نورنیوز ـ گروه جامعه: گویندۀ اخبار ساعت 2 رادیو، رویدادهای روز ششم فروردینماه سال 1365 را با همان لحن یکنواخت همیشگی اعلام کرد. امام، به عادت مألوف بعد از شنیدن اخبار، رادیو را خاموش میکنند و به آشپزخانه میروند تا چای بریزند، اما همین که وارد آشپزخانه میشوند، احساس ضعف میکنند. چون حدود یکساعت قبل ناهار خورده بودند، متوجه میشوند که این بیحالی عادی نیست؛ به همین خاطر همۀ قوای خود را جمع میکنند تا قبل از بیهوششدن، کلید موسوم به «زنگ زندگی» در آشپزخانه را فشار دهد. این کلیدها، یکی از تمهیدات حاجاحمدآقا و تیم پزشکی امام بود که در محلهایی که ایشان تردد داشته یا مستقر بودند، نصب شده بود؛ از جمله در اتاق نشیمن، اتاق کار، آشپزخانه، سرویس بهداشتی، اتاق خواب و آخری نزدیک محل اقامۀ نماز.
اگرچه تدبیر سیداحمد برای ساخت یک مرکز درمانی قلب نزدیک بیت امام در جماران به نجات جان امام منجر میشود و بنیانگذار انقلاب بعد از چند روز بستریشدن به خانه برمیگردد، اما حاجاحمد نمیتواند از کنار این وقفۀ قلبی بهراحتی بگذرد؛ به همین دلیل است که از آن زمان به بعد، تصمیم گرفته میشود با استفاده از دستگاهی که آن موقع تازه ساخته شده بود، ضربان قلب رهبر انقلاب بهصورت آنلاین چک شود. تمهیدات سیداحمد و تدبیرهای تیم پزشکی کمک میکند که امام سه سال دیگر برای امت بماند؛ تا اینکه یک بیماری دیگر پنجه در جان امام (ره) میاندازد و ایشان در 13 خرداد سال 1368 به ملکوت اعلی میپیوندند.
ساعتی بعد از رحلت بنیانگذار انقلاب بود که در یکی از اتاقهای همان بیمارستان شماری از مسئولین از لزوم تعیین رهبر بعدی در اسرع وقت سخن گفتند و متعاقب آن خبرگان برای برگزاری مهمترین جلسه در طول تاریخ این مجلس به تهران فراخوانده شدند تا رهبر آینده را انتخاب کنند؛ نشستی که فردای همان روز برگزار شد و بعد از ساعتها بحث و گفتوگو ابتدا دربارۀ شوراییبودن یا فردیبودن رهبری تصمیم گرفته شد و بعد که بنا میشود یکنفر را بهعنوان رهبر آینده کشور انتخاب کنند، آیتالله العظمی خامنهای را برمیگزینند.
سخنان حاج احمد خمینی درباره انتخاب رهبری
بعد از اتمام جلسۀ خبرگان، برای اطلاع وصی امام از نتیجه، به جماران نزد وی میروند. «آیتالله احمد جنتی» دبیرشورای نگهبان نتیجۀ انتخاب خبرگان را به سمع وی میرساند و حاجاحمدآقا با گفتن یک جمله به تمام سوالها، اتهامات و حرفوحدیثها پایان میدهد: «قلب امام را شاد کردید.» فرزند امام(ره) بعد با یک خاطره، انتخاب خبرگان را بیش از گذشته مورد تأیید قرار میدهد:« چند روز قبل پای تلویزیون با امام نشسته بودیم. آقای کیم ایل سونگ و رئیسجمهور داشتند از گروه تشریفات سان میدیدند. دیدم ایشان خیلی موقر حرکت میکند. گفتم که نگاه کنید آقای خامنهای چقدر وزین حرکت میکند. امام گفت: هر چه فکر میکنم آقا سید علی آقا برای رهبری خوب است.»
