×
اجتماعی
شناسه خبر : 199166
تاریخ انتشار :

روایت خواهر خبرنگار ایرنا از روز قتل

در حالی که با سرایدار مشغول صحبت بودم، یکباره در باز شد و شوهر خواهرم که گوشی دستش بود، با خونسردی و ظاهری مرتب جلوی در آمد.

نورنیوز-گروه اجتماعی: قتل بانوی ۵۲ ساله‌ با ضربات چاقو و دمبل توسط همسرش روز یکشنبه ۲۰ آبان منتشر شد؛ او «منصوره قدیری‌جاوید» خبرنگار و پژوهشگر خبرگزاری ایرنا بود که خبر تلخ و دردناک قتلش؛ خانواده ایرنا را ماتم زده کرد؛ «منصوره» با صبر و مهر مادری، بغض‌های فروخورده و ترس‌های هر روز رفت اما ممکن است زنانی با وضعیت منصوره هر روز در اطراف ما باشند.

انتشار خبر قتل هولناک یک زن در شمال پایتخت روز یکشنبه ۲۰ آبان رسانه‌ها را بهت‌زده کرد؛ طبق اعترافات همسر این خانم، انگیزه و عامل وقوع این جنایت مشاجره خانوادگی عنوان شد اما زمزمه این رخداد جنایی آن زمان پررنگ‌تر شد که مشخص شد مقتول «منصوره قدیری‌جاوید» خبرنگار و پژوهشگر خبرگزاری ایرنا بوده و همسرش نیز پروانه وکالت داشته است البته بارها مقامات قضایی اعلام کرده‌اند که شغل و پیشه اشخاص در اتهام انتسابی تاثیرگذار نیست و هر فردی ممکن است در هر جایگاه و موقعیت اجتماعی مرتکب بزه شود؛ به هر روی از آن جهت که طرفین این رخداد به لحاظ پایگاه اجتماعی مطمح نظر بودند، بازتاب این خبر در رسانه‌ها نمود بیشتری پیدا کرد.

خانم منصوره قدیری جاوید، در خانواده به «فلور» مشهور بود. خواهر او که به واسطه ارتباط نزدیک با او همیشه همراه او بوده است، می‌گوید: با توجه به تسلط شوهر خواهرم و خواهر او به قوانین و فنون وکالت، نگرانیم از عقوبت خلاص شود و درخواست قصاص داریم.

او روز وقوع حادثه را چنین روایت می‌کند:

«حوالی ساعت ۱۲ بود که همکار منصوره با من تماس گرفت و از من پرسید، چرا خواهرت امروز سر کار نیامده است؟ آن روز من و منصوره ساعت ۵ بعد از ظهر وقت دکتر داشتیم و قرار بود به خیابان کارگر برویم. بنا داشتم جلوی محل کارش با او قرار بگذارم. وقتی همکارش از غیبت او خبر داد، من با منصوره تماس گرفتم اما جواب نداد. به بهانه‌ای با مادرم تماس گرفتم تا ببینم از منصوره خبر دارد یا نه که او هم خبری نداشت.

با برادرم تماس گرفتم و گفتم از منصوره خبر داری یا نه؟ چون از محل کار او با من تماس گرفتند و گفتند که امروز سر کار نرفته است؛ دلشوره داشتم. برادرم گفت چه کار کنیم؟ گفتم می‌خواهم به خانه او بروم.

۶ سال یا بیشتر بود که همسر منصوره با ما ارتباط خانوادگی نداشت و ما فقط خواهرم را بیرون از منزلش می‌دیدیم. همه خانواده اختلافات او و همسرش را می‌دانستند؛ با برادرم به سمت منزل او راه افتادیم و نزدیک ساعت ۴ بود که به درب منزل منصوره رسیدیم. چون شرایط را می‌دانستم، گفتم اگر زنگ در را بزنم ممکن است از آیفون تصویر مرا ببینند و در را باز نکنند؛ به همین خاطر زنگ طبقه پنجم را که صاحبخانه ساکن است، زدم و گفتم مستاجرتان در را باز نمی‌کند که ایشان گفت باید زنگ سرایداری را بزنی. زنگ سرایدار را زدم و در باز شد و از در پارکینگ وارد شدم.

