره ای جز تحکیم همدلی انسانی، تقویت امید جمعی و گسترش شادی ملی ندارند. این راهبرد نانوشتهی ایرانیان همان چیزی است که امروز از آن با تعبیر حفظ و تقویت "سرمایه اجتماعی" یاد می شود. با استفاده از این اصطلاح، می توان گفت که یلدا ضامن حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی است چراکه شبکه ارتباطات جمعی و بین الانسانی را مستحکم می کند. چنین شبکه بزرگ ترین دارایی یک جامعه به حساب می آید.
امنیت با آیینها
امروز که سرمایه اجتماعی به واسطه عوامل داخلی و خارجی در معرض تهدید و چه بسا فرسایش است رجوع هوشمند و پویا به سنت ها و آیین های تاریخی و ملی می تواند نه تنها این عوامل مخاطره آفرین را خنثی کند بلکه پیوند و انسجام عمومی را استحکام ببخشد و از این طریق امنیت ملی را تقویت کند. آیین ها و سنت های سلیم یک جامعه، فواید و برکات فراوانی دارند. از یکسو هنجارهای مشترک زیستی برای یک واحد تمدنی را می سازند؛ از سوی دیگر در فرایند جامعه پذیری و انتقال میراث اخلاقی و فرهنگی به نسل های نوپدید کارآمدی دارند؛ و در وهله سوم واجد قدرتی فراوان در اشباع عاطفی شهروندان هستند.
با این تحلیل می توان گفت سنت ها و مراسم آیینی و ملی، حافظان هویت جمعی و تمامیت فرهنگی یک تمدن به حساب می آیند. شک نیست که بقا و تداوم هویت و تمامیت یک تمدن، به عوامل و علل دیگری نیز نیازمند است اما سهم آیینها و رسوم ریشهدار در این موضوع، بسیار چشمگیر است چرا که طبق تحلیل صاحبنظران، چیزی که ضامن بقای یک تمدن از درون است نظام معنایی است که می آفریند. این نظام های معنایی، گاه در کالبد باورهای جمعی نمایان می شوند و گاه در قالب آیین ها و سنت های زیستهی اجتماعی. هیچ حوزهی تمدنی را نمیتوان یافت که به خلق و تحکیم باورها و نیز آیینها و سنتهای اجتماعی اقدام نکرده باشد. این سنت ها و آیین ها در فرایندی پیچیده توسط ذهن جمعی مردمان یک تمدن ایجاد می شود و در بستر زمان به بلوغ می رسند و مثل یک کمربند حفاظتی برای آن تمدن عمل می کنند.
آیین سالانهی یلدا را باید روی چنین محور مختصاتی مورد ارزیابی قرار داد. شک نیست که این آیین، ظهورات بیرونی و عینیتری هم دارد؛ مواردی که در نوع خوراک ها، نوع پوشش ها، و نوع رفتارها خود را نشان می دهند. این موارد عینی و ظاهری هم البته بسیار مهماند چراکه بر جهاننگری عمیقا طبیعتگرای ایرانی مبتنیاند. انتخاب میوههای دانهداری مثل انار و هنداونه برای این شب، نمادی از برکتخواهی است. انتخاب شاهنامه و دیوان حافظ برای خوانش جمعی، نشانهی تجدید عهد با روح سلحشور اما سازگار و عاشقمنش ایرانی است. انتخاب منزل بزرگان خاندان به عنوان محل برگزاری جشن، نشانهی حرمتگذاری به نیاکان است. این جلوههای بیرونی به خودی خود بسیار لطیف و دقیقاند اما روحی که در پس این ظواهر نهفته است اهمیتی به مراتب بیشتر دارد.
فرصتی برای تقویت سرمایه اجتماعی
روح ایرانی توگویی از زمانهای دور این واقعیت را دریافته بوده که پیروزی بر شرّ و غلبه بر سیاهی و تباهی و فقر و قحطی و سایر مخاطرات طبیعی و بشری، جز در سایهی تحکیم مناسبات انسانی ممکن نیست. انگار بی آنکه از تعبیر "سرمایه اجتماعی" بهره بگیرد عملا میخواسته با تقویت این موضوع، به زندگی بهتر دست یابد. می خواسته بیش از عافیتطلبی فردی، در پی مستحکم کردن شبکه ارتباطات اجتماعی باشد تا از این طریق گرانبهاترین دارایی جامعه یعنی سرمایه اجتماعی را حفظ و تقویت کند. علاوه بر این، چه بسا بتوان معنای رسم دیرینهی یلدا را این دانست که روح ایرانی، زندگی خوب را تنها در صورتی ممکن می دانسته که از سطح فردی فراتر برود و ماهیتی جمعی و همگانی پیدا کند. به این اعتبار ایرانیان، از طریق ابداع آیین یلدا هم پیوند انسان با انسان را محکم میکردند؛ هم پیوند انسان با طبیعت را پاس میداشتند؛ و هم پیوند انسان با آسمان را یادآور میشدند. یلدا با این شیوه، سویه های اخلاقی و معنوی و اجتماعی و عاطفی دارد.
جامعه معاصر ایرانی نه تنها از چنین آیینها و رسومی بی نیاز نیست بلکه به شدت محتاج رجوع و بازآفرینی و نوسازی آنهاست. در شرایطی که عوامل فراوانی، انسجام و یکدستی ایرانیان را تهدید میکنند و احیای سرمایه اجتماعی را با موانعی جدی روبرو میسازند باید از تمام ظرفیتهای تاریخی و مناسکی و آیینی و ملی بهره گرفت تا این سرمایه اجتماعی تقویت شود و افزایش پیدا کند. شادی، امید، و همدلی، پیشنهاد یلدای ایرانی برای تقویت سرمایه اجتماعی است. این پیشنهاد طلایی را باید بی درنگ پذیرفت و در زندگی جمعی به کار بست.
هوشمندی در رجوع به آیینها
البته سنت ها و آیین ها همواره ظرفیت کژکارکرد شدن و انحراف از اثرگذاری اصیل خود را دارند. نمونههای متعددی را میتوان به یاد آورد که یک سنت و آیین ملی یا مذهبی در خلال زمان، ماهیتی مغایر سرشت اصلیاش پیدا کرده و به ضد خود تبدیل شده است. براین اساس باید در رجوع به سنتها و آیینها مراقب آسیبهای محتملی که متوجه آنهاست بود. یلدا که نماد برکت خواهی و طبیعت دوستی و مردم گرایی ایرانیان است گاه خود به بستری برای اسراف و مصرف گرایی، یا زمینه ای برای تفاخرات طبقاتی تبدیل میشود. اگر ایران تاکنون از خطرات مهلک داخلی و خارجی جان به در برده و همواره از خاکستر شدائد و فجایع، مثل ققنوسی دوباره بال گشوده و سالم مانده، دلیلش روح سازگار و متعادل ایرانی بوده است. شادی و امید و همدلی، سه رکن پایدار این روح است که در یلدا متبلور شده است. وقتی امضای اسلام نیز پای این سه مؤلفه اساسی نشست، مقبولیت این رسم تاریخی به اوج رسید. یلدا امانتی تاریخی در دست ماست. باید قدردان او باشیم و این گوهر بی مانند را امانتدارانه به تاریخ فردای میهن تحویل بدهیم.