فردای همان روز، حضرت آیتالله العظمی خامنهای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی با سیداحمد خمینی دیدار کرد و فرزند امام در آن ملاقات به تاریخ نشان داد خود را نه وارث که میراثدار امام خمینی میداند: «خدا انشاءلله شما را برای ما نگه بدارد؛ از دیروز هم که حضرتعالی از طرف خبرگان تعیین شدید و رهبریِ همه ما را به عهده گرفتید، این واقعه برای ما تسکین بسیار خوبی بود. ما صمیمانه در خدمت شما هستیم و عاشقانه حاضریم هر کاری دارید، انجام دهیم. ما به فتوای امام شما را ولی خودمان میدانیم و لحظهای از تأیید و تکریم و سایر چیزهایی که وظیفهمان است در مورد شما انجام بدهیم، کوتاهی نخواهیم کرد».
عارفِ کوشک
کمتر کسی میداند «کوشک نصرت» بعد از رحلت امام(ره)، خانقاه خلوتنشینی و گوشهگیری حاجاحمد بود. «کوشک» در فرهنگ لغت به عمارتی اطلاق میشود که اطراف آن باغ و کشتزاری سرسبز باشد؛ بنایی بلند، مرتفع و شاهنشین و «کوشک نصرت» عجیب با تمام این اوصاف تناقض داشت و بیابانی بود بیآبوعلف ؛ تنها شهرتش این بود که بعد از رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی، پیشنهاد میشود امام را در آنجا دفن کنند؛ در برهوتی در حدود 20 کیلومتری قم.
ابتدای حضور وی در آنجا برقکشی نشده بود و پسر بنیانگذار انقلاب با نور فانوس میماند؛ در خانهای محقر و گِلی. اثاثیۀ خانه نیز دستکمی از ظاهر آن نداشت؛ کف اتاق چند زیلو و موکت پهن شده بود و یک یخچال و یک صندوقچۀ قدیمی کوچک تنها وسیلۀ رفاهی بود که روی آن مُهر، تسبیحی قهوهای و کتابهای امام چیده میشد. البته همین خانۀ گلی را هم یکی از روستاییان برای حاجاحمد ساخته بود. برای فرزند بنیانگذار انقلاب اسلامی که بعد از رفتن پدر، فقط در بیابان و سکوت بیانتهایش کمی آرام و قرار میگرفت. هرچند کمکم روستاییان دههای اطرافِ کوشک، او را شناختند و به دیدارش میرفتند؛ بزرگترها پای صحبتش مینشستند و کوچکترها با او فوتبال بازی میکردند، اما بازهم انگار این خلوتِ خاکی کیلومترها با دنیا فاصله داشت.
او چند روز بعد از رحلت امام(ره)، آقای محمدعلی انصاری را به عنوان رئیس موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی منصوب کرد تا خیالش راحت باشد هم مرقدی برای امام ساخته میشود و هم نوارها، اعلامیهها، مکتوبات و در یک جمله آثار امام گردآوری و تدوین میشود. البته حاجاحمدآقا که حالا به او «یادگار امام» میگفتند، برخی روزها در تهران یا قم به امور جاری میپرداخت، اما بقیه روزها و شبهایش را در همین کوشک به نماز و دعا میگذارند.
وفات حاج احمد در روز تولدش
آفتابِ کمجان روزهای آخر اسفند، رخت خود را روی آجرچین دیوارها، کنار قالیچهها و فرشهای خیس، پهن کرده بود. 5 روز مانده بود تا آخر سال و حالوهوای عید با واپسین پنجشنبۀ سال 1373 درهم آمیخته بود. البته عید بهمعنای امروز وجود نداشت؛ زیرا از چند روز پیش خبر رسیده بود که سیداحمد خمینی، یادگار حضرت امام(ره) دچار عارضه قلبی شده و در بیمارستان بستری است. احمد هنوز 50 سالش نشده، اما قلبش خسته از دنیای بدون پدر برای همیشه از طپش میایستد و قلبی که صندوقچۀ اسرار سال-های تاریخی ایران بود، برای همیشه زیرخاک، در کنار امام(ره) دفن میشود.
نورنیوز