با توجه به تسلط شوهر خواهرم و خواهر او به قوانین و فنون وکالت، نگرانیم از عقوبت خلاص شود و درخواست قصاص داریم.

سرایدار از من پرسید کجا می‌روی؟ حق نداری از پارکینگ به داخل بروید. به او توضیح دادم که از صبح خواهرم گم شده و در جستجو برای یافتن او هستم و می‌خواهم ببینم خانه است یا نه؟ این موضوع را که گفتم، سرایدار همراه من به طبقه بالا آمد. درب آکاردئونی واحد باز بود و درب چوبی بسته بود. با دست و انگشترم محکم به در کوبیدم اما در را باز نمی‌کردند؛ در حالی که با سرایدار مشغول صحبت بودم، یکباره در باز شد و شوهر خواهرم که گوشی دستش بود، با خونسردی و ظاهری مرتب جلوی در آمد.

با این که ۶ سال یا بیشتر بود او را ندیده بودم، اصلا از دیدن من تعجب نکرد. از او پرسیدم منصوره کجاست؟ با بی‌تفاوتی گفت با پسرم به سینما رفته‌اند. گفتم تلفنش را جواب نمی‌دهد. گفت حتماً سایلنت است.

روز شنبه بسیار بعید بود منصوره به سینما برود و تازه ساعت ۵ با من قرار داشت و وقت دکتر داشتیم. اینجا بود که شک کردم. به دروغ به او گفتم در خیابان بودم و کیف مرا زدند؛ آمده بودم که از منصوره پول نقد بگیرم. از او پرسیدم که شما پول نقد ندارید؟ گفت پول نقد ندارم اما می‌توانم کارت به کارت کنم که من گفتم کارت‌های بانکی مرا در کیفم زدند و کارت همراهم نیست. پرسید پس می‌خواهید چه کار کنید؟ گفتم با پسرم تماس می‌گیرم و از او می‌خواهم که برای من اسنپ بگیرد. به من گفت بیا داخل بنشین تا من برایت اسنپ بگیرم که قبول نکردم.

به دلیل اینکه نمی‌خواستم برادرم با شوهر خواهرم روبرو شود؛ او در کوچه منتظر ایستاده بود؛ از پله‌ها پایین رفتم و شوهر خواهرم همچنان ایستاده بود و در را نمی‌بست. به محض اینکه جلوی در نزد برادرم رسیدم از گوشی منصوره به من پیام داد.

برای من نوشته بود که گوشی من در جوی آب افتاده و نمی‌توانم تلفن‌ها را جواب دهم. برایش نوشتم منصوره کجایی؟ جواب داد: بیرونم. برای او نوشتم من جلوی خانه شما هستم. پاسخ داد: نگران شدی؟ این پیام را که دیدم متوجه شدم که او نیست؛ چون ادبیات و بیان او را می‌شناختم. متوجه شدم که گوشی دست همسرش است. از او سوالی درباره موضوعی پرسیدم که بین خودمان بود و جواب نداد؛ از اینجا بود که مطمئن شدم گوشی دست همسرش است.

برادرم گفت من اینجا می‌مانم اما تو اسنپ بگیر و به خانه برگرد؛ اما چون نگران بودم در نبودنم با برادرم روبرو شود، گفتم بیا با هم به خانه برویم و اگر منصوره با من تماس گرفت و صدای او را شنیدم که هیچ؛ اما اگر تماسی نگرفت، دوباره به اینجا برمی‌گردیم.

وقتی به منزل رسیدم و همسرم نگرانی مرا دید و گفتم از صبح از خواهرم بی‌خبر هستم، گفت برای چه به خانه برگشتی؟ باید با پلیس تماس می‌گرفتید؛ نگرانی‌ها و دلشوره‌هایم بیشتر شد. با برادرم تماس گرفتم و بعد از هماهنگی، همراه او، همسرم و پسرم حدود ساعت ۹ به درب منزل آنها رسیدیم.

باز هم هرچه در زدیم، باز نکرد. ناچار با پلیس تماس گرفتیم؛ پلیس هم هرچه در زد، در را باز نکرد. از مامور پلیس خواستیم در را باز کنند که گفت امکان این کار را ندارند و باید حکم قضایی داشته باشند. همان موقع به کلانتری رفتند و حکم ورود به منزل گرفتند؛ گویا با پلیس جنایی هم تماس گرفتند. آتش‌نشانی هم آمد؛ صاحبخانه به آتش نشانی گفت درب منزل را بشکنید.

صاحبخانه و همسایه روبه‌رویی واحد خواهرم هم حضور داشتند. همسایه واحد روبرویی گفت، ساعت هشت صبح در این خانه دعوا شد و ما صدای خانم را شنیدیم.

آتش‌نشانی در را شکست و با تعجب دیدیم همسر خواهرم پشت در است؛ پسرش هم در اتاق بود و وقتی در باز شد، هولناک جلوی در آمد. با اینکه این همه داد زدیم و در زدیم، تا در باز شد، همسر خواهرم گفت چه خبر است و اعتراض کرد که چرا وارد خانه من شده‌اید؟

به پسر خواهرم گفتم مادرت کجاست؟ گفت پدرم گفته او در بیمارستان بستری شده؛ به او گفتم اما پدرت به من گفت که تو با او امروز سینما بودید. نگاهی به پدرش انداخت و متوجه شد به او دروغ گفته است.

گویا قاتل صبح پسرش را از خانه بیرون برده و قبل از اینکه منصوره به سر کار برود، به خانه برگشته و او را تنها گیر انداخته و به قتل رسانده است. بعد مجدد پسرش را به خانه آورده و به مدرسه هم نفرستاده است. به او گفته بود مادرت اتاق خواب را سمپاشی کرده و نباید در آن اتاق بروی و در تمام مدت پسرش هم در خانه بوده است.

همسایه روبرویی گفت، به چشمی درب منزلم چسب قطره‌ای چسبیده است؛ در حالی که صبح چنین چیزی نبود. گویا می‌خواسته همسایه‌ روبرویی انتقال جنازه را نبیند و ماشین هم جلوی در آماده بوده که جنازه را به بیرون از خانه ببرد. رفتن من فقط توانست منصوره را از اینکه جنازه اش را بسوزاند نجات دهد.

به گزارش ایرنا، در برخی خبرها آمده است که او گفته من بعد از کشتن همسرم می‌خواستم فرزندمان را هم بکشم و خودکشی کنم اما بعد پشیمان شدم و با پلیس تماس گرفتم؛ در حالی که اینطور نبود و با حکم قضایی و توسط آتش‌نشانی در باز شد.


