▪️ «لات»، خدای مادینه بود؛ «منات»، خدای سرنوشت و «عزّی» خدای یوم و هر سه بت را دختران خدا میخواندند که در مکه پرستش میشد. «هبل» اما با ارزشتر از اینها بود؛ با تنی که از عقیق سرخ تراشیده بودندش و گویا در مسیر انتقال به کعبه دستش شکسته بود و قریشیها برای این خدای دستشکسته، دستی از طلا ساخته بودند.
▪️هر قومی خدایی داشت؛ وضع برخی بتها خوب و جواهر نشان بودند و برخی مانند بت بینوایان عرب، از سنگی ساده تراشیده شده بودند.
▪️روز فتح مکه از سوی محمد، تمام این سنگوارهها با صدای لااله الا الله بلال به زمین کوبیده شد. بتگرها اما باقی ماندند!
▪️ ابوسفیان و بنی امیه که با گفتن شهادتین، جان خود و خانوادهاشان را خریدند، آن روز را فراموش نکردند.
▪️آنها هیچ گاه به خدای محمد ایمان نیاوردند؛ همانطور که هیچ گاه به بتها ایمان نداشتند. خدای ابوسفیان، خودش بود؛ منیّتش؛ مِکنَتَش و قدرتش.
▪️هر آنکه از روز فتح مکه گریخته و جان به در برد، در کربلا سربرآورده بود؛ کربلا، نبرد برگزیده خدا بود و نوادگان لات و عزی و هبل.
نورنیوز