نظرات
آگهی تبلیغاتی

آخرین اخبار

پرونده قضایی برای ادعای بدون سند نماینده سابق مجلس تشکیل شد
پرواز رشت - بغداد از سر گرفته شد
ایران دیگر نطنز و فردو را بازسازی نمی‌کند
دستان خونین غرب؛ از سربرنیتسا تا غزه
فینکلستین: آمریکا، انگلیس و فرانسه ناقضان واقعی معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای هستند
اطلاعیه جدید توزیع برق پایتخت؛ روش‌های اطلاع از خاموشی‌های احتمالی پایتخت
پول سفرهای لغوشده ایرانیان در گروی شرکت‌های خارجی
وزیر دفاع فرانسه هشدار داد: ظرفیت‌های ایران را دست‌کم نگیرید
نتانیاهو به سفر 5 روزه خود به واشنگتن پایان داد
همکاری هسته ای غیر نظامی مالزی و آمریکا
فشار بر تل‌آویو؛ 10 گزینه دیپلماتیک در سند محرمانه اروپا
موشک جدید چین قوانین فیزیک را بازنویسی کرد
شهادت مامور پلیس راه در برخورد عمدی خودرو سارقان
انگلیس ارزشمندترین تیم ملی فوتبال جهان شد!
مراکز رفع نقص کارت‌ شرکت در نوبت دوم آزمون سراسری سال 1404 معرفی شدند
زلزله 4.1 ریشتری نهبندان را لرزاند
نورنما | نوازندگی فیلم‌نامه‌نویس فیلم پیش‌مرگ حین نبرد پدافندی ایران!
بارندگی شدید در قلعه‌گنج کرمان باعث طغیان رودخانه‌‌ها شد + فیلم
بیت‌کوین مرز 117 هزار دلار را شکست
ترامپ: از روسیه ناامید شده‌ام
پیشنهاد اعطای جایزه صلح نوبل 2026 به فرانچسکا آلبانیز
محدودیت در جاده‌های شمالی اجرایی شد
ترامپ در جنگ اقتصادی با کانادا تعرفه 35 درصدی وضع می‌کند
بقایی: حقیقت را نمی‌توان با تحریم سرکوب کرد
وضعیت آب و هوا امروز پنج شنبه 20 تیر 1404 + وضعیت استانها
خروج ناو وینسون تا دو روز آینده
پاداش پایان‌خدمت بازنشستگان 1403 به‌زودی واریز می‌شود +جزییات
قاتل زنان بی‌گناه در باروق اعدام شد؛ جنایتی در سایه اعتیاد
وام ازدواج فرزندان بازنشستگان؛ نهمین مرحله ثبت‌نام آغاز شد +جزئیات و نحوه دریافت وام
واکنش شدید بانک مرکزی به ادعاهای جنجالی بابک زنجانی
فروش فوق‌العاده سایپا از 23 تیر؛ فرصت طلایی خرید خودرو
پاسخ تند لولا به ترامپ: برزیل کلانتر نمی‌خواهد!
بیت چت چگونه پیام‌ها را بدون اینترنت به مقصد می‌رساند؟
ورود شیر خشک به غزه چرا ممنوع است؟
جهان ساکت است؛جنایت جنگی اسرائیل درحمله به مراکز درمانی ایران
فیلم‌های سینمایی امروز تلویزیون 20 تیرماه
سانسور همیشگی تل‌آویو در برابر واقعیت‌های تلخ؛ وقتی آمار رسمی با واقعیت هم‌خوانی ندارد
نوراینفو| مواد غذایی مفید هنگام آلودگی هوا
پایان افسانه‌ی شکست‌ناپذیر؛ تیر خلاص ایران به تاب‌آوری اسرائیل
تعداد دانشگاه‌های ایرانی برتر دنیا 2 رقمی شد
کشف نادرترین گروه خونی جهان
هشدار سطح نارنجی هواشناسی؛ پیش بینی رگبار باران، رعد و برق و وزش باد شدید
گزارش جدید ایران به شورای امنیت درباره حمله 12 روزه اسرائیل
حماس: به همکاری سازنده همراه با احساس مسئولیت خود در مذاکرات ادامه می‌دهیم
افشای نسل‌کشی در غزه با تحریم؛ آمریکا مدعی عدالت، اما حامی جنایتکاران جنگی
گروسی با نخست وزیر ایتالیا دیدار کرد
عراقچی تاکید کرد: مذاکرات هسته‌ای تنها در چارچوب دیپلماسی دوطرفه ممکن است
هشدار بانک مرکزی درباره کلاهبرداری وام در شبکه‌های اجتماعی
شهادت تصویربردار و افزایش شمار شهدای خبرنگاران نوار غزه
درگیری‌های شدید میان نیروهای مقاومت و ارتش اشغالگر در خان‌یونس ادامه